logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170738)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133450)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123388)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89865)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا كشف حجاب،مجازات شلاق دارد؟ قواعدفقهی تعیین جرم و مجازات و تعزیزات چيست؟    آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1396/05/22 08:12:24 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

چرا خدا در آيه 78 سوره نسا همه خوب و بدها را منسوب به خودش كرده اما در ايه 79 خوبي ها را به خودش و بدي ها را به انسان ها نسبت داده است؟

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا ﴿۷۸﴾

مکارم شیرازی: هر كجا باشيد مرگ شما را مي‏گيرد اگر چه در برجهاي محكم باشيد، و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پيروزي) برسد مي‏گويند از ناحيه خدا است و اگر سيئة (و شكستي) برسد مي‏گويند از ناحيه تو است بگو همه اينها از ناحيه خدا است پس چرا اين جمعيت حاضر نيستند حقايق را درك كنند.

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹﴾

فولادوند: هر چه از خوبيها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آنچه از بدى به تو مى ‏رسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا بس است


كلمات كليدي:حسنه سيئه بدي خوبي جبر اختيار
admin Offline
#2 ارسال شده : 1396/05/23 10:16:46 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 419

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
مرحوم ايت الله صادقي تهراني در تفسير الفرقان در ذيل آيات فوق چنين نظر داده است:

"در دو آيه 78 و 79 جريان حوداث خوب و بد در دو بُعد مذموم و ممدوح مطرح شده است. مذمومش در باره كسانى است كه تمام حوداث خوب را از طرف خدا و تمام حوداث بد را از ناحيه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى دانند و پاسخش اينست كه "كل من عندالله" صدور هر زشت و زيبائى بعنوان جزا از طرف خداست،

لفظ «عند» بمعناى صدور اين دو است از محضر علم، قدرت، عدالت و رحمت ربانى،

سپس بعد از «عند» درآيه بعدى پاى «من» پيش مى آيد، كه «عند» به معناى صدور و «من» جهت گيرى و سبب است، كه حسنات و پيامدهاى نيك چنانكه "من عندالله" است"من الله" نيز هست،

ولى سيئات و پيامدهاى بد "من عندالله" است و طبعاً بعنوان جزا مى باشد، ولكن "من الله" نيست زيرا سببش الله نيست بلكه از خودمان مى باشد
، چه خودى و چه غيرى.

خوديش بدين معنى است كه انسان گناهى كرده كه "من نفسك" است و پاسخش نيز "من عندالله"

و غيرى اش بدين مبنا است كه نه "من الله" است و نه "من نفسك" بلكه در اثر ظلم و يا جهالت ديگران مصيبتى به شما مى رسد، كه اينجا صدورش "من عند الله" است و سببش هم ديگرانند كه "من نفسك" غيرى است و نه خودى و هر دو در برابر "من عندالله"اند

و نمونه بارز دومى مصائبى است كه بر مانند حضرت اقدس امام حسين(عليه السلام)وارد گرديد، كه "من عندالله" بود و اگر خدا اراده مى فرمود هرگز اين مصائب بر حضرتش وارد نمى شد.

"من نفسك" اينجا خودى و شخصى نيست زيرا آن حضرت هرگز گناهى نداشت، بلكه "من نفسك" غيرى بود كه ظالمان و تبهكاران چنين و چنان كردند و شايان توجه است كه "من نفسك" خوديهاى شايسته را هم در بردارد، مانند صالحانى در اثر شايستگى شان مورد ستم قرار مى گيرند، بنابراين "من نفسك" داراى دو بُعد خودى و يك بعد غيرى است.

و جمع مطلب اينكه كل حوداث، چه زشت و چه زيبا، تنها با اراده حق "من عندالله" صادر مى گردد، جُز آنكه خدا سهمش در «حسنات» بيشترو ديگران سهمشان در سيئات بيشتر است، بدين معنى كه هر كسى را حالتى زيبنده در رسد، سهمش در رسيدن به اين حالت بسى كمتر است از رحمت بى پايان الهى چنانكه در (160:6) مى فرمايد. كسى كه يك حسنه انجام دهد ده برابر پاداش داده مى شود، بلكه بالاتر نيز (35:50) وليكن كسى كه سيئه و گناهى را مرتكب شود به اندازه همان گناه جزا داده مى شود و بلكه برحسب آياتى ديگر كمتر از گناه عقاب وعذاب مى بيند و با حديث شريف (الخير كله بيديك و الشرّ ليس اليك) هم اين جريان روشن است،

كه خدا سهمى در ناراحتى ها و ناگواريها اصلا ندارد، مگر به حساب جزا، چرا كه اصل اولى در ناگواريها خود مكلفان گناهكارند و خدا هرگز نه آنان را در گناه تأييد مى كند و نه حتى باندازه گناهشان جزايشان مى دهد، بلكه حتى آنها را ـ تا آنجا كه بر ديگران ستمى نباشد ـ مى بخشد و يا جزاى كمترى مى دهد

ولكن در حسنات تكويناً و تشريعاً خدا به اهل خير كمكها و توفيقها مى دهد و پاداش خيراتشان را نيز بدون حساب عنايت مى فرمايد و اين جريانات كلا از «عند» و «من» مستفاد است.

و اصولا "كلٌّ من عند الله" كه حوداث نيك و بد را از طرف خدا مى داند بمعناى عنديت جبرى نيست زيرا (لا جبر و لا تفويض بل امرٌ بين امرين) و توحيد افعالى كارهاى اختيارى را در ضمن اختيارى بودن مشمول اراده حق دانسته و اختيار داشتن در خير و شرّ بدين معنا نيست كه كارى اختيارى صددرصد بوسيله ما انجام گيرد، كه اين خود تفويض است و چنانكه اينگونه هم نيست كه هرگز ما اختيارى در كارهامان نداشته باشيم، كه اين خود جبر است و جبر در كارهاى تكليفى به هيچ وجه از طرف خدا نيست، چه جبر آغازين و چه جبر پايانى،

آغازينش بدين معنى است كه اصولا در هر كار تكليفى خدا بگونه اى اراده سلب و ايجاب كند، كه اختيار را به كلى از مكلف بزُدايد و اين خود اجبارى است آغازين و جبر پايانى بدين معنى است كه مكلف تمام مقدمات كارى را انجام دهد و تنها براى تحقق آن كار اختيارى اراده الهى لازم است، كه اگر اينجا خدا اراده نكند ترك فعل اختيارى اجبارى خواهد بود و در حد امكان با مقدماتى كه در اختيار دارد كارى را انجام مى دهد و پس از اين جريان ديگر توانى براى انجام يا ترك آن فعل ندارد.

اينجا خدا بر مبناى حكمت تشريع و اختيار براى مكلفين لازم است كه براى تحقق دادن اين اختيار كار خير يا شرّ آنرا اراده كند، كه اگر اراده نكند اجبار بر ترك خير يا شر خواهد بود و اصولا در اختيار كافى است كه درصدى كم يا بيش از مقدمات فعل در امكان مكلف باشد، كه حتى اگر 1% از امكانات در اختيارش باشد و 99% از اختيارش خارج باشد، او در اين فعل اختيارى دارد گرچه بسيار كم و اگر هم اختيارش بيشتر باشد تا 99%، ثواب و عقابش نيز بر مبناى زياد بودن اختيارش بيشتر است."

ویرایش بوسیله کاربر 1396/05/23 10:21:28 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#3 ارسال شده : 1396/05/28 11:55:06 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تفسير الميزان در خصوص سئوال فوق در زيل ايات مورد بحث چنين گفته است:

"حسنات از يك نظر از آن خدا است ، براى اين كه خالق آنها خدا است و حسنات هر چه باشند مخلوق او هستند، و از سوى ديگر گفتيم : كه خلقت با حسن ، لازم و لا ينفك يكديگر بوده و از نظر ديگر باز از آن خدا است ، چون حسنات خيراتند و خيرات به دست خدا است و غير خداى تعالى كسى مالك آن نيست مگر آنكه او به وى تمليك كرده باشد.

قرآن كريم سيئه و بلاهاى انسانها را به خود انسانها نسبت مى دهد، در سوره مورد بحث مى فرمايد: ) ما اصابك من حسنه فمن اللّه ، و ما اصابك من سيئة فمن نفسك ) و در سوره شورى مى فرمايد: ( و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ، ويعفوا عن كثير).

و نيز در سوره انفال مى فرمايد: (ذلك بان اللّه لم يك مغيرا نعمه انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم ).

و نيز در سوره رعد مى فرمايد: (ان اللّه لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ) و آياتى ديگر از اين قبيل .

توضيح مطلب اين است كه آيات قبل اين بلاها و مصائب را مانند حسنات امورى دانست كه خلقتشان حسن و نيكو است . و هيچ زشتى و بدى در خلقت آنها نيست ، پس براى بد بودن آنها وجهى باقى نمى ماند، مگر اين توجيه كه با طبع موجودى ديگر سازگار نيست ،

مثلا خلقت عقرب خوب و حسنه است و بدى آن فقط به خاطر اين است كه نيش آن با سلامتى و راحتى انسانها سازگار نيست ، پس بالاءخره برگشت ويرانگرى سيل و نيش عقرب و مصائبى ديگر مثل آن به اين است كه خداى تعالى كه تاكنون نعمت سلامتى را به فلان شخص داده بود، از امروز تا فلان روز اين عافيت را بوسيله گزيدن عقرب از او گرفته ، و يا نعمت خانه واثاثى كه به شخص سيل زده داده بود، بعد از آمدن سيل به او نداده است پس برگشت مصائب به امرى عدمى است

و يا به عبارت ديگر به ندادن خدا است كه خود امرى عدمى است و آيه زير اين معنا را كاملا روشن ساخته ، مى فرمايد: (ما يفتح اللّه للنّاس من رحمة فلا ممسك لها و ما يمسك فلا مرسل له من بعده ، و هو العزيز الحكيم ).

و هيچ نوع از انواع سيّئات به ساحت قدس او مستند نيست ، براى اين كه به آن جهت كه سيئه است خلق نشده و كار خداى تعالى خلقت و آفريدن است و سيئه به بيانى كه گذشت ، خلقت بردار نيست ، چون امرى عدمى است ،

مثلا اگر انسانى دچار سيّئه اى باشد در حقيقت فاقد رحمتى از طرف خداى تعالى است و اين فقدان هم مستند به اعمال گذشته او است ، او كارى كرده كه نتيجه اش اين شده كه خداى تعالى رحمت خود را نسبت به او امساك نموده است .
جمال گنجه ای Offline
#4 ارسال شده : 1396/06/01 11:33:50 ق.ظ
جمال گنجه ای

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1394/05/02
ارسالها: 26
Armenia
مکان: ایران تهران

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال

در آیه 78 حسنه و سیئه به معنی اصطلاحی آمده و در آیه بعد به معنی واقعی


در آیه 78 میگوید «آن چیزی را که حسنه می پندارند» از جانب خدا تلقی میکنند (نه از جانب رسول) و آن چیزی را که سیئه می پندارند به تو نسبت میدهند

و تو (ای رسول) به آنان بگو (چه آنچه را حسنه می پندارید که ممکن است واقعا سیئه باشد و چه آن چیزی را که سیئه می پندارید که ممکن واقعا حسنه باشد) از جانب خداست

اما در آیه 79 میفرماید حسنه واقعی از جانب خداست و سیئه واقعی از جانب انسان است
zahra
#5 ارسال شده : 1396/06/05 01:40:10 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 798

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سه نگاه به آيات 78و 79 سوره نساء:

وجود دو آیه در پشت سر هم با چنین اختلاف روشنی، نشان از نکته ای دارد که قرآن به دنبال بیان آن است.

با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد مى ‏کنیم که هر کدام مى‏ تواند پاسخ جداگانه ‏اى به سؤال مذکور باشد:

1. از آیات دیگر قرآن استفاده می شود همه چیز را اعم از آنهایی که ما بدی یا خوبی می دانیم خدا خلق کرده [1] و هر چیز را هم که خلق کرده است نیکو و خوب خلق کرده است [2] پس هر چه در دنیا وجود دارد منتسب به خدا است و وجود هر چیزی برای خود خیر است اما بدی ها از نیستی ناشی می شوند و خلقت خدا به آنها تعلق نمی گیرد. البته مقصود از بدی و سیئه آن چیز هایی است که در مخالفت با هدف و تعالی موجودی قرار بگیرد. بنا بر این از آنجا که تمام موجودات مخلوق خدا هستند آنچه از بدی ها و سیئات که با عمل موجودات و در روابط بین آنها حاصل می شود نیز به خدا نسبت داده می شود. این همان چیزی است که در آیه اول مورد بحث بیان شده است.

اما از طرف دیگر سیئه و بدی در جایی حاصل می شود که خدا کمال وجودی موجودی را از او دریغ کند. خدا نیز هیچگاه به دلیل رحمت واسعه خود از ارائه خیر و رحمت کوتاهی نمی کند مگر اینکه ظرفیت پذیرش آن در افراد موجود نباشد. چون ایجاد یا از بین بردن این ظرفیت به اختیار خود انسانها است پس در اینجا می توان گفت که حسنات از جانب خدا و سیئات از جانب بندگان است که با کوتاهی خود توانایی قبول رحمت الهی را کسب نکرده اند و این همان معنای آیه دوم می باشد. [3](تفسير الميزان)

2- از نگاهی دیگر آیه شریفه می تواند اشاره به این مطلب داشته باشد که همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، خوب باشد یا بد از یک نظر مربوط به خدا است زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است، ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى‏گیرد زیرا عامل تعیین کننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمى ‏کند و موجب عقیده جبر نیست.

بنا بر این آنجا که مى‏فرماید: حسنات و سیئات از خدا است، اشاره مى ‏کند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا که مى‏فرماید: سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مى ‏کند. [4] تفسير نمونه

3. تفسیر دیگرى که براى این دو آیه می توان داشت و در اخبار اهل بیت (ع) نیز به آن اشاره شده است [5] اینست که حسنات و سیئات، در قرآن به دو معنی است:

معنی اول حسنات و سیئاتی که ارتباطی به اعمال اختیاری انسان ندارد مثل بعضی بیماری ها و سلامتی ها. معنای دوم حسنات و سیئاتی که در نتیجه اعمال انسان ها به وجود می آید و به عنوان عقاب و ثواب اعمال در این دنیا بروز می کند مثل بعضی خشکسالی ها و آبادانی ها.

حسنات و سیئات در آیه اول به معنای اول و حسنات و سیئات در آیه دوم به معنای دوم می باشد
تفسير قمي

[1] "و خلق کل شیء" انعام، 101.

[2] "احسن کل شیء خلقه" سجده، 7.

[3] استفاده شده از: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 5 ص 10، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1417 ق .

[4] استفاده شده از: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏4، ص 22، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 ش.

[5] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج1 ص 144، موسسه دار الکتاب، قم، 1404 ق.
mohammadi golgol
#6 ارسال شده : 1396/06/13 01:52:20 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 798

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام علیکم 🌹

به نظرم در این دو آیه شریفه تفاوت در مورد کلمه سیئة وجود دارد:

در آیه ۷۸ خداوند در واقع سیئه ای که در تعریفِ بهانه گیران هست را به خود نسبت می دهد تا بدین طریق مشتشان را لااقل پیش خودشان باز کند که اینقدر سفسطه نکنند و ترسو بودنشان پیش خودشان نمایان شود برای همین می فرماید مرگ که هر وقت برای کسی بیاید می آید اگر هم مرگ و دستور به جهاد در نظر شما سیئه است بله این سیئه هم مثل آن حسنه که از نظر شما حسنه است از طرف من است خب حالا چه جوابی در مقابل این اعتراف که من کردم دارید بگویید؟ ( قضیۀ دستور به جهاد و بهانه گیری مسلمانان پرمدعا از آیه قبل یعنی آیه ۷۷ در می آید)



در آیه ۷۹ سیئه را از نگاه خدا در نظر دارد و در این آیه می خواهد برای کسانی که دیگر بواسطه فرمایش خداوند در آیه سابق زبانشان کوتاه شده بحث را تکمیل کند تا ادب شوند بنابراین می فرماید خب این سکوتتان علامت این است که یعنی فهمیدید که پس آن چیزهایی که می گفتید سیئه است در واقع سیئه نبوده چون منِ خدا گفتم از طرف من است در واقع سیئۀ اصلی عملکرد خودِ شماست(نمونش همین بهانه گیریها و تمردهایتان) هرچه شومی و ناگواری و سیئه است از نفس خودتان است پس بهوش باشید و از پیامبر اطاعت کنید و دست از این توجیهات صد من یه غاز بردارید...(اطاعت از پیامبر با اتصال آیه ۷۹ به ۸۰ در می آید).

بنابراین نکته دیگر این است که واکاوی کنیم ببینیم آیه در چه بستری سخن می گوید که با معاینه آیه می فهمیم فضای آیات ، امر به جهاد است و واکنش برخی مسلمانان مدعی و پاسخ قاطع خداوند به آنانی که با این رفتارشان کارشکنی می کردند.
ali Offline
#7 ارسال شده : 1401/09/12 10:35:26 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُـولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا
[درست است] هر پيشامد نيكويي بر تو رسد از جانب خداست، و[لي] هر پيشامد ناگواري بر تو رسد از خود توست [نه ديگران] و ما تو را به پيامبري براي [هدايت] مردم فرستاديم و خدا در مقام گواه بودن كافي است.

______________
- اين آيه به ظاهر همان ادّعاي مسلمان نماها (منافقان) را تأييد مي‌كند كه حوادث نيكو (پيروزي) را به حساب خدا و ناخوشايندي‌ها (شكست‌ها) را به حساب پيامبر مي‌گذاشتند. حال آنكه در آية قبل بر آنان خرده گرفته بود كه چرا نمي‌فهمند!؟ به نظر مي‌رسد پاسخ را بايد در تفاوت زاوية نگرش به مسئله يافت؛ در آيه قبل از زاوية مشيّت خدا مسئله را مطرح مي‌سازد كه حوادث نيك و بد تماماً تابع نظاماتي هستند كه او مقدّر كرده است، اما در اين آيه موضوع را در ارتباط با نقش انسان، در نيك و بد سرنوشتي كه براي خود رقم مي‌زند، عنوان مي‌نمايد.

مثال مدرسه الگوي ساده‌اي براي فهم آسان‌تر اين مسئله است: 1- كارنامة قبولي و رفوزگي (هر دو) از طرف مدرسه داده مي‌شود، 2- توفيق هر شاگردي در حقيقت ناشي از امكانات و آموزش‌هايي است كه در مدرسه توسط معلمين عرضه مي‌شود، در حالي كه رَد شدن شاگرد در امتحانات ناشي از بي‌همّتي خود اوست (مدرسه براي رد كردن تأسيس نشده است).

تفسير عبدالعلي بازرگان

ali Offline
#8 ارسال شده : 1401/09/16 01:16:52 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

در بينش الهى، همه چيز مخلوق خدا، «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» «1» و خداوند، همه چيز را نيك آفريده است. «أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ» «2» آنچه به خداوند مربوط است، آفرينش است كه از حُسن جدا نيست و ناگوارى‌ها و گرفتارى‌هاى ما، اوّلًا فقدان آن كمالات است كه مخلوق خدا نيست، ثانياً آنچه سبب محروميّت از خيرات الهى است، كردار فرد يا جامعه است.

به تعبير يكى از علما، زمين كه به دور خورشيد مى‌گردد، همواره قسمتى كه رو به خورشيد است، روشن است و اگر طرف ديگر تاريك است، چون پشت به خورشيد كرده وگرنه خورشيد، همواره نور مى‌دهد. بنابراين مى‌توان به زمين گفت: اى زمين هر كجاى تو روشن است از خورشيد است و هر كجاى تو تاريك است از خودت مى‌باشد. در اين آيه نيز به انسان خطاب شده كه هر نيكى به تو رسد از خداست و هر بدى به تو رسد از خودت است.

با آن همه ستايش قرآن از رسول اللّه صلى الله عليه و آله، بايد گفت: مراد از «فَمِنْ نَفْسِكَ» نفس انسان است، نه شخص پيامبر. واللّه العالم‌

در آيه قبل خوانديم كه خوبى‌ها و بدى‌ها همه از نزد خداست و در اين آيه مى‌خوانيم: تنها خوبى‌ها از اوست و بدى‌ها از انسان است و اين به خاطر آن است كه بدى‌ها از آن جهت كه از انسان صادر مى‌شود به انسان نسبت داده شده و از آن جهت كه خود انسان و اراده او در تحت سيطره الهى است، به خدا نسبت داده مى‌شود. چنانكه اگر كارمند دولت خلاف كند، اين خلاف هم به خود كارمند نسبت داده مى‌شود، و هم به دليل آنكه او كارمند دولت است،
به دولت نسبت داده مى‌شود.

امام رضا عليه السلام مى‌فرمايد: خداوند به انسان خطاب مى‌كند كه اراده و خواست تو نيز از من است. آرى، انسان با خواست خداوند مى‌تواند تصميم بگيرد.
«1». زمر، 63.
«2». سجده، 7.

تفسير نور
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.194 ثانیه ایجاد شد.