logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170764)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133474)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123420)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89878)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا كشف حجاب،مجازات شلاق دارد؟ قواعدفقهی تعیین جرم و مجازات و تعزیزات چيست؟    آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

kabir Offline
#1 ارسال شده : 1394/02/14 09:51:18 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
خمس چيست؟ ايا خمس در قرآن واجب است؟آيه خمس كدام است؟

بنام خدا

خمس یکی از احکام مالی در اسلام است که در یک آیه از قرآن،آیه 41 سوره انفال و در میان آیات مربوط به جنگ بدر به آن پرداخته شده است.

وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ

إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۱﴾

فولادوند: و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و براى خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه‏ ماندگان است اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى [حق از باطل] روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل كرديم ايمان آورده‏ ايد و خدا بر هر چيزى تواناست

مکارم: و بدانيد هر گونه غنيمتي به شما رسد خمس آن براي خدا و براي پيامبر و براي ذي القربي و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدائي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (با ايمان و بي ايمان يعني روز جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آورده‏ ايد، و خداوند بر هر چيزي قادر است


در ادامه نظر مفسرین مختلف راجع به این موضوع را اشاره می کنیم.

کلمات کلیدی:خمس مال سهم سادات امام

ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/25 03:15:58 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

kabir Offline
#2 ارسال شده : 1394/02/17 06:10:51 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
در تفسیر المیزان در ذیل این آیه چنین امده است:

"كلمه (غنم ) و (غنيمت ) به معناى رسيدن به در آمد از راه تجارت و يا صنعت و يا جنگ است، و ليكن در اين آيه بملاحظه مورد نزولش تنها با غنيمت جنگى منطبق است.

راغب مى گويد: (غنم ) - به دو فتحه - معنايش معروف است، خداى تعالى فرموده : (و من البقر و الغنم حرمنا عليهم شحومهما) (و از گاو و گوسفند پيه آن دو را بر ايشان حرام كرديم )و (غنم ) - به ضمه حرف اول و سكون حرف دوم - به معناى رسيدن و دست يافتن به فائده است، و ليكن در هر درآمدى كه از راه جنگ و از ناحيه دشمنان و غير ايشان به دست آيد استعمال شده، و به اين معنا است آيه (و اعلموا انما غنمتم من شى ء و آيه فكلوا مما غنمتم حلالا طيبا).

و كلمه (مغنم ) به معناى هر چيزى است كه به غنيمت درآيد و جمع آن (مغانم ) مى باشد، مانند: (فعند الله مغانم كثيره)

و كلمه (ذو القربى ) به معناى نزديكان و خويشاوندان است و در اين آيه منظور از آن، نزديكان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و يا بطورى كه از روايات قطعى استفاده مى شود خصوص اشخاص معينى از ايشان است.

و كلمه (يتيم ) به معناى انسانى است كه پدرش در حال خردسالى اش مرده باشد، و مى گويند كه در همه انواع حيوانات يتيم آن حيوانى است كه مادر خود را از دست داده باشد، تنها انسان است كه يتيم بودنش از ناحيه پدر است.

(فان لله خمسه...) كلمه (ان ) به فتح همره قرائت شده، و اين ممكن است بخاطر تقدير گرفتن حرف جر بوده و تقدير آن چنين باشد: (و اعلموا انما غنمتم من شى ء فعلى ان لله خمسه ) (بدانيد كه هر آنچه را كه به غنيمت مى گيريد بر اين اساس است كه پنج يك آن، از آن خدا است ).

و از ظاهر آيه برمى آيد كه تشريع در آن مانند ساير تشريعات قرآنى ابدى و دائمى است، و نيز استفاده مى شود كه حكم مورد نظر آيه مربوط به هر چيزى است كه غنيمت شمرده شود، هر چند غنيمت جنگى ماخوذ از كفار نباشد، مانند استفاده هاى كسبى و مرواريدهايى كه با غوص از دريا گرفته مى شود و كشتى رانى و استخراج معادن و گنج، آرى، گو اينكه مورد نزول آيه غنيمت جنگى است، و ليكن مورد مخصص نيست.

و همچنين از ظاهر مصارفى كه برشم رده و فرموده : (لله خمسه و للرسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل ) برمى آيد كه مصارف خمس منحصر در آنها است، و براى هر يك از آنها سهمى است، به اين معنا كه هر كدام مستقل در گرفتن سهم خود مى باشند، همچنانكه نظير آن از آيه زكات استفاده مى شود، نه اينكه منظور از ذكر مصارف از قبيل ذكر مثال باشد.

بحث روایتی:
اخبارى كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده متواتر است در اينكه خمس مختص به خدا و رسول و امام از اهل بيت و يتيمان و مسكينان و ابن سبيل سادات است، و به غير ايشان داده نمى شود.

و اينكه خمس به شش سهم به همان نحوى كه در روايات بالا آمده تقسيم مى شود. و اينكه خمس مختص به غنائم جنگى نيست، بلكه هر چيزى را كه در لغت غنيمت شمرده شود شامل مى شود
، مانند سود كسب و گنج و استخراج مرواريد از دريا و معدنها و كشتى رانى. و در روايات ائمه - همانطور كه گذشت - آمده كه خمس موهبتى است از ناحيه خدا براى اهل بيت كه بدين وسيله زكات و صدقات را بر ايشان حرام كرد."
 1 کاربر از kabir برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
Mansourzadeh در تاریخ 1394/02/19
kabir Offline
#3 ارسال شده : 1394/02/19 08:51:18 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
در تفسیر نمونه در خصوص این آیه و احکام خمس چنین آمده است:

"1-منظور از «ذى القربى» چیست؟

منظور از «ذى القربى» در این آیه نه همه خویشاوندان افراد است، و نه همه خویشاوندان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، بلکه امامان اهل بیت(علیهم السلام) هستند. دلیل بر این موضوع روایات متواترى است که از طرق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل شده است.(1) و در کتب اهل سنت نیز اشاراتى به آن وجود دارد.(2)
بنابراین، آنها که یک سهم از خمس را متعلق به همه خویشاوندان پیامبر مى دانند، در برابر این سؤال قرار مى گیرند: این چه امتیازى است که اسلام براى اقوام و بستگان پیامبر(صلى الله علیه وآله)قائل شده است، در حالى که مى دانیم اسلام مافوق نژاد و قوم و قبیله است؟

ولى اگر آن را مخصوص امامان اهل بیت(علیهم السلام) بدانیم، با توجه به این که آنها جانشینان پیامبر و رهبران حکومت اسلامى بوده و هستند، علت دادن این یک سهم از خمس به آنها روشن مى گردد.

به تعبیر دیگر، «سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذى القربى» هر سه سهم، متعلق به «رهبر حکومت اسلامى» است، او زندگى ساده خود را از آن اداره مى کند و بقیه را در مخارج گوناگونى که لازمه مقام رهبرى امت است مصرف خواهد نمود، یعنى: در نیازهاى جامعه و مردم.

2-منظور از «یتیمان»، «مسکینان» و «واماندگان در راه» تنها ایتام و مساکین و ابناء سبیل «بنى هاشم» و سادات مى باشند.

اگر چه ظاهر آیه مطلق است و قیدى در آن دیده نمى شود، اما دلیل ما بر این تقیید، روایات زیادى است که در تفسیر آیه از طرق اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده.(3)
و مى دانیم بسیارى از احکام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولى «شرائط و قیود» آن به وسیله «سنت» بیان شده است و این منحصر به آیه مورد بحث نیست تا جاى تعجب باشد.

به علاوه، با توجه به آن که زکات غیر بنى هاشم، بر نیازمندان بنى هاشم به طور مسلّم حرام است، باید احتیاجات آنها از طریق دیگرى تأمین گردد، و این خود، قرینه مى شود بر این که منظور از آیه فوق، خصوص نیازمندان بنى هاشم است. لذا، در احادیث مى خوانیم: امام صادق(علیه السلام) مى فرموده: «خداوند هنگامى که زکات را بر ما حرام کرد خمس را براى ما قرار داد. بنابراین، زکات بر ما حرام است و خمس حلال»

3-آیا غنائم، منحصر به غنائم جنگى است؟

آنچه از کتب لغت استفاده مى شود، این است که: در ریشه معنى لغوى این کلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى آید، نیفتاده است، بلکه هر درآمدى را شامل مى شود

در کتاب «مفردات راغب» مى خوانیم: غنیمت از ریشه «غَنَم» به معنى گوسفند گرفته شده و سپس مى گوید:
ثُمَّ اسْتُعْمِلَ فِى کُلِّ مَظْفُورِ بِهِ مِنْ جَهَةِ الْعِدى وَ غَیْرِهِمْ:
«سپس در هر چیزى که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست مى آورد به کار رفته است»

«قرطبى» مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر خود، ذیل آیه چنین مى نویسد:
«غنیمت در لغت، خیرى است که فرد یا جماعتى با کوشش به دست مى آورند... و بدان که اتفاق (علماى تسنن) بر این است که مراد از غنیمت در آیه (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُم) اموالى است که با قهر و غلبه در جنگ به مردم مى رسد، ولى باید توجه داشت که این قید همان طور که گفتیم در معنى لغوى آن وجود ندارد، ولى در عرف شرع، این قید وارد شده است».(8)
«فخر رازى» در تفسیر خود تصریح مى کند: أَلْغُنْمُ الْفَوْزُ بِالشَّىْءِ: «غنیمت این است که انسان به چیزى دست یابد».
و پس از ذکر این معنى وسیع از نظر لغت مى گوید: «معنى شرعى غنیمت (به عقیده فقهاى اهل تسنن) همان غنائم جنگى است»

از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفته مى شود که:
آیه غنیمت، معنى وسیعى دارد و هر گونه درآمد، سود و منفعتى را شامل مى شود; زیرا معنى لغوى این لفظ عمومیت دارد و دلیل روشنى بر تخصیص آن در دست نیست.

تنها چیزى که جمعى از مفسران اهل تسنن روى آن تکیه کرده اند این است که: آیات قبل و بعد در زمینه جهاد وارد شده است و همین موضوع قرینه مى شود که آیه غنیمت نیز اشاره به غنائم جنگى باشد.

در حالى که مى دانیم شأن نزول ها و سیاق عمومیت آیه را تخصیص نمى زنند و به عبارت روشن تر، هیچ مانعى ندارد که مفهوم آیه یک معنى کلى و عمومى باشد و در عین حال مورد نزول آیه، غنائم جنگى، که یکى از موارد این حکم کلى است، بوده باشد، و این گونه احکام در قرآن و سنت فراوان است که حکم، کلّى است و مصداق جزئى است"
kabir Offline
#4 ارسال شده : 1394/02/24 05:16:13 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
مرحوم آیت اله دکتر صادقی تهرانی در تفسیر فرقان نظر متفاوتی راجع به درآمد مشمول خمس و نیز

منحصر نبودن مصرف آن به سادات دارند.

"1-اين آيه در بيان خمس در آمدها در كل قرآن منحصر به فرد است، و اينجا اين سؤال مطرح است كه چرا آيات زكات كه حدود سى آيه است برحَسَب سنت قطعيه در مدينه منوره از (5: 2 تا 5 و 10) در صد بود كه ميانگينش 6% است، براى هشت گروه كه در آيه زكات مقرر شده مى باشد، ولى اين آيه خمس را تبيين مى كند كه بيش از سه برابر ميانگين زكات است، تنها يكبار در كل قرآن ذكر شده است؟

پاسخ اين است كه اصولًا زكات كه پرداخت واجب رسمى از اموال مى باشد داراى سه مرحله است: نخست زكات در مكه كه نصابى نداشت، زيرا اموال نامسلمان در آنجا بسيار اندك بود، و زكات هم باندازه امكانشان بوده است، سپس در مدينه بر حَسَب سنت نصابهاى سه گانه فوق بر كل اموال مقرر گرديد، و در آخرين مرحله اين نصابها با اين آيه افزون شد، كه از اين هنگام تا پايان تكليف نصاب مستمر زكات- افزون بر نصاب هاى مدنى-، خمسى از كل در آمدهاست.

2- ماغنمتم من شى ء" شامل كل در آمد هاست، اعم از در آمدهاى كارى، فكرى، زراعتى، تجارتى، و شايسته تر در آمدها ى بدون زحمت مانند هِبه، هديه، مهريه، ارث و هرگونه در آمدى ديگر كه بايد خمس آنرا كلًا در شش مورد زيرين مصرف كرد.

و برخلاف آنچه احياناً گمان مى شود اين غنيمت تنها غنيمت جنگى نيست، گرچه آيه خمس در ضمن آيات جنگ آمده، زيرا اولًا لغت غنيمت تمام بهره ها را در بردارد، و در ثانى آياتى مانند" فعند اللَّه مغانم كثيرةٌ" (4: 94) غنيمتهايى بسيارى را هم از طرف خدا مقرر داشته، و آيا خدا هم جنگ مى كند تا غنيمتى جنگى داشته باشد؟!

واصولًا وجود حكم يا موضوعى در ميان احكام يا موضوعاتى ديگر آنرا در انحصار اين موارد قرار نمى دهد، اينجا هم كه آيه خمس در ضمن جريانى جنگى آمده در انحصار غنائم جنگى نيست، بلكه تنها از بارزترين مصداق آن است كه بدون كار و كوشش بدست مى آيد، و اين هم مويد شموليت خمس است، كه درآمدهاى بدون كوشش را نيز در بر دارد، زيرا درست است كه جنگ جانبازى و بسى مشكل است، ولى غنيمت جنگى خود پى آمدى مجانى در جنگ است، و نه بهره جنگ، جنگ تجارت نيست كه بهره آن مالى است.

3-مطلب ديگر اينكه خُمس از كل در آمدها است نه از باقى مانده مصرف ساليانه، بااين توضيح كه مثلًا اگر در آمد خالص شما ساليانه سه ميليون تومان است، و دو ميليونش مصرف عادلانه و معمولى شماست، خمس اين سه ميليون ششصد هزار تومان است، كه بنابراين از يك ميليون باقيمانده تنها چهار صد هزار تومان براى شما باقى مى ماند، و اگر اين سه ميليون جملگى مصرف عادلانه شما باشد هرگز خمسى هم به شما تعلق نمى گيرد، و در صورتى هم كه دو ميليون و نيم مصرف عادلانه شما باشد تنها پرداخت همان پانصد هزار تومان بر عهده شماست و صد هزار تومان باقى مانده مورد عفو است. زيرا" و يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو" (2: 211) پرداخت واجب را در انحصار آنچه اضافه بر مصرف است مى داند، و اينجا چون كمتر از خمس باقى مانده همان كمتر كافى است.

4-موارد مصرف خمس دو بخش است: بخش اول بر سه قسم (اللَّه، رسول و ذى القربى) است، و ذى القربى به معناى نزديكترين افراد- در ميان كل مسلمانان- به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است، كه در دو بُعد نَسَبى و حَسَبى در انحصار سيزده معصوم ديگر مى باشد، و علاوه بر اقربيت نَسَبى از نظر جريان معنوتى رسالتى هم نزديكترين افراد به حضرت رسول صلى الله عليه و آله هستند. قسم اول اين سه مورد بايد در راه دعوت به سوى خدا، و قسم دومش براى گرايش به رسالت آخرين، و قسم پايانى هم بايد براى نزديك گرديدن به ابواب علم رسول- كه پاسداران معصوم رسالت، يعنى ائمه معصومين و حضرت صديقه طاهره عليها السلام اجمعين- مى باشند، مصرف گردد، و فى الجمله اينكه اين سه قسم بايد در راه تعالى معنوى و ايمانى مسلمانان خرج شود، نه اين كه ملك شخصى رسول صلى الله عليه و آله و يا معصومان عليهم السلام باشد، قسم اول هم كه «للَّه» مى باشد به معناى مصرف در راه شناختن خداست، گر چه در هر صورت خدا مالك همه جهان و جهانيان است، و همه گان ذاتاً و حالًا و مالًا مملوك او هستند، بنابراين- چنانكه گفته شد- اين سه قسم مصرف روحانى و معنوى دارد.

بخش دوم نيز سه قسم است كه مصرفهاى مادى و اقتصادى مسلمانان را در بر مى گيرد، كه ابتدا ايتام، سپس مساكين، و در آخر كار در راه ماندگان مى باشند، و چون الف ولام برسر «اليتامى» و «المساكين» به اصطلاح ادبى براى استغراق است، تمامى اين افراد را در بر مى گيرد، و هرگز اختصاصى به سادات آن هم سادات پدرى ندارد، و چگونه مى توان نيمى از خمس در اختصاص سادات نيازمند- آنهم از طرف پدر- قرار گيرد و حال آنكه حداكثر يك دهم كل نيازمندان اسلام مى باشند، واگر هم سادات از طريق مادر را نيز اضافه كنيم- چنانكه حق هم همين است- دو يا سه دهم خواهند شد، و آيا اين حساب از نظر اقتصاد عادى- تا چه رسد اقتصاد عادلانه اسلامى- درست است كه حدود هفت دهم از نيازمندان اسلام ميانگين شش صدم از زكات راآن هم از نه چيز- چنانكه گفته مى شود- داشته باشند، و اگر اموال زكوى آنان تنها نُه مورد اموال معروف باشد، در مقابل حداقل ده درصد از كل اموال در انحصار تنها سادات پدرى باشد، آيا خالق و شارع حساب اين گونه بى حساب اموال را ميان سادات و غير سادات پخش مى كند؟!

وانگهى آياتى ازقبيل" قل لا أسئلكم عليه أجراً إلّا المودّة فى القربى" (42: 23) به كلى اجر مادى رسالت را نفى كرده، كه اگر از اموال خصوصى پيامبر نيز باشد در زمينه تقسيم بايد عادلانه تقسيم گردد، و نه آنكه سهم سادات- بويژه اينگونه- بيشتر باشد، و اگر هم بر فرض سهم سادات از اموال شخصى پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر بود چه ربطى به اموال ديگران دارد كه از خمس منافع مسلمانان د راختصاص اين سادات قرار گيرد.

اصولًا سيادت در لغت عربى به معناى آقايى است «1» و محور سيادت و آقايى والا شخص رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله مى باشند، كه فرزندانش به شرط ايمان باصطلاح از ساداتند، چه از طريق پدر، و چه از طريق مادر، بلكه كل فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله تنها از طريق مادرند، زيرا همگان از طريق حضرت زهرا عليها السلام توالد وتناسل يافته اند، و اگر سيادت منحصر به نسبت پدرى باشد و نسبت امام حسن و امام حسين عليهما السلام هم به حضرت رسول صلى الله عليه و آله نسبت مادرى است پس ان بزرگواران سيد نيستند، و تنها سيادت در انحصار خود رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و حضرت صديقه كبرى عليها السلام خواهد بود! درست است كه حضرت على عليه السلام پس از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله سيد و آقاى دوم است، لكن سيادت اصلى كه در اختصاص حضرت اقدس رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است از نظر فرزندان در انحصار صديقه طاهره عليها السلام است. هاشم جدّ رسول اللَّه صلى الله عليه و آله هم اگر سيادتى در بُعد خودش دارد بدين معنى نيست كه او اصل، و سيادت پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر نسبت با او باشد، بلكه سيادت افزون هاشم هم بدين جهت است كه جد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مى باشد، در هر صورت سيادت اجداد و فرزندان رسول گرامى صلى الله عليه و آله فرع سيادت بى نظير آن حضرت مى باشد، روايتى هم كه سادات پدرى را از ادعياء و پسر خواندگان خوانده خود از ادعياء و جعليات است، و آيا حسنين عليه السلام كه از فرزندان پسرى پيامبر صلى الله عليه و آله نيستند از پسر خواندگان حضرتش مى باشند؟!.

در پايان بايد گفت- چنانكه گذشت- براى سادات به هر معنى سهمى ويژه از خمس هرگز نيست، بلكه مانند ساير يتيمان و بى نوايان و در راه ماندگان كه بخش دوم خمس هستند سهمى عادلانه نه كمتر و نه بيشتر نسبت به ديگران دارند. روايات هم مختلف است و تنها آن دسته از روايات كه موافق آيه خمس هستند مورد قبول مى باشند."
ali Offline
#5 ارسال شده : 1396/09/29 02:57:42 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
خمس در قرآن-آيا خمس فقط براي غنايم جنگي است يا هر درآمدي را شامل ميشود؟


🔺 دیدگاه آیت الله حیدری دربارۀ خمس ارباح مکاسب (سود کسب و کار)رسائل فقهية

🔹 در اصل وجوب حکم خمس در قرآن کریم هیچ تردیدی وجود ندارد، بلکه تنها در گسترۀ شمول آن است که بحث و اختلاف نظر میان فقها وجود دارد. همان طور که می دانیم قرآن کریم عموماً اصول کلّی را بیان می فرماید مثل اصل خمس در بحث حاضر، اما مصادیق، جزئیات و دایرۀ شمول آن را پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) - طبق حدیث متواتر ثقلین - به عنوان مفسران حقیقی قرآن، معیّن می کنند.

🔸 دربارۀ اینکه دایرۀ تعلّق خمس از دیدگاه قرآن کریم چه اموری را در بر می گیرد، به طور کلّی سه دیدگاه وجود دارد:

1️⃣ دیدگاه حداقلی: خمس فقط به غنائم دارالحرب (غنایم جنگی) تعلّق می گیرد و بیشتر از آن را شامل نمی شود.

2️⃣ دیدگاه حداکثری: خمس تنها به غنائم دارالحرب محدود نمی شود، بلکه به هر سود و منفعتی از جمله ارباح مکاسب (سود کسب و کار) که با مشقّت و زحمت به دست می آید تعلّق می گیرد.

3️⃣ دیدگاه متوسط: خمس از طرفی به عنوان قدر متیقّن به غنائم دارالحرب تعلّق می گیرد و از سوی دیگر شمول آن ارباح مکاسب - که با تلاش و مشقّت حاصل می شوند - را در بر نمی گیرد، بلکه فقط به سودهایی که بدون سختی به دست می آیند تعلّق می گیرد.

✔️ آنچه که از قرآن قابل برداشت است نظریۀ سوم می باشد؛ یعنی هر سود و منفعتی که بدون سختی و تلاش به دست آید، باید خمس آن پرداخت شود.و این همان معنای لغوی و استعمالی برای مادۀ «غنم» و همچنین مشتقّات آن است)


پس، از نظر قرآن ارباح مکاسب خمس ندارد، اما این به آن معنا نیست که از طریق روایات هم نتوان تعلّق خمس به ارباح مکاسب را اثبات کرد. احادیث فراوانی دلالت دارند بر اینکه خمس شامل ارباح مکاسب هم می شود و حکم آن از سوی برخی ائمه یعنی امام صادق (ع) تا امام زمان (ع) صادر شده است:


✅✅ باید توجه داشت که تعلّق خمس به ارباح مکاسب از «احکام ثابت الهی» نیست، بلکه از «احکام متغیّر ولایی» است که در دوران حضور، توسّط معصومین (ع) صادر شده، و استمرار یا عدم استمرار آن در دوران غیبت توسّط فقهای جامع الشرایط (فقیه به معنای اعمّ که مجتهد در اصول و فروع توأمان باشد، و نه فقیه به معنای اخصّ که فقط مجتهد فروع دین است) مشخّص می گردد.


🔴 بنابراین از دیدگاه ما در عصر غیبت خمس به ارباح مکاسب تعلّق می گیرد، اما نه به دلالت قرآنی بلکه به تصریح روایات، آن هم به عنوان یک «حکم ولایی» که قابل تغییر است و نه به عنوان یک «حکم الهی» مثل نماز که غیر قابل تغییر می باشد:

ali Offline
#6 ارسال شده : 1398/10/18 01:05:44 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

موارد مصرف خمس چيست؟ ايا خمس را بايد فقط به مراجع تقليد داد؟ سهم امام و سهم سادات در چه اموري مصرف ميشود؟

مسأله ی 441- موارد شش گانه ى خمس كه به دو بخش سهم امام و ديگران تقسيم شده است، تمامى اين ها به ميزان استحقاق بخشى از خمس را دريافت مى دارند و نه آن كه به طور مساوى، كه مثلًا در صورت اختصاص بخش دوم به حضرت زهرا عليه السلام كه تنها فرزند پيامبر بزرگوار است. هر سه بخش سهم سادات را در اختصاص خود قرار دهد؟ هرگز! بلكه آن حضرت حتّى به اندازه ى كفاف خودش نيز دريافت نمى كرد.

مسأله ی 442- سه بخش اول خمس كه در اختصاص خدا و رسول صلى الله عليه و آله و سلم و امامان عليها السلام مى باشد مصرفش تقويت اصول و فروع دين در ميان مكلفان است، كه «للَّه» مصرفش شؤون الوهيت و «للرَّسولِ» براى شؤون رسالت و «لِذِى الْقُرْبى» براى شؤون امامت پس از رسول گرامى صلى الله عليه و آله است و سر جمعش جميع شؤون اساسى دين است كه بايستى با مصرف اين سه بخش تقويت و تبليغ شود و شرطش فقر عاملان اين گونه تبليغات هم نيست، بلكه تنها شرطش حاجت مكلفان به آگاهى شايسته و بايسته ى نسبت به اين پايه هاى دين است.

مسأله ی 443- سه بخش دوم در اختصاص يتيمان و مستمندان، و ابن السبيل است يعنى كسانى كه در راه خدا از زندگى معمولى خود وامانده و از مال و كارشان باز مانده اند كه سر جمع نيازمندانى كه يا به علت يتيم بودن و يا گسستن از كارهاى زندگى ساز، و يا كوتاهى و نارسايى فعاليت هايى كه انسان را بى نياز مى كند، و نه كوتاهى از روى تنبلى، كه كوتاهى از انجام وظايف معيشتى است، و نه تنبل پرورانى، و هرگز خمس در اختصاص سادات هم نيست،

مسأله ی 444- در صورتى كه دولت اسلامى با رهبرى كه ولى امر مسلمين است. كه طبق موازين اسلامى رياست دولت اسلامى را عهده دار است تحقق يابد، شايسته است تمامى خمس را هم چون زكات به عنوان بيت المال مسلمين در اختيار او گذاشت، و در غير اين صورت مى توان در مصرف هاى شرعى مقرر مصرف نمود و اختصاصى هم به مرجع تقليد شما يا غير شما ندارد مگر آن كه حفظ مصالح عمومى مسلمين و نگهبانى نظام حوزه ى اسلام چنان اقتضايى را داشته باشد، و اين هم در صورتى است كه رياست حوزه در انحصار شخص خاصى باشد كه در غير اين صورت ميان سرپرستان حوزه هر يك به اندازه ى صلاحيتشان پخش شود نه اين كه به بعضى آن قدر بدهند كه در پول غرقش كنند و نسبت به ديگران كه شايد عنداللَّه اجرو قربشان از آن عده به مراتب بيشتر و يا مساوى باشند اين قدر بى تفاوت بمانند. و بالاخره هيچ دليلى وجود ندارد كه سهم امام عليه السلام را در اختصاص مرجع تقليد قرار دهى تا چه رسد كه در اختصاص مرجع تقليدِ خمس دهنده باشد. و شما مى توانيد سهم امام عليه السلام و سهم فقرا را به هر مجتهدى عادل به شرط آن كه مبنا و اساس كارش فقط و فقط كتاب و سنّت قطعيّه باشد، ولاغير. و يا هر شخص عادلى كه اطمينان دارى آن را در موارد مقرره ى شرعيه مصرف مى كند بپردازيد، و يا خودتان مستقيماً عهده دار مصرف آن گرديد.

مساله465:
در بخش سهم امام علیه‌السلام شرط اصلیش نیاز تبلیغاتی است و نه نیاز شخصی مبلغ، که هر اندازه تبلیغات شایسته‌ی اسلامی نیاز به‌مال داشته باشد. چنان‌که از سهم «فی سبیل‌اللّه‌» زکات باید مصرف کرد از سهم الله و سهم الرسول صلی‌الله‌علیه‌وآله و «ذی‌القربی»: ائمه‌ی معصومین علیهاالسلام نیز چنان است و در پرداخت آن نیز هرگز شرطش این نیست که به‌مرجع تقلید خودت یا هر مرجع دیگری بدهی بلکه چنان‌چه خودت در این پرداخت و مصرف شرعی آن بصیرت و آگاهی داری می‌توانی و احیانا لازم است با دست خود اقدام نمایی.
بنابراین صرف این‌که فلانی از طلاب علوم دینیه است شایستگی گرفتن سهم امام را ندارد بلکه باید هم اکنون و یا در آینده نقش مؤثری در تبلیغات شایسته‌ی اسلامی داشته باشد، و نه تبلیغ برای شخص فلان و بهمان، مگر در صورتی که تبلیغ اسلام باشد زیرا این فلان و بهمان بزرگوار نقش شایسته‌ای در تبلیغ اسلام دارند.


از رساله نوين آيت الله صادقي تهراني

ویرایش بوسیله کاربر 1400/11/19 08:07:03 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#7 ارسال شده : 1400/04/09 10:55:30 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

خمس متعلق به بیت المال است یا امام و سادات ؟

:آیت الله صالحی نجف آبادی :

از فقهای اهل سنت فقط امام مالک گفته که خمس متعلق به بیت المال است و اکثر فقهای شیعه هم میگویند باید به ۶ سهم تقسیم و سهم خدا و پیامبر و ذی القربی به امام میرسد و سه سهم نیز به یتیمان و مسکینان و ابن سبیل های امام .
مبنای این فتوای فقها حدیث مرسله حماد بن عیسی از امام موسی کاظم ع است
اما در مقابل،حدیث صحیح بَزَنطی از امام رضا ع اصل تقسیم خمس را نفی میکند و اختیار خمس به امام و زمامدار جامعه واگذار شده و ذکر اصناف خمس به عنوان نمونه هایی از مصرف خمس است نه اینکه محصور و محدود به آنها باشد بلکه حاکم جامعه باید در صورت نیاز به آنها بدهد.(صالحی ،جهاد در اسلام ص ۲۶۶ و ۲۶۷)
از آنجایی که هر وقت دو حدیث باهم تعارض داشتند باید آن حدیث را انتخاب کنیم که با فتوای اکثریت اهل سنت مخالف باشد پس باید حدیث بزنطی را صحیح دانسته و مبنای عمل قرار دهیم و خمس را به سهم امام و سادات تقسیم نکرده و در انحصار آنها ندانیم (همان ص ۲۶۸)



معنای ذِی القربی در آیه خمس چیست ؟امام یا خویشان مسلمین؟


عده ای می گویند منظور از ذی القربی امام است میدانیم که آیه خمس و آیه فَیء شبیه هم اند زیرا در هر دو آیه خدا و رسول و ذی القربی و .... به عنوان کسانی که خمس و فَیء به آنان تعلق دارد ذکر شده اند و اگر قرار است ذی القربی در آیه خمس به معنای امام باشد چرا در آیه فیء به معنای امام نباشد؟
جواب صحیح این است که ذی القربی در هیچ جا به معنای امام نیست اگر خدا می‌خواست در آیه خمس یا در آیه فیء برای امام سهمی قرار دهد به صراحت لفظ امام رابه کار می‌برد چنانکه درباره ابراهیم فرمود است :" انی جاعلک للناس اماما بقره ۱۲۴ " (جهاد در اسلام ص ۲۷۷)

اگر منظور خویشان رسول بود، آیه به این صورت می آمد: "...و لِلرَّسولِ و لِذِی قُرباه‏ُ و الْیَتامی‏ و ...تا آخر"و در آن صورت چون "ذی قربی" اضافه به ضمیر رسول می شد خویشان رسول را می فهماند.
ولی لفظ "ذی القربی"در آیه خمس به صورتی که هست مطلق است و اختصاص به ذی القربای هیچ کس ندارد و بدین سبب ذی القربای همه مخاطبان آیه را شامل می شود مانند آیه ۳۶ نساء (همان ص ۳۰۳)


قولی که ما اختیار کردیم این است که، "ذی القُربی" در آیه خمس و آیه فیء به معنای خویشان ِمخاطبانِ آیه خمس و آیه فیء است. یعنی همه امّت اسلامی. چنان که در آیه " اِنَّ الله یَأمُرُ بِالعَدلِ و الاحسانِ وَ ایتاءِ ذِی القُربی" (نحل /9) و آیات دیگری که کلمه "ذی القُربی" در آنها هست مقصود، ذی القربایِ همه مخاطبان است و بر مبنای این نظر، هیچ یک از اشکالاتی که به چهار قول سابق وارد بود ،به این قول وارد نیست. زیرا:

اوّلاً:در این صورت "ذی القربی" به معنای امام نیست که خمس، ملک شخصی او باشد و تمرکز ثروت لازم بیاید .

ثانیاً: "ذی القربی" به معنای خویشان رسول از بنی هاشم نیست تا گفته شود ذکر رسول قبل از "ذی القربی" دلیل نمی شود که "ذی القربی " به معنای خویشان رسول از بنی هاشم باشد.

ثالثاً: "ذی القربی" به معنای بنی هاشم و بنی المطّلب نیست تا گفته شود دادن قسمتی از غنائم خیبر به بنی هاشم و بنی المطّلب از جانب رسول اکرم (ص)،دلیل نمی شود که "ذی القُربی" به معنای بنی هاشم و بنی المطّلب باشد.

:رابعاً:"ذی القُربی" به معنای قریش نیست تا گفته شود دعوت رسول از تیره های قریش بعد از نزول "وَ اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبین"و انذار آنان ،دلیل نمی شود که ذی القربی" به معنای قریش باشد.

:این اشکالات به کسانی وارد می شد که عقیده داشتند ،"ذی القُربی" در آیه خمس به معنای امام یا به معنای خویشان رسول است ،چه در محدوده بنی هاشم و چه بنی هاشم و بنی المطّلب و چه در طیف گسترده تر یعنی قریش. و قبلاً گفتیم اگر منظور از "ذی القربی" در آیه خمس، خویشان رسول بود، لفظ آیه به این صورت می آمد" وَ اعلَمُوا اَنَّما غَنِمتُم مُن شَیءٍ فَاَنّ للهِ خُمُسَهُ و للرّسول وَ لِذی قُرباهُ وَ الیَتامی و...تا آخر"

اکنون در ارتباط با این مطلب لازم است به آنچه شیخ طوسی درباره "ذی القربی" در آیه ی فیء فرموده است توجه کنیم ، ایشان در تفسیر تبیان ،ج 9ص564 درباره آیه " ما اَفاءَ اللهُ عَلی رَسولِهِ مِن اَهلِ القُری فَلّلهِ وَ لِلرسولِ وَ لِذی القُربی وَ الِیَتامی وَ المَساکین وَ ابنِ السَّبیل ..."(حشر 7) می فرماید:"مقصود از "ذی القربی"،اهل بیت پیامبر (ص) است و مقصود از یتامی و مساکین و ابن سبیل؛ یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان از اهل بیت پیامبر (ص) است،چون الف و لام در "ذی القربی" به جای ضمیر آمده است که به رسول برمی گردد و در اصل "ذی قرباه" بوده است ،ضمیر حذف شده و به جای آن ،الف و لام آمده است و الف و لام در "الیتامی" هم به جای ضمیر است و در اصل "یتامی اهل بیته" بوده است و "اهل بیته" حذف شده و الف و لام به جای آن آمده است و الف و لام در "ابن السبیل" نیز به جای ضمیر است و در اصل "ابن سبیلهم "بوده است ،ضمیر "هم" حذف شده و الف و لام به جای آن آمده است.

اگر آنچه شیخ فرمود که الف و لام در "القربی" به جای ضمیر رسول است صحیح باشد، باید بگوییم آیه فیء در اصل چنین بوده است "فَلّلهِ وَ لِلّرسولِ وَ لِذی قُرباهُ وَ یَتاماهُ وَ مَساکینهِ وَ ابنِ سَبیله" آن گاه ضمیرها در "ذی قرباه" و "یتاماه" و "مساکینه" و "ابن سبیله" حذف شده و به جای آنها ،الف و لام آمده است ، و معلوم است که صحیح نیست کسی بگوید فیء برای خدا و رسول و خویشان رسول و یتیمان رسول و مسکینان رسول و ابن سبیلان رسول است . واین که شیخ فرمود :"عبارت اصلی در آیه فیء"یتامی اهل بیته" و "ابن سبیلهم" بوده و "اهل بیته" و "ابن سبیلهم" بوده و "اهل بیته" حذف شده و به جای آن الف و لام آمده است"صحیح نیست . زیرا الف و لام باید به جای ضمیر مفردی بیاید که به رسول بر می گردد نه به جای اهل بیتِ مضاف به ضمیر ، و نیز این که در مورد ابن السبیل فرمود:"عبارت اصلی" ابن سبیلهم" بوده و ضمیر "هم" حذف شده است و به جای آن الف و لام آمده است " صحیح نیست ،زیرا الف و لام باید به جای ضمیر مفرد که به رسول بر می گردد بیاید نه به جای ضمیر "هم".

: آری چون شیخ طوسی تحت تاثیر جوّ ساخته شده در حوزه های علمی، ملتزم شده است که حتماً "ذی القربی" در آیه فیء و آیه خمس به معنای خویشان رسول است، ناچار شده است تلاش کند هر چند با تکلّف زیاد آنچه را بدان ملتزم شده است ثابت کند ،و اگر ایشان توانسته بود خود را از آن جوّ فکری که در حوزه های فقهی و تفسیری از جانب صاحب نظران عامه ساخته شده بود خلاص کند، راه دیگری می رفت و درباره "ذی القربی" در دو آیه یاد شده نظر دیگری می داد ،ولی چنین اتفاقی نیفتاده است


ما با تتبّع و تجربه دریافته ایم که شیخ طوسی در قفه و تفسیر قرآن ، تا حد زیادی تحت تأثیر نوشته ها و نظرات عامّه است که البته این برای ایشان نقطه ضعف نیست و هر عالم دیگری هم اگر به جای او بود همین طور عمل می کرد . زیرا این گونه تعامل ها و تأثیر پذیری های علمی و فکری در فضای مبادلات فرهنگی ،امری طبیعی و عادی و در عین حال اجتناب ناپذیر است.



:منبع: کتاب جهاد در اسلام به قلم آیت الله صالحی نجف آبادی (ره)/نشر نی/ صفحه306تا 308



ali Offline
#8 ارسال شده : 1400/11/12 08:18:06 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


سئوال مطرح شده در گروه زيست قراني:

ايا خمس را بايد حتما به مراجع تقليد دهيم؟ ايا خودمان ميتوانيم به فقرايي كه مي شناسيم، پرداخت كنيم؟

طبق ايه قران، حداقل سه قسمت از خمس مخصوص افراد مستمند است كه طبق نظر برخي مراجع ميتوان نصف خمس
را كه به سهم سادات مشهور است،مستقيما به افراد مستحق داد و اجازه مرجع نياز نيست.

مسأله 1843. خمس را بايد دو قسمت كنند؛ يك قسمت آن سهم سادات است، و بايد به سيد فقير، يا سيد يتيم، يا به سيدي كه در سفر درمانده شده بدهند، و نصف ديگر آن سهم امام است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند، يا به مصرفي كه او اجازه مي‎دهد برسانند

ايت الله صافي گلپايگاني


مساله 1887: خمس را بايد دو قسمت كرد. يك قسمت ان سهم سادات است و لازم است يا به حاكم شرع دهند يا به سيد فقير يا به سيد يتيم يا سيدي كه در سفردرمانده شده، بدهند. نصف ديگر آن سهمامام است كه بايد به حاكم شرع بدهند يا به مصرفي كه او اجازه ميدهد برسانند.

ايت الله جناتي
ali Offline
#9 ارسال شده : 1400/11/19 08:11:14 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
اصل ارسال توسط : ali برو به اراسل نقل قول شده


سئوال مطرح شده در گروه زيست قراني:

ايا خمس را بايد حتما به مراجع تقليد دهيم؟ ايا خودمان ميتوانيم به فقرايي كه مي شناسيم، پرداخت كنيم؟


[size=6]
سلام

ایه خمس در قران هست

اما تفاسیر و نظرات متعددی هم در شیعه و هم در اهل سنت دارد.

اما حداقل، دو بخش از مصارف خمس، مربوط به خدا و رسول است که باید صرف امور دینی مورد رضایت خداوند شود.

(البته طبق نظر مشهور فقهای شیعه، لذی القربی هم مربوط به امامان است که در این صورت، سه سهم از شش قسمت خمس، را که سهم امام نامیدند، مربوط به امور دینی مورد رضایت خداوند است)
طبیعتا مراجع و متولیان امور دین، در این زمینه، اولویت دارند در تشخیص موارد هزینه این امور.

حداقل سه و حداکثر، چهار قسمت آن هم مربوط به مستمندان است
که طبق نظر برخی فقها، خودتان هم میتوانید به افراد مستحقی که میسناسید بدهید و نیازی به دادن ان به مراجع نیست.

البته طبق نظر مشهور فقهای شیعه، این افراد مستحق، باید سید باشند.
اما برخی فقها هم، انرا منحصر به سادات نمی دانند.


البته برخی مراجع، اجازه مصرف یک سوم سهم امام را برای موارد خاص مثل کمک به سیلزده ها یا امورخاص دینی و خیریه که از انها استفتا میشود، میدهند.

لذا در مصرف نصف خمس بین فقرای مستحق (احتیاطا سادات) منعی نیست.

ali Offline
#10 ارسال شده : 1400/11/25 09:23:21 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

مشتركات و تفاوتهاي خمس در شيعه و سني

فقهای اهل سنّت، خمس را فقط در غنایم جنگی و گنج و معادن، واجب می دانند، لیکن از نظر فقهای شیعه، خمس بر هفت چیز واجب است.

اهل سنّت مانند ما شیعیان، در مواردی به وجوب خمس در غیر غنایم جنگی معتقدند، لیکن در این مسئله میان مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی، تفاوت نظر وجود دارد. حنفی ها به جز غنیمت جنگی، در «معدن و رِکاز» نیز خمس را واجب می دانند، منتها می گویند: معادن سه قسم است و یک قسم آن، خمس دارد. در گنج نیز خمس واجب می باشد و مصرف آن دو مانند غنیمت جنگی است. مالکی ها می گویند: در گنج و معدن طلا و نقره، خمس واجب است و مصرف آنها را مانند غنایم جنگی می دانند. شافعی ها و حنابله می گویند: در رِکاز یا گنج، خمس واجب است.


مشترکات شیعه و سنّی در موارد خمس

1 - غنایم جنگی
غنایم جنگی، اموالی است که به دست سپاهیان اسلام در جنگ ها به تصرّف در می آید؛ از زمین های دایر و بایر گرفته تا ساختمان های مسکونی و اسلحه و ابزارهای جنگی. خمس این نوع اموال فعلاً منتفی است، زیرا جنگی در کار نیست.

2 - معادن
مقصود از معدن، کلیه چیزهایی است که در عرف عقلا به آن معدن می گویند؛ مانند: معادن طلا، نقره، سرب، آهن، مس، نفت، گاز، زغال سنگ، گوگرد، فیروزه، نمک، عقیق و زاج.

البته خمس معادن به دو شرط واجب است: نخست این که، قیمت استخراج شده از معدن به 15 مثقال طلای مسکوک برسد و شرط دیگر آن که، پس از محاسبه و حذف مخارجِ عملیاتِ استخراج باشد. در صورتی که پس از منها کردن مخارجِ استخراج چیزی باقی بماند و ارزش آن به حدود 15 مثقال طلا برسد، پرداخت خمس آن واجب می شود.

ولی معادن گچ و سنگ و گل سرشور جزء معادنی که خمس دارد محسوب نمی شود، بلکه جزء منافع کسب و کار به شمار می آید. بنابر این اگر از مخارج سالیانه اضافه آمد، خمس به آن تعلّق می گیرد وگرنه خمس ندارد.

3 - گنج یا دفینه
مقصود از گنج، اموالی است که در زیر زمین یا کوه و دریا، میان دیوار و درخت و یا زمین پنهان کرده باشند و در عرف عقلا به آن گنج بگویند. در روایات اهل سنّت در این زمینه احادیثی رسیده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1 - از ابوهریره نقل شده که پیغمبر (ص) فرمود: در «رکاز»، خمس است. یکی از حاضران پرسید: منظور از رکاز چیست؟ فرمود: معادن طلا و نقره است که خداوند از روز نخست آفریده است.

«رکاز» در لغت به معنای هرگونه مالی است که در زمین، متمرکز یا پنهان شده باشد و به همین دلیل به تمام معدن ها «رکاز» گفته می شود. هم چنین است گنج ها و اموال نهفته ای که پیشینیان به دلایلی در زیر زمین یا کوه ها پنهان کرده اند؛ به اینها هم «رکاز» می گویند.

این که معادن، تنها به طلا و نقره گفته شده، از باب بیان مصداق است، نه این که منحصر به آن دو باشد.


- در کنزالعمال از پیامبر (ص) نقل شده است: «ان لکم بطون الارض و سهولها و تلاع الاودیة و ظهورها، علی ان ترعوا نباتها و تشربوا مائها علی ان تؤدی الخمس؛ داخل زمین، دشت ها، اعماق دره ها و بیرون آن همگی در اختیار شماست، از گیاهان آن استفاده کنید و آب آن را بنوشید و در مقابل، خمس آن را بپردازید.»

نقل از سايت حوزه

ali Offline
#11 ارسال شده : 1400/12/07 09:37:20 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

اشتراک در تقسیم
در چگونگی تقسیم خمس نیز میان شیعه و اهل سنّت اختلاف زيادي دیده نمی شود.

فخر رازی تحت عنوان «مسئله سوم در کیفیت تقسیم غنایم» می نویسد: در چگونگی تقسیم خمس، دو قول است: قول اول که مشهور می باشد، این است که خمس به پنج سهم تقسیم می شود: 1 - سهمی برای رسول خداست؛ 2 - سهمی برای اقربای پیامبر از نسل بنی هاشم و بنی المطّلب می باشد، نه تبار بنی عبد شمس و بنی نوفل؛ 3، 4 و 5 - سه سهم دیگر نیز ویژه یتیمان و مسکینان و درماندگان راه از نسل بنی هاشم و عبدالمطّلب است.

شافعی (رحمة الله علیه) نیز خمس را پنج سهم می داند: سهمی خاصّ حضرت رسول است که هرگونه که بخواهد در مصالح مسلمان ها مصرف می کند؛ مانند پرورش جنگ جویان و تهیه اسلحه و ساز و برگ نظامی، سهمی برای خویشاوندان از اغنیا و فقرای رسول اکرم (ص) است که مانند ارث اموال به فرزندان ذکور دو برابر فرزندان اناث داده می شود و باقی مانده آن بین گروه های سه گانه؛ یعنی یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان تقسیم می شود.

ابوحنیفه، معتقد است که سهم رسول خدا (ص) با مرگش تمام می شود و هم چنین سهم ذَوِالقربی نیز مبتنی بر حضور پیامبر اکرم (ص) است، ولی ما بقی بین فقرای سادات و یتیمان و مستمندان آنها توزیع می گردد و به ثروت مندان آنها نمی رسد.

مالک، پیشوای مذهب مالکی ها معتقد است: خمس، موکول به رأی امام است و هرگونه که بخواهد عمل می کند، ولی فخر رازی، قول شافعی را مطابق با مضمون آیه می داند و می گوید: نمی توان آن را نادیده گرفت و به نظر دیگران عدول کرد، مگر دلیل جداگانه ای در کار باشد.

نقل از سايت حوزه

ali Offline
#12 ارسال شده : 1400/12/11 09:25:00 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
اصل ارسال توسط : ali برو به اراسل نقل قول شده




ايا خمس را بايد حتما به مراجع تقليد دهيم؟ ايا خودمان ميتوانيم به فقرايي كه مي شناسيم، پرداخت كنيم؟





طبق ايه قران، حداقل سه قسمت از خمس مخصوص افراد مستمند است كه طبق نظر برخي مراجع ميتوان نصف خمس را كه به سهم سادات مشهور است،مستقيما به افراد مستحق داد و اجازه مرجع نياز نيست. اما برخي مرجع ، با اجازه مرجع اجازه ميدهند.

البته برخی مراجع، اجازه مصرف یک سوم سهم امام را برای موارد خاص مثل کمک به سیلزده ها یا امورخاص دینی و خیریه که از انها استفتا میشود، میدهند.

برخي مراجع مانند ايت الله سيستاني نيز در صورت استنفتا، اجازه ميدهند كل خمس(سهم سادات و امام) را هم به افراد مستحق كه مي شناسيد، پرداخت كرد.


مصرف خمس
مسأله 1851 ـ خمس را باید دو قسمت کنند: یک قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدی که در سفر درمانده شده، بدهند، و نصف دیگر آن سهم امام(علیه السلام) است، که در این زمان باید به مجتهد جامع‌الشرایط بدهند، یا به مصرفی که او اجازه می‏دهد برسانند. و احتیاط لازم آن است که آن مجتهد، مرجع اعلم و مطّلع بر جهات عامه باشد.
مسأله 1852 ـ سید یتیمی که به او خمس می‏دهند، باید فقیر باشد، ولی به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر در وطنش فقیر هم نباشد، می‌شود خمس داد.

ايت الله سيستاني


(مسئله 684) خمس را بايد دو قسمت كنند، يك قسمت آن، معروف به سهمِ سادات است كه بايد آن را به مرجع تقليد تسليم كنند و يا با اجازه او به سيّد فقير يا سيّد يتيم يا به سيّدى كه در سفر درمانده شده بدهند، و نصف ديگر آن، سهم امام(عليه السلام)است كه در اين زمان، بايد به مرجع تقليد يا وكيل يا نماينده او بدهند، يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد، برسانند؛ ولى اگر انسان بخواهـد سهـم امام را به مجتهدى بدهد كه از او تقليد نمى كند، در صورتى به او اجازه داده مى شود كه بداند آن مجتهد و مجتهدى كه از او تقليد مى كند، سهم امـام را به يك شكل مصرف مى كنند.
ايت الله صانعي


مصرف سهم سادات و امام (علیه السلام)

مسأله ۱۸۵۲ ـ خمس را بايد دو قسمت كنند ، يك قسمت آن سهم سادات است و بايد به ولىّ سيّد يتيم فقير داده شود كه در مصارف او صرف كند ، و يا به سيّد فقير ، و يا به سيّدى كه در سفر درمانده شده بدهند ، و احتياط واجب اين است كه سهم سادات را به اجازه فقيه عادل بدهند ، و نصف ديگر آن سهم امام (عليه السلام) است كه در اين زمان بايد به فقيه عادل عارف به مصارف آن بدهند ، يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد برسانند ، و بنابر احتياط بايد آن فقيه عادل اعلم باشد.

ايت الله وحيد خراساني


‏دفتر محترم حضرت آیت الله‌ امام خمینی،

‏‏آیا اجازه می فرمایید که سهم سادات را خود این جانب به سادات مستحق بدهم؟‏

‏‏بسمه تعالی، مجازید سهم سادات متعلق به مال خودتان را به سادات فقیر‏‎ ‎‏عفیف متدین بپردازید ان شاء الله‌ موفق باشید.‏

‏‏[سؤال 5006]‏‏
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.378 ثانیه ایجاد شد.