logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:175933)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:139432)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130446)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:94864)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان    نهي تحريمي تدريجي شراب و علل حرمت مست‌كننده ها    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    جلوگيري از تضييع حق مادي و معنوي مردم توسط متجاوز، از حرمت ماه‌ حرام بالاتر است.             

توجه

Icon
Error

admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1391/02/26 09:56:31 ب.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
نگاهي متفاوت به ايات 41تا44 سوره احزاب

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾

فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خدا را ياد كنيد يادى بسيار

وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿۴۲﴾

فولادوند: و صبح و شام او را به پاكى بستاييد

هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴿۴۳﴾

فولادوند: اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى‏فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است


تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ﴿۴۴﴾

فولادوند: درودشان روزى كه ديدارش كنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نيكو آماده كرده است


کلمات کلیدی:ذکر،تسبیح،یادخدا،صلوات،ظلمت

ویرایش بوسیله کاربر 1396/02/12 01:35:59 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

مدیر تالار
احمد Offline
#2 ارسال شده : 1391/02/27 06:31:19 ب.ظ
احمد

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/16
ارسالها: 3




فرموديد تدبر در آيات، با خود انديشيدم كه تدبر آيا همان تفكر است از آنجاييكه در لسان عرب هيچ دو كلمه به يك معنا نيست.

لذا تدبر نبايد همان تفكر باشد. پس چيست؟ اين اولين سئوال

سپس حسب التكليف رفتم به غواصي در درياي آيات كريمه 41 تا 43 سوره احزاب

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿41﴾

وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿42﴾

هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴿43﴾

خداوند فرموده است ذكر او كنيم به صورت كثير و تسبيح او گوييم هر صبحگاه و هر شامگاه تا خداوند و فرشتگان او نيز بر شما صلوات فرستتد تا شما را ازظلمات به سوي نور رهنمون گردد. او نسبت به مومنان مهربان است
با خود انديشيديم كه ذكر الله يعني چه (سئوال دوم) و چرا كثير (سئوال سوم) و تسبيح خدا چه حقيقتي دارد (سئوال چهارم) و چرا با تكرار (سئوال پنجم) و صلوات خدا چه معناي دارد (سئوال ششم) و صلوات فرشتگان چه مفهومي دارد (سئوال هفتم)، ظلمت كدام است (سئوال هشتم) نور در لسان قرآن چه مفهومي دارد (سئوال نهم)، مومنان كيانند (سئوال دهم) و خداوند چگونه رئوف است (سئوال يازدهم)

با خود گفتم خدا خير دهد به مهندس فرهنگ كه چه بار گراني را تكليف كردند اما به هرحال به فرمايش جناب سعدي كه:
داروي تربيت از پير طريقت بستان كه آدمي ر‌ا بتر از علت ناداني نيست

لذا كمر بستم تا تيشه بزنم به ريشه ناداني،‌لذا بدينسان با بضاعت اندك علمي و عقلي شروع كردم به يافتن پاسخ سئوالات، البته دوستان مستحضرند كه سئوال خوب، به صورت ماهوي از پاسخ خوب ارزشمندتر است، ‌البته پاسخ خوب هم در مقام خود هدف است اما متن و پاسخ تشريحي تدبرنامه آيات 41 تا 43 سوره احزاب:ايه 41

سئوال 1: فرق تدبر با تفكر چيست؟
پاسخ 1: تدبر تصرف دل است با در نظر گرفتن عواقب و تفكر تصرف دل باشد به نظر در دلائل
به عبارت ديگر تدبر تفكري است كه انسان پس از انجام آن به سئوال "كه چه" پاسخ مي‌دهد و مسئوليت آن را مي‌پذيرد.


سئوال 2: ذكر الله يعني چه؟
پاسخ 2: تذكر به معناي تفكر آدمي است در امور براي پيدا كردن نتيجه‌اي كه قبلاً مجهول و يا مورد غفلت بوده است. لذا تفكر جستجو كردن است و تذكر يافتن، به عبارتي ديگر تفكر، طلب محبوب است و تذكر،‌حصول مطلوب

يك بحث جالب فلسفي در خصوص تذكر:
بحث تذكر، هم يكي از موارد اختلاف بين حكماي مشاء و اشراق است شيخ اشراق، تذكر را از عالم ذكر، يعني عالم انوار اسفهبدي كه همه چيز در آن حاضر و معلوم است، مي‌داند در حالي كه حكماي مشاء معتقدند كه جيز فراموش شده، در حافظه كه خزانه واهمه و متخيله است و در تجويف آخر دماغ قرار دارد، حفظ و نگهداري مي‌شود، ولي موانعي از تذكر آن جلو گيري مي‌كند و هرگاه كه اين موانع كه همان اشتغال نفس به ساير قواي بدن است، مرتفع شد،نفس،آن شيء فراموش شده را از حافظه باز مي‌يابد.

اما حكماي اشراق و پيشواي آنان افلاطون و به تبع او شيخ اشراق مي‌گويند: آنكه دنبال شيءفراموش شده مي‌گردد نفس ناطقه انساني است كه نور است و چيزي نمي‌تواند او را از آنچه در يكي از قواي بدنش محفوظ است غافل سازد و از يادآوري آن مانع گردد،بلكه امر فراموش شده، هر چه باشد از حوادث است و همه حوادث گذشته و آينده در نفوس مدبره فلكي مثبت و محفوظند و امر تذكر از طريق تقابل بين نفس ناطقه انساني و نفوس مدبره فلكي و انعكاس چيز فراموش شده از عالم انوار اسفهبدي فلكي، برنفس مدبر انساني صورت مي‌گيرد.
پس هنگامي كه انسان چيزي را فراموش كرد، اگر چيز مشابهي را ادارك كند و يا چيزي سبب شود كه درباره آن بينديشد،‌ذهن انسان استعداد استرداد شيء منسي را پيدا مي‌كند و نفس ناطقه انساني آن از طريق انعكاس، همچون آيينه‌اي كه در برابر آيينه ديگر قرار گيرد، در خود مي‌يابد.
از طرف ديگر حكماي اشراق به كلي منكر وجود قواي ذهني جداگانه به نام واهمه و متخيله هستيد و دلائل اثبات آنها را سست و قابل نقص مي‌دانند و معتقدند كه حافظه و واهمه و متخيله، هر سه، قوه واحدي هستند كه به اعتبارات مختلف نام‌هاي جداگانه مي‌گيرد، يعني به اعتبار حضور صور خياليه در آن «خيال» و به اعتبار ادارك معاني جزئيه، «وهم» و به اعتبار تفضيل و تركيب صور، «متخيله» ناميده مي‌شود و محل آن بطن اواسط دماغ است است و اصولاً قواي باطن را منحصر در دو قوه مي‌دانند: يكي حس مشترك و ديگري قوه مختلف الاستعدادي كه يكي از استعدادهايش تذكر از عالم افلاك به توسط نفيس ناطقه است،كه به اين اعتبار ذاكره هم ناميده مي‌شود. اين قوه ناشي از نوار اسفهبد است كه در كالبد انسان منطبع گشته است و غير از نور مدبر است و از ويژگي‌هاي آن، (واهمه) اين است كه انوارمجرده را انكار مي‌نمايد و بجز محسوسات چيز ديگري را باور ندارد و گاهي خود را هم انكار مي‌كند،‌اين قوه گاهي در ترتيب ممقدمات كمك مي‌نمايد ولي وقتي كه به نتيجه مي‌رسد آن را انكار مي‌كند.

محمد شريف نظام‌الدين احمد بن الهروي صاحب «انواريه» مي‌گويد: و از اين جهت است كه اين قوه مقدمات عقليه را هم منكر است و در واقع نزد اهل تحقيق (عرفا) شيطان عبارت از همين قوه است و ملك عبارت از قوه عاقله است، پس هركرا اين قوت بر قوه عاقله غالب بوده باشد،‌او اصلاً‌ به مجردات عقليه قايل نمي‌شود «اولئك كالانعام بل هم اضل» و ما بين اين دو مرتبه بسيار است....»
اما به نظر بنده حقير هر دو نحله به دليل بضاعت علمي بشر در آن زمان بصورت كامل بر سبيل صواب نيستند و هر كدام سهمي از حقيقت را گفته اند آري اينكه شيخ اشراق معرفت الله را از عالم انوار اسفهبدي يعني عالمي كه تمام حقايق در آن معلوم است مي‌داند درست است چرا كه خداوند اين نياز روحاني را مثل تعليم اسماء بصورت بالقوه در دستورالعمل ساخت انسان قرار داده است ولي آنچه كه آن را به فعل مي‌رساند مثل ساير حقايقي كه بشر به آنها دست مي‌يابد تفكر و پردازش اطلاعات و سپس ضبط آن در حافظه است كه همان نظر فلاسفه مشاء مي‌باشد.
به هر حال خداوند حقيقتي است كه از طريق تدبر در آيات انفس و آفاق حاصل مي‌شود( توان بالقوه ناشي از تعليم اسماء به انسان) و ذكر كثير تكنيكي است براي تبديل اين حقيقت به باور و عقيده و در نهايت ذكر الله يعني اينكه باور كنيم كه در محضريم و رعايت ادب حضور واجب، ادب حضور كه همان عبادت با خلوص است و نتيجه آن همانا يقين به حصول مطلوب و اقامت در جوار مليك مقتدر

سئوال 3: چرا ذكر الله بايد كثير باشد؟
پاسخ 3:. پژوهشگران، در مسير کشف چگونگي روند تشکيل باورهاي انساني، به کشف بزرگي نايل آمدند و آن، کشف قدرت خارق العاده و نيروي بيکران و نامحدود "ضمير ناخودآگاه " در انسان‌ها بود. در اعماق ضمير هر انساني، دريايي از هوش، ذکاوت، خرد، توانايي و دانايي نامحدودي قرار دارد. همه انسان‌ها، در پهنه اقيانوسي از ثروت‌هاي بيکران به سر مي‌برند و قادر هستند از موهبت‌هاي بي نهايتي که درون شان وجود دارد و از قدرت و توانايي‌هاي نامحدود ذهني خود بهره مند شوند و با استفاده از نيروي شگفت انگيز و سحرآميز درون، به آساني به سعادت، آرامش باطني، شادابي، تندرستي، ثروت و به نور و عشق و زيبايي برسند... و از بدي‌ها، زشتي‌ها، حسادت‌ها، پريشاني‌ها، افسردگي‌ها و به طور کلي خود را از امراض ذهني و جسمي دور سازند. "ضمير ناخودآگاه "، از چنان نيرويي برخوردار است که مي‌تواند کليه مسائل احساسي، عاطفي، مالي و تندرستي انسان را به آساني حل کند. "ضمير ناخودآگاه "، يک قدرت خارق العاده، يک گنج بي‌پايان و يک نيروي نامحدودي است که همه انسانها از آن بهره‌مند هستند. بنابراين، توانايي و امکانات افراد نامحدود بوده و از اين بابت، هيچ کس بر کس ديگر، برتري ندارد، ولي اين نيروي بيکران، مثل شمشير دولبه است که اگر درست استفاده کنيم، زندگي عالي و با شکوه، سعادتمند و... خواهيم داشت. در حالي که اکثر مردم، به علت عدم شناخت از قدرت واقعي ضمير خود و به دليل استفاده ناصحيح و غيرمعقول و منفي از آن، زندگي نامطلوب توأم با نگراني، اضطراب، درد و مرض، فقر و نداري، نکبت و... براي خود تدارک مي‌بينند.

پژوهشگران و روانکاوان، از عدم قدرت پردازش، تجزيه و تحليل "ضمير ناخودآگاه " استفاده کرده و توصيه مي‌کنند که: با تلقين‌هاي سازنده، تصور و تجسمات ذهني دلخواه، به ويژه با پرسش‌هاي مثبت و تفکر و انديشه‌هاي عالي مي‌توان "ضمير ناخودآگاه " را در مسير اهداف خود قرار داد. بدين معني مطلب يا مطالب معيني را از روي نوشته يا از حفظ، روزي چندين بار مخصوصاً قبل از خواب و بعد از بيداري، بخوانيم... و تصاوير اهداف دلخواه خويش را در ذهن خود تجسم کنيم و انديشه‌هاي عالي سؤالات مثبتي را از خود بکنيم.... براي هر باري که اين کارها را انجام مي‌دهيد، عيناً در "ضمير ناخودآگاه " ضبط مي‌شوند.

بر اثر تکرار و ضبط آنها، "ضمير ناخودآگاه " به گمان اينکه مطالب تکراري موردنظر و دلخواه ماست و يا مطالب جهت اجرا از سوي ضمير خودآگاه، منعکس مي‌شوند، تحت تأثير تکرار، تکرار، تکرار، تکرار.... باورهاي خود را به آرامي ‌تغيير مي‌دهد و باورهاي جديدي را در مسير مفاهيم و مطالب تلقيني و يا تصورات و تجسمات ذهني، انديشه‌ها و سؤالات سازنده و مثبت از خود، قرار داده و باورهاي جديد را هم اجراء مي‌کند. هرچه پيام‌ها، علامت‌ها، تلقين‌ها بيشتر تکرار شوند، "ضمير ناخودآگاه " زودتر عمل کرده و موجبات تغيير باورها را سريعتر فراهم مي‌سازد. بايد توجه داشته باشيم که "ضمير ناخودآگاه "، تکرار سرش نمي‌شود، مثلاً اگر جمله اي را 1000 بار تکرار کنيم "ضمير ناخودآگاه " آن را 1000 بار ضبط کرده و 1000 بار به عنوان پيام و علامت جديد تصور مي‌کند. پژوهشگران روانکاو، "ضمير ناخودآگاه " را به دستگاه ضبط صوت تشبيه کرده و معتقد هستند همانطوري که هرچه به ضبط صوت بدهيم، آن را براي ما ضبط و باز مي‌گرداند، اگر با تلقين و تصاوير ذهني، افکار مثبت، سازنده و پرنشاط را در "ضمير ناخودآگاه " مستقر سازيم، اين افکار، روحيات و حالات، احساسات، کردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق و عالي و... در ما به وجود مي‌آورند. با توجه به اينکه، انسان تحت تأثير افکاري است که بر ذهن او مي‌گذرد، لذا اگر با اشتياق و علاقه مندي و با عزمي راسخ، شور و شوق فراوان، معتقد باشيم که باورهاي مثبت را مي‌توانيم جايگزين باورهاي منفي مان بکنيم، حتماً موفق خواهيم شد. چون، هر انساني، محصول افکار خويش است، لذا مي‌بايست به پيروزي انديشيد تا موفق شد. بهترين زمان براي تلقين، تصور و تجسم ذهني و سؤالات مثبت از خود، در حالت قبل از خواب است، چون اين موقع، هرگونه تلاش و فعاليت انسان به حداقل مي‌رسد و حالت پذيرندگي ذهن در انسان زياد مي‌گردد و فرصت خوبي براي انتقال خواسته‌ها و آرزوها به ضمير، پيش مي‌آيد. بنابراين، ثروت، خوشبختي، سلامتي و موفقيت در دسترس همه ماست، کافي است با اشتياق، با اراده قوي و مصمم و با اعتقاد به پيروزي، بخواهيم تا آنها را به دست بياوريم.

تأکيد مي‌شود: براي ساخت باورهاي دلخواه و اخذ نتايج مطلوب، اهداف و خواسته‌هاي خود را دقيقاً مشخص کرده و بنويسيد. شب هنگام قبل از خواب و در طول روز، دهها بار اهداف خود را تکرار کنيد و با اشتياق و عزمي راسخ، آنقدر تکرار کنيد تا "ضمير ناخودآگاه " آنها را باور کند. وقتي ضمير آنها را باور کرد، موجبات انجام آنها را هم فراهم مي‌سازد. در چنين شرايطي است که اعتماد به نفس فراوان پيدا کرده و خودباوري و توانمندي‌هايمان بالا مي‌روند و به انساني موفق، شاداب، تندرست، خوشبخت، ثروتمند و بزرگ منش و... تبديل مي‌شويم همشهري 1/9/80

خلاصه پاسخ آنكه تكرار كثير يك موضوع آن را تبديل به باور و اعتقاد در ضمير ناخوداگاه كه منشاء احساسات و رفتار ما است مي‌كند و اين است رمز تكرار عبادات در شريعت عزيز اسلام، فتبارك رسول‌الله و شريعت او

ویرایش بوسیله کاربر 1391/02/28 02:17:06 ق.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

kabir Offline
#3 ارسال شده : 1391/02/31 11:44:35 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
با تشكر از اقاي احمد منتظري واقعا زحمت كشيدند و شيوه جديدي را در نوع ارايه مطالب در پستهاي تالار انتخاب كردند.

يعني اول براي خوشان سئوالاتي را راجع به ايات تعيين شده طرح كردند و سپس بدنبال پاسخ ان رفته اند و واقعا تدبر كرده اند(با توجه به معنايي كه براي تدبر ذكر كرده اند).

به نظرم منابع مورد استفاده را هم ذكر كنند.هم چنين اگر توضيح بيشتري در خصوص تدبر وتفكر ارايه كنند.استفاده بيشتري خواهيم برد.ممنون
احمد Offline
#4 ارسال شده : 1391/03/03 06:47:19 ب.ظ
احمد

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/16
ارسالها: 3

سئوال 4: حقيقت تسبيح خدا چه معناي دارد؟
پاسخ 4: تشبيه و تسبيح از مقولات و مفاهيم بسيار مهم كلامي و فلسفي در مبحث توحيد مي‌باشد كه درك صحيح آن بهشت و سعادت و درك ناصحيح آن دوزخ و شقاوت را به همراه خواهد داشت. چه بسا اين دو مفهوم زير بناي جهان بيني‌هاي متعددي را سبب شده باشد. چون اين مبحث بسيار ظريف و دقيق است و مرزبين كفر و ايمان مي‌باشد بنده جرأت ندارم اظهار نظري داشته باشم فقط در ادامه مطالبي را دراين خصوص براي تنوير بيشتر اذهان و روزنه‌اي براي تفكر بيشتر در باب توحيد كه اصل اصيل دين است عينا"آورده شده است. ا

تَشْبيهْ وَ تَنْزيه، دو اصطلاح در علم کلام اسلامي و نيز از مهم‌ترين مباحث عرفاني.است.

1- در علم کلام
تشبيه و تنزيه در علم کلام اسلامي، ناظر بر آن است که اگر تصور ما از ذات، صفات و افعال خداوند، همچون انسان باشد، معتقد به تشبيه شده‌ايم و اگر ويژگيهاي انساني را از خداوند سلب کنيم، به تنزيه گراييده‌ايم.
تشبيه در لغت به معناي مانند کردن چيزي به چيز ديگر، و تنزيه دور ساختن و مبرا دانستن است
در اصطلاح علم کلام، مانند کردن خداوند به آفريده‌هايش در ذات، صفات و افعال را «تشبيه»، و منزه‌ساختن او از ويژگيهاي آفريده‌ها و هر آن چيزي که از ساحت متعال او مبرا ست، «تنزيه» مي‌نامنداگر چه واژۀ «آفريده» مفهومي عام دارد و همه موجودات را در برمي‌گيرد، ولي در بحث صفات الاهي، آفريده معادل انسان به کار رفته است و شامل موجودات ديگر نمي‌شود
معتقدان به تشبيه را در علم کلام و بنا بر رأي اهل عقل، «مشبِّهه»، و کساني را که به تنزيه باور دارند، بنا بر نظر اهل سنت، «معطِّله» مي‌خوانند
در قرآن کريم، آيات تشبيهي همچون «يدُاللّهِ فَوْقَ اَيديهِم» (فتح/ 48/10) در کنار آياتي همچون «لَيسَ کَمِثْلِهِ شَيء» (شوري/ 42/11) که آشکارا خداوند را از آفريده‌هايش منزه ساخته است، به چشم مي‌خورد و اين معنا موجب شده است تا مسلمانان همواره در هنگام رجوع به قرآن، در بحث اسماء و صفات الاهي، از نظر مفهوم و مصداق دچار پرسش باشند

2- در عرفان
تشبيه و تنزيه از مهم‌ترين و پيچيده‌ترين مباحث عرفاني، و از موضوعاتِ محوري و اصلي مکتب عرفاني ابن عربي است که با مباحثِ وجودشناسي، جهان‌شناسي و معرفت‌شناسي عرفاني، ازجمله با موضوعاتي چون وجود، وجود مطلق، وحدت وجود، مراتب وجود يا حضرات خمس، اسماء و صفات، تجلي و آفرينش، و نسبت واحد با کثير پيوند عميق دارد. به‌طور کلي تنزيه با مقامِ اطلاق، و تشبيه با مقامِ تقييد مرتبط است و از همين‌رو، تنزيه را برابر با اطلاقِ مطلق يا مقامِ وحدت، و تشبيه را برابر با تقييدِ مطلق يا مقامِ کثرت دانسته‌اند.
موضوع تنزيه و تشبيه در متون عرفاني پيش از ابن عربي، بيشتر در مباحثِ مربوط به توحيد، اسماء و صفات، و معرفت آمده است. عارفان مسلمان، همواره همچون گروهي از متکلمان، بر تنزيهِ حق تأکيد کرده، از تشبيه و تعطيل اجتناب ورزيده‌اند و «اِفرادِ قِدَم از حَدَث» و «تنزيهِ قديم از اِدراکِ مُحدَث» را از ارکان توحيد دانسته‌اند و گفته‌اند که در عزتِ توحيد رنگِ تشبيه نيست ؛ گاه نيز بر مبناي گرايشهاي کلامي به شرح اين موضوع پرداخته‌اند. نويسندگانِ صوفيه اذعان داشته‌اند که صوفيان همگي بر اين اعتقادند که خداوندْ واحدِ احد، فردِ صمد، قديمِ عالِم، قادرِ حي، سميعِ بصير،... و به‌طور کلي موصوف به صفاتي است که خود را بدانها وصف کرده، و مسمّا به اسمائي است که خويش را بدانها ناميده است؛ اما هيچ شباهتي ميان او و مخلوقات نيست، نه ذاتش به ذات آنها شبيه است و نه صفاتش به صفات آنها. علاوه بر آن، به استنادِ آيۀ
«... لَيسَ کَمِثْلِهِ شَيءٌ...» (شوري، 42/11)، خداوند از تمامي صفاتِ تشبيهي منزّه است

سئوال 5: چرا هر صبحگاه و هر شامگاه بايستي خداوند را تسبيح گفت؟
پاسخ 5: به نظر مي‌رسد به غير از آثار ممتاز اوقات زماني ياد شده باز اصل مطلب تكرار و تذكر تنزيه و تقديس خداوند است كه همانگونه كه به صورت مفصل در پاسخ سئوال 3 آورده شد. هدف باور سازي و تثبيت عقيده است.
احمد Offline
#5 ارسال شده : 1391/03/13 06:21:01 ب.ظ
احمد

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/16
ارسالها: 3


سئوال 6 و 7: صلوات خدا و فرشتگان چه معنا و مفهومي دارد؟
پاسخ 6 و7 : يصلي از ماده صلاه در اين آيه به معني توجه و عنايت مخصوص است اين عنايت در مورد خداوند همان نزول رحمت است و در مورد فرشتگان،‌استغفار و تقاضاي رحمت مي‌باشد، چنان كه در آيه 7 سوره غافر مي‌خوانيم:
«وَ يَستغفرون لِلّذينَ آمَنو: حاملان عرش خدا براي مومنان استغفار مي‌كنند.»

سئوال 8 و9: نور و ظلمت در فرهنگ قرآن چه معنايي دارند؟
پاسخ 8 و9: در فرهنگ قرآن نور به معناي ايمان، علم و تقوي مي‌باشد كه در مقابل ظلمات كه جهل و شرك و گناه هستند قرار دارد. نور خود ظاهر است و در عين حال مظهر و ظلمات نيز نيستي است و نابود كننده

سئوال 10: نشانه‌هاي مومن كدامند؟
پاسخ 10: نشانه‌هاي مومنين از جمله در آيات 1تا 11 سوره مومنون بشرح زير آمده است.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾

همانان كه در نمازشان فروتنند (2)
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾

و آنان كه از بيهوده رويگردانند (3)
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾

و آنان كه زكات مي‏پردازند (4)
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾

و كساني كه پاكدامنند (5)
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾

مگر در مورد همسرانشان يا كنيزاني كه به دست آورده‏اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشي نيست (6)
إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿6﴾

پس هر كه فراتر از اين جويد آنان از حد درگذرندگانند (7)
فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿7﴾

و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مي‏كنند (8)
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿8﴾

و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مي‏نمايند (9)
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَي صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿9﴾

آنانند كه خود وارثانند (10)
أُوْلَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿10﴾

همانان كه بهشت را به ارث مي‏برند و در آنجا جاودان مي‏مانند (11)
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

سئوال 11: رافت خداوند به چه معناست؟
پاسخ 11: رئوف (بسيار مهربان) از اسماء الله است خداوند صاحب رأفت و مهربان توام با نوازش است و او رحمان است و رحيم و رئوف به معني رحمان است.

مخلص همه بچه مسلمون‌هاي مخلص
والسلام
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.396 ثانیه ایجاد شد.