|
عقل اشتباه ميكند، بله عقل اشتباه ميكند چون عقل اشتباه ميكند، ميگويد ما كسي را احتياج داريم كه مصون از اشتباه باشد يعني معصوم باشد اشتباه دليل است بر اينكه ما نيازمند به معصوميم نه دليل است بر اينكه عقل #خطا ميكند و نقل مصون معصوم است، عقل چهل درصد، سي درصد خطا ميكند، #نقل هشتاد درصد «فيه وجوه و اقوال» ناظر به همين نقل است ديگر شما ببينيد از طهارت موي خنزير گرفته تا طهارت خَمر فتوا دادهاند در كتابهاي ما هست به اين فكر نباشيد كه #مشهور چه ميگويند
اين كريمه كه فرمود: ﴿وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيّاً﴾ گوشت تازه يك، ﴿وَ تَسْتَخْرِجوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا﴾ دو، ﴿وَ تَرَي الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ﴾ سه، كشتيراني خب بسازيد كشتي را برانيد، توقع نداشته باشيد كشتي هم مثل قطرات باران بر شما نازل بشود، اين است، خب اين دعوت به #علم است، دعوت به صنعت است #عقل را هم كه او داد خب برويد مونتاژ كنيد آن وقت ما ميشود كشتيسازي غير اسلامي داشته باشيم؟ دريانوردي غير اسلامي داشته باشيم؟
چون عقل حجّت خداست كه «به يحتج العبد علي المولي و المولي علي العبد» عقل برهاني، نه وهم و خيال، عقل برهاني مثل روايت زراره و حمران است، حجت خداست، اگر كسي كاملاً تشخيص داد، اما كشور خودش را در فقر نگه داشت در قيامت جهنم ميرود يا نميرود؟ اين ميتواند در قيامت بگويد خدايا! شما كه غواصي را در قرآن به ما ياد ندادي كه، ميتواند بگويد در روايات نماز خواندن را ياد دادي، ولي عمق دريا رفتن و لؤلؤ و مرجان شناسايي كردن و درآوردن را نگفتي كه، يا خدا ميفرمايد اين عقلي كه دادم مثل روايت زراره است چرا من نگفتم؟ من گفتم تو نشنيدي.
«به يحتج العبد علي المولي و المولي علي العبد» كه اسمش حجتالله، اگر با حجت الله انسان كار كرد، درياسازي كرد، دريانوردي كرد، كشتيسازي كرد براي اقيانوسپيمايي خودش ميشود دين علم اسلامي اصلاً ما علم غير اسلامي نداريم تمام مشكل اين است كه اينها عقل را رهآورد بشر ميدانند ميگويند بشر خودش فهميد اينها اسلامي حرف ميزنند، ولي قاروني فكر ميكنند. آن بدبخت هم همين حرف را ميزند ميگفت ﴿إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَي عِلْمٍ عِندِي﴾[22] من خودم زحمت اين كار را كشيدم اقتصاددان بودم ثروت پيدا كرد، خب.
اين فهم را چه كسي داد؟ خدا، فهم حجت الله است يا نه؟ آدم اگر چيزي را بفهمد كه يك بيماري را چطور بايد معالجه كند عالماً عامداً آن كار را نكند جهنم ميرود يا نميرود؟ مثل اينكه اگر زراره خبر صحيحي را آورد كه نماز را بايد اين طور بخواني اين عالماً عامداً نخواند، خب عذاب ميبينيد يا نميبيند؟ هيچ فرقي بين برهان عقلي و روايت معتبر هست يا نه؟ يك وقت روايت مُرسل است، موقوف است، مقطوع است، ضعيف است، مبهم است، مجمل است بله لا تعداد به، اما اگر معتبر شد چي؟ يك وقتي دليل وهمي است، خيالي است، حسي است، وهمزده است، خيالزده است، به تعبير قرآن كريم مختالانه يعني متخيلانه تنظيم شده است بله، اما اگر برهان عقلي بود چه؟ يعني علم گفت اين طور بايد رفت عمق دريا و مرجان درآورد وهم و خيال هم نبود، آن وقت مع ذلك كشور را فقير نگهداشتن عذاب الهي را به همراه دارد يا ندارد؟ هيچ كسي از اين دانشمندان تونسي و الجزايري ميتوانند به خدا بگويند خدايا تو كه در قرآن نگفتي در روايات هم ائمه نفرمودند ما چگونه در دل دريا برويم مرجان در بياوريم؟ يا ميفرمايد اين فهمي كه من به تو دادم همان مثل روايت زراره است ديگر.
اگر عقل حجت خداست و فطريات حجت خداست آن تعبير لطيف آيه سورهٴ «روم» روشن ميشود فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً﴾[14] اين جمله نميرساند كه دين در درون شماست، ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ﴾ و «الي الدين» شايد دين بيرون باشد ﴿لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾ اين فطريات شما، دين شماست، اگر شما چيزي را با برهان عقلي فهميديد ديگر با صحيحه زراره فرقي ندارد ميشود يك طبيبي متخصص قلب باشد با برهان عقلي بفهمد كه قلب را بايد اينچنين معالجه كرد و نكند و در قيامت عذاب نبيند؟ اين ميتواند در قيامت بايد خدايا شما كه در قرآن، در روايت نگفتي قلب را چطور عمل بكند يا به او ميگويند اين فهمي كه من به تو دادم مثل صحيحه زراره است،
غرض اين است كه برهان عقلي در مقابل دليل نقلي است و همه اينها زير سآيه وحياند، مبادا كسي عقل را در برابر وحي بياورد يا حكيم را در برابر نبي و وليّ بياورد ـ معاذ الله ـ حكيم در برابر فقيه اصولي است هر دو زيرهخوار و ريزهخوار وحياند.
گاهي سؤال ميشود كه #عقل با #نقل اگر معارض شدند تكليفش چيست؟ خب هر كدام قطعي است مقدم بر ظني است، نقل هادي بسياري از احكام عقلي است كه او را هدايت ميكند يك، عقل هم شرح بسياري از روايات و ادله نقلي به عهده اوست دو، همان طوري كه ادله نقلي كه از انبياي الهي(عليهم السلام) رسيده است «يثيروا لهم دفائن العقول»[7] ميشود، عقول استدلالي و برهاني هم «يثيروا لنا دفائن النقول» ميشود اين عقل است كه دفائن نقول را اثاره ميكند، اثاره كردن يعني شوراندن شكوفا كردن ثوره يعني انقلاب، آن بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) كه در خطبه اول نهجالبلاغه هست فرمود انبيا(سلام الله عليه) آمدند «و يثيروا لهم دفائن العقول» يعني انبيا(عليهم السلام) آمدند آن دفينههاي عقلي را با راهنماييهاي نقلي اثاره كردند. اين حق است و «لا ريب فيه» با بيانات انبياي الهي بسياري از علوم كه در درون انسان تعبيه شده بود و خود انسان خبر نداشت آنها را شكوفا كردند، اما وقتي همينهايي كه بالا آمدند شكوفا كردند به خدمت ادله نقلي ميروند، وقتي به خدمت ادله نقلي رفتند «يثيروا لنا دفائن النقول» آن وقت اين تعامل هست هر چه براهين عقلي بالاتر بيايد استفاده از روايات بيشتر و هر چه روايات بيشتر مطرح بشود دفائن عقول شكوفاتر ميشود. هر كدام قطعي بودند مقدم بر ديگرياند، ظني بودند يكي شارح ديگري است
حرام عقلی حرام شرعی است. رابطه عقل و شرع عقل در مقابل شرع نيست، عقل در مقابل نقل است آيا ضرر رساندن به ديگران حرام است يا نه؟ بله، حرام شرعي است يا نه؟ حرام شرعي است، چه كسي ميگويد؟ عقل ميگويد، عقل ميگويد خدا تحريم كرده است اگر ضرر رساندي جهنم ميروي نه اينكه عقل در مقابل دين باشد، عقل در مقابل شرع باشد، هم نقل دليل شرع است، هم عقل دليل شرع
#عقل در برابر نقل حكم خدا را كشف ميكند #نقل ميگويد بايد نماز خواند، روزه گرفت، حج رفت، در احكام طواف هم اشواط سبعه است، اينها را نقل ميگويد. عقل ميگويد اداره كردن كشور واجب است شرعاً نكني جهنم است، بايد عالمانه آب را مهار بكني، كشور را اداره بكني، اقتصاد را اداره بكني، گراني را مهار بكني نكردي جهنم است،
از عقل ميپرسيم اينها را از كجا ميگويي؟ ميگويد من ميفهمم خدا چنين گفته است به دليل آن ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾[16] كه به من داده من ميفهمم ساكت بودن ظلم است، بيتفاوت بودن ظلم است، امنيت مردم را فراهم نكردن ظلم است، آزادي مردم را سلب كردن ظلم است، گراني را تحميل كردن ظلم است و جهنم دارد من ميفهمم همان خدايي را كه من ثابت كردهام و به آن ايمان آوردم ميفهمم كه ميگويد كشور را بر اساس تقوا اداره كنيد.
اينها حكم عقل است كه كاشف از حكم شرع است نه اينكه عقل يك چيزي را ميگويد نقل امضا بكند، نه خير
اينچنين نيست كه عقل در مقابل دين باشد، عقل در مقابل نقل است نه در مقابل شرع، عقلي و نقلي درست است نه عقلي و شرعي يا عقلي و ديني، البته بايد از فرضيه بگذرد همان طوري كه بارها به عرض رسيد كلّي، ذاتي، دائم و مطلق و ضروري باشد تا برهان حساب بشود حكم عقلي به اين آساني هم به دست نميآيد چه اينكه حكم نقلي هم به آساني به دست نميآيد مگر اجتهاد كار آساني است اين معناي عقل و نقل است
عند التعارض عقل و نقل هر كدام قويتر بود، قطعيتر بود مقدّم است هر كدام ضعيفتر بود مؤخر است
تفسير سوره نحل ايت اله جوادي املي
كلمات كليدي: عقل نقل وحي حجت علم شرع
|