به نام خدا
پوشش مورد تایید قرآن برای بانوان چیست؟در هفته های اخیر که سوره نور در برنامه تدبر گروه وکانال تلگرامی قرآن پویان بود،بررسی ایات 31تا34 که ایات مربوط به پوشش و زینت زنان مسلمان است،تقریبا مصادف شد با انتشار فتوایی از ایت اله مکارم شیرازی در خصوص مجاز بودن ترک حجاب موقت در دانشگاه برای دختران محجبه ای که در کشور ترکیه به دلیل ادامه تحصیل مجبور به این کار بودند.انتشار این فتوا در گروهها و محافل مذهبی کشور بازتابها و مباحثی را به دنبال داشت.
این مباحث انگیزه ای شد تا دقیق تر به ایات قران رجوع کرده تا دریابم ایا در قران میزان حجاب و پوشش مجاز یا مطلوب بانوان مسلمان مطرح شده است یاخیر.
نتیجه اولیه این تاملات را باستحضار شما میرسانم تا با نظر اساتید و سروران،تکمیل یا اصلاح گردد.
در آیه 31 سوره نور خداوند دستوراتی در خصوص نحوه ظاهر شدن زنان مسلمان در حریم عمومی اجتماع و حریم خانوادگی (محارم)وضع کرده است.هم چنين در ايات 58 و60 دستوراتي راجع به پوشش زن وشوهر و نيز زنان قواعد صادر شده است.
با توجه به اهمیت و تقاضای موجود در جامعه پیرامون بررسی حجاب شرعی بانوان ، این ایات را دقیق تر مرور میکنیم:
زينتهاي ظاهري چيست؟پس از دستور به غض بصر و حفظ فرج که خطابی مشترک به مردان و زنان بود(ايه 30 و ابتداي ايه 31)،قران خطاب به زنان فرموده است:ولا یبدین زینتهن الا ماظهر منها:زینتهای خود را بجز قسمتی از آن که اشکار است،نمایان نسازند.
دو نکته مهم در این جمله وجود دارد
1-مراد از زینت چیست؟ برخی مفسران وفقها،تمام اندام زن را زینت دانسته و از روی این عبارت پوشش اندام بجز قسمت ظاهر را نتیجه گرفته اند.
اما با نگاهی به کاربرد کلمه زینت در قران ،این موارد بدست می آید:
اولا زینت میتواند طبیعی یا مصنوعی و انسان ساز باشد.
ثانیا زینت به تنهایی مفهوم ندارد بلکه حتما با اضافه شدن به شیئی دیگر یا در ارتباط و نسبت با موضوعی دیگر،آنرا زینت میدهد.
مثلا در قران،ستارگان زینت آسمان،گیاهان زینت زمین و مال وفرزندان زینت زندگی دنیا هستند.
ثالثا هر زینتی میتواند هم باعث زینت دیگران شود و هم خودش زینتی دیگر را برای اراستن خود اضافه کند.مثلا فرزندان بطور کلی مایه زینت زندگی دنیوی هستند اما خود شان هم میتوانند با وسایل زینتی خود را تزیین نمایند.به همین جهت هم هست که در ایه 31 سوره اعراف خداوند دستور میدهد ای بنی ادم در مساجد،زینتهای خود را برگیرید.مسلما منظور نمایان کردن اندام خودشان نبوده بلکه اراستگی و پیراستگی مسلمانان در مساجد با استفاده از زینتهای متعارف بوده است.
پس در این جمله هم موضوع،
خطاب به زنان مسلمان راجع به ظاهر نکردن هر انچه که برای زیباتر کردن بدن خود استفاده میکنند،میباشد., ومنظور از زينت،خود اندام زنان نيست.2-منظور از ما ظهر منها "بیرون مانده ازآن"چیست؟مرجع و معیار ما ظهر چه چیزی است؟
یعنی زینتهایی که از چه چه چیزی یا چه معیاری بیرون می مانند،مجاز به اظهار هستند؟
مسلمامعیار،لباس خود فرد نیست .زیرا هر کس با هر میزان پوششی،مقداری زینت ظاهر دارد که طبق این عبارت مجاز خواهد بود و لذا در این صورت ،این عبارت لغو و بی اثر است که از ساحت قران به دور است.
پس باید خود قران ،معیاری را پذیرفته و معرفی کرده باشد که ماظهر منها را نسبت به ان بسنجد.
با توجه به روایات تاریخی ازگستره تنوع پوشش در زمان عصر نزول که مردم از برهنه،نیمه برهنه تا اشراف با لباس فاخر وجود داشته اند پس نمی تواند این معیار،عرف ان زمان باشد مگر اینکه به ان طبقه خاص جامعه اشاره شده باشد که مثلا ماظهر من لباس الاغنیا یا ماظهر من لباس الفقرا یا هر طبقه دیگری که ان زمان پوشش خاصی داشته اند.
لذا باید دنبال معیار در خود قران بود که قران از میان لباس های مختلف آن زمان،کدام را پذیرفته است تا ما ظهر منها نسبت به همان پوشش معیار، مشخص شود.
اما این معیار،صریحا ومستقیما در این جمله ذکر نشده و باید با مراجعه به سایر ایات انرا تعیین نمود.
لباس هاي اشاره شده در قرآن براي بانوان چيست؟در دو سوره ای که بحث حجاب زنان مطرح شده(احزاب و نور)قران، چند نوع لباس را نام برده است:
الف-ثیاب:در ایه 58 سوره نور
در ایه 58 گفته شده در مواقع خلوت افراد از جمله زن وشوهر در خانه(بعد از عشا،پیش از فجر و بعد از ظهر که ثیاب خود را از تن بیرون میکنند)ورود سايرين حتي بچه های غیر بالغ ممنوع است.
یعنی نوع پوشش زن و مرد در داخل خانه " ثیاب" است .
تعاریف لغوی ثوب (مفرد کلمه ثیاب) در زیر ارایه شده است:
ثوب:
ما يُلبس ليغطي الجسد أو جُزءًا منه ، لِباس( اللغة العربية المعاصر)
الثَّوْبُ : ما يُلْبَسُ (المعجم الوسیط)
در قران نیز در مواردی بکار رفته است از جمله
یا ایهاالمدثر ... و ثیابک فطهر (مدثر ایه4:به لباس داخل خانه اشاره دارد) واستغشوا ثیابهم(نوح 7:به لباس بیرونی در زمان نوح اشاره دارد.)
هم چنین برای بهشتیان وجهنمیان :یلبسون ثیابا خضرا :کهف 31،فالذین کفرو قطعت لهم ثیاب من نار
با توجه به موارد فوق نتیجه میشود ثیاب،لباسی است که مستقیما با بدن ارتباط دارد و بسته به میزان طول و نوع ان هم در داخل خانه و هم بیرون آن استفاده میشده است.
پس پوشش مورد اشاره قران براي داخل خانه ثیاب است.با توجه به اینکه در مواقع بیرون اوردن ثیاب،حضور محارم هم غیر مجاز است پس ،حداقل محدوده پوشش ثیاب، عورت است اما انواع بلندتر و سراسری هم داشته که بخشهای بیشتری از بدن زنان و مردان را می پوشانده است.این برداشت از ثیاب با فتاوای مراجع هم که جواز نظر زن وشوهر به همه نقاط بدن یکدیگر و نیز جواز نظر به همه نقاط بدن محارم(بجز عورت)را استنباط کرده اند،مطابقت دارد.
ب-خمار:در همین ایه (31 سوره نور)
خمار چیست؟این لغت فقط یکبار در قران به کار رفته است.با بررسی معجم های عربی بدست می آید که خمار زنان،سرپوش آنها است که برخی علاوه بر راس،کتف یا گردن را نیز تحت پوشش آن میدانند.
الخِمَار:
-كلُّ ما ستَرَ ومنه خمار المرأة ، وهو ثوب تغطّي به رأْسَها(المعجم الوسیط)
-قِطْعَةً مِنَ الثَّوْبِ تُغَطِّي بِهِ الْمَرْأَةُ رَأْسَهَا أَو ْكَتِفَيْهَا (المعجم الغنی)
-ثوبُ تغطّي به المرأة رأسَهَا وعنقَها ، وتسدله على رقبتها وظهرها وأكتافها( اللغة العربية المعاصر)
خمار :1- ستر . 2 - ثوب تغطي به المرأة رأسها . 3 - عمامة .( المعجم: الرائد)
بنابراین در اینکه خمار بانوان،پوششی است که حداقل، سر را میپوشانده،وفاق معنایی وجود دارد.
البته آن طور كه در برخي تفاسير(از جمله احسن الحديث در ذيل همين آيه) و كتب(العین، خلیل بن احمد، ج6، ص115) و مقالات(معناشناسی توصیفی و تاریخی واژه جلباب:علیّه رضاداد) ذكر شده زنان مدينه دو طرف خمار را از پشت گوش رد نموده، پشت گردن می انداختند، به گونه ای که سینه، زیرگلو و دور گردن، برهنه می ماند .
ج-جلباب(ایه 59 سوره احزاب)
این لغت نیز فقط یکبار در سوره احزاب خطاب به زنان مسلمان در جمله"یدنین علیهن من جلابیبهن" به معنای نزدیک کردن جلباب به بدن زنان و سفت کردن آن به کار رفته است.
معانی زیر برای جلباب ارایه شده است:
جِلْبَابٌ :
- قَمِيصٌ وَاسِعُ طَوِيلٌ ، لَهٌ أَكْمَامٌ وَغِطَاءٌ لِلرَّأْسِ ، يَلْبَسُهُ الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ ، (المعجم الغنی)
- قميص واسع يُلْبَس فوق الثِّياب كالجبة ونحوها . - ثوب مشتمل على الجسد كُلّه . 3 - ثوب واسع تشتمل به المرأة. ( اللغة العربية المعاصر)
- القميص . الثوب المشتمل على الجسد كله. الخِمار. ما يُلْبَس فوق الثِّيابِ كالمِلْحفة(المعجم الوسیط)
- قميص . ثوب واسع تغطي به المرأة صدرها ورأسها .(المعجم: الرائد)
با توجه به موارد فوق، جلباب، روپوش گشاد بلندی است که میتواند ثیاب هم زیر آن باشد.
برداشت هاي فوق در خصوص خمار بعنوان سرپوش يا روسري و جلباب بعنوان روپوش بلند با روايت تاريخي زير از پوشش حضرت زهرا س منطبق ميباشد.در توصيف حالت ايشان هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک اين گونه نقل شده است:
«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها؛ خمارش را بر سر بست و جلبابش را به دورخود پيچيد» (بلاغات النساء، ابن طیفور، ص12).
با توجه به سه نوع لباس بالا،حال برمی گردیم به ایه 31 سوره نور تا معنای ما ظهر منها را بهتر متوجه شویم.
زنان مسلمان از منظر قران ،در محیط بیرون از خانه (در برابر غیر محارم)جلباب بر تن و خمار بر سر دارند که ظهور زینتهای زیبا کننده اندام آنها که خارج از این لباس قرار میگیرد مجاز است.هم چنين بخشي از زينتهاي زنان نيز زير اين پوشش قرار ميگيرد كه طبق ادامه ايه ظهور آنها فقط در برابر محارم مجاز است.
اما هنوز پوشش مد نظر قران کامل نیست چرا که بلافاصله جمله "ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن" را ذکر میکند.یعنی که خمار و جلباب(پوشش سر و بدن که از هم جدا بوده اند) ، محدوده شکاف سینه زنان را در برنمی گرفته و خداوند با این تاکید،خواسته ناحیه سینه زنان را نیز از اشکار بودن خارج سازد. برخی محققان هدف این جمله را پوشاندن شکاف سینه دانسته و خمار یا سرپوش را غرض اصلی ایه ندانسته اند.لکن اگر غرض ایه فقط پوشاندن سینه ها بود لزومی به ذکر خمار نبود وعباراتی دیگر میتوانست استفاده شود.مثلا گفته میشد زینتهای خود را اشکار نکنند جز انچه اشکار است و نیزسینه ها.پس ذکر خماردر راستای بیان پوشش مورد قبول قران بوده است.
در ادامه ایه خداوند ظهور کلیه زینتها برای محارم را بلامانع دانسته است.
مراد از زينت مخفي چيست؟در انتهای ایه نیز دستور داده پای خود را چنان بر زمین نکوبند تا زینتهای مخفی انها(که زیر لباس است)اشکار گردد. مفسران،مراد از این زینت مخفی را خلخال دانسته اند)که با توجه به ایه که تاکیدش بر کوبیدن پاست،منطقی میباشد).اما خلخال چه بوده و در كدام قسمت از بدن استفاده ميشده است؟ طبق معاني استخراج شده براي اين لغت كه در تفاسير هم نقل شده،خلخال زینتی حلقوی بوده که بالای مچ (قوزک) پا بسته میشده است.
الخَلْخال : حِليةٌ كالسِّوار تلبسها النساء في أَرجلهن (المعجم الوسیط)
حِلْية من فِضَّة كالسِّوار تحلِّي المرأة بها رِجْليها ، تُلْبس حول الكعب( اللغة العربية المعاصر)
اما اگر فرض كنيم جلباب ،تا مچ پا را هم مي پوشانده،قاعدتا خلخالي كه در مچ پا بسته شود، را نميتوان مصداق زينت مخفي مدنظر آيه دانست چرا كه در حالت معمولي راه رفتن هم امكان رويت و ظهور آن وجود دارد.و طبق نظر مشهور علماي اسلامي هم قدمين (نوك پا تا مچ)جزو محدوده مجاز اشكار زينتهاست.بنابراين مچ بند پا جزو زينت مخفي نبايد باشد.
در كتاب حجاب شرعي در عصر پيامبر(اميرحسين تركاشوند) به دو روايت از جنگ احد اشاره شده كه زنان،لباس خود را بالا زده اند و خلخال روي ساق پاي انها آشكار شده است:
هربوا حتي رأيت النساء ، رفعن عن سوقهن، قد بدت خلاخلهنّ،
حدثني الزبيربن العوام قال : رأيت هنداً بنت عتبة كاشفة عن ساقها يوم احد و كأني أنظر الي خدم
في ساقها و هي تحرض الناس
يعني خلخال يا خدم را روي ساق پا هم مي بسته اند.ساق هم كه محدوده زانو تا مچ است.براي ران پا هم لغت "فخذ" استفاده ميشود.
السَّاقُ: ما بين الرُّكْبَةِ والقدم .كشَفَ عن ساقِهِ : وهو مَثَلٌ يُضْرَبُ في شدَّةِ الأمْرِ (المعجم الوسیط)
الخدَمَةُ : الخلخال الخدَمَةُ : الساق (المعجم: الرائد)
اين معنا ميتواند منطبق برايه باشد .بنابراین جلباب روپوشی بوده که از سینه تا ساق پاها را بگونه اي مي پوشانده كه خلخال روي ساق پاها در حالت معمول ،مخفي بوده و قران از زنان خواسته است به گونه اي راه نروند كه اين زينت انها اشكار يا دانسته شود.
با توجه به معنای کلمه جلباب که برخی تعاریف بر پوشاندن کل بدن(جسد) توسط آن دلالت داشت،یا ان را آستین دار تعریف کرده،پس دستها نیز تحت پوشش جلباب قرار میگرفته اما در خصوص اینکه تا چه قسمتی از دست،مدنظر قران بوده (ایا فقط شامل بازوان است يا ساقها را هم مي پوشاند )در قران نکته صريحي مشاهده نشدكه تعيين حد دقيق آن نیازمند بررسی اسناد تاریخی و روایات صحیح معصومین میباشد.
نتیجه:
با عنایت به همه مطالب فوق
لباس معیار و مد نظر قران برای حضور زنان در جامعه لباسی است که پوشاندن سر و نیز بدن از شکاف سینه تا انتهاي ساق پا و بخشی از دست هارا( بازو يا بازو وساق) تامین میکرده و اندام های زینت شده در خارج از این پوشش منعی برای ظهور نداشتند.
در خصوص پوشش گردن ،نكته صريحي در قرآن ذكر نشده اما با توجه به تعريف خمار و نقل هاي تاريخي و تفسيري كه زنان خمار را به پشت سر خود مي انداختند و به همين دليل هم قران بر انداختن خمار بر روي شكاف سينه تاكيد كرده است طبيعتا بسته به اندازه خمار و نحوه پيچاندن آن دورگردن ، بخشي از گردن يا تمام آن پوشيده مي شده است.
هم چنین مطابق سوره احزاب زنان باید مراقب روپوش و جلباب خود بوده و اصطلاحا انرا جمع وجور کنند بطوریکه در حین رفت و امد ونشست و برخاست ،کارکرد پوششی اندام زير خود را حفظ نماید.
حجاب زنان مسن چگونه است؟در تفسیر آیه ۶۰ سوره نور که مجوز ترک حجاب به زنان مسن داده شده است،دیدگاه های متفاوتی راجع به نوع لباس آنها و این مجوز ارایه شده است.
و الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي لا يَرْجُونَ نِکاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
و بر زنان سالخورده اي که [ دیگر ] امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [ به شرطی که ] زینتی را آشکار نکنند و عفت ورزیدن برای آنها بهتر است ، و خدا شنوای داناست.
با تامل در آیه و مقایسه آن با آیه ۵۸نکات زیر نتیجه گرفته میشود:
تامل در آیه و مقایسه آن با آیه ۵۸ به فهم بهتر آیه کمک کرده ونکات زیر نتیجه گرفته میشود:
۱-در هر دو آیه ۵۸و۶۰ از عبارت«تضعون ثیابکم»و«یضعن ثیابهن» استفاده شده است.
آیه۶۰هم به پوشش زنان قواعد اشاره دارد و همان لفظ «ثیاب»را بکار برده است.كه منظور لباس داخل خانه است نه چادر وجلباب که برخی مفسرین گفته اند. ثیاب ،مانع از برهنگی است همانطور که تفسیر المیزان نیز همین نظر را دارد."و جمله (و ان يستعففن خير لهن ) كنايه است از خودپوشى، يعنى همين زنان سالخورده نيز اگر خود را بپوشانند بهتر از برهنه بودن است "(تفسير الميزان )"
با توجه به وضعيت خانه ها در سابق كه ممكن بود اعضاي يك خانواده(شامل پدر بزرگ و مادر بزرگ ،دختران وپسران ونوه ها)در يك محل با هم زندگي كنند ،آيات 58 و59 ورود مردان بالغ بر زنان نامحرم داخل خانه را نيازمند اعلام وكسب اجازه دانسته ولي جهت تسهيل در ارتباطات داخل خانه ،پسران مميز ولي كمتر از حد بلوغ را در شمار محارم قرارداد وزنان مسن را هم از الزام به پوشش منع كرد.
البته با توجه به شكل خانه هاي امروزي و استقلال خانواده ها از هم،اين ايات كاربرد كمتري يافته است.
2
-عموم مفسران ،این آیه را دال بر تخفیف حجاب زنان مسن در جامعه دانسته اند.اما با توجه اینکه ایات قبل و بعد مربوط به مقررات داخل خانواده و ورود به خانه های خویشاوندان است،به نظر نگارنده احتمال اینکه آیه 60هم ناظر به پوشش داخل خانواده و در ادامه ایات 58 و59 باشد،بیشتر است.بویژه که وضع ثیاب(در آوردن لباس خانه) را مجاز دانسته نه وضع جلباب را.3- تخفیف مجاز در این ایه برای زنان مسن وضع ثیاب بشرط مزین نبودن به زینت الات است.یعنی که پوشش ثیاب برای سایر زنان در داخل خانواده خود(افرادی که در خانه باهم زندگی میکنند)کافی است و لزومی به جلباب نیست(چه با زینت باشند چه بدون زینت)
4-این آیه نیز نظر قبلی نگارنده در آیه ۳۱این سوره که مراد از زینت ،زینت الحاقی است نه اندام بانوان را تایید میکند .چرا که اگر مراد از زینت،اندام زن بود،عبارت یضعن ثیابهن مشروط به غیر متبرجات بزینه مفهوم نداشت.
5-از ظرایف آیه ۶۰که در تفسیر فرقان به آن اشاره شده،مذکر بودن فعل «لایرجون نکاحا» است.یعنی زنانی که مردان،رغبتی یا امکانی به نکاح و آمیزش با آنها ندارند،مشمول این آیه هستند.
نکته جالب توجه اینکه در آیه ۳۱همین سوره نیز مردان فاقد شهوت و غیر نیازمند به نکاح را در ردیف محارم زنان قرار داده بودکه زنان می توانستند زینتهای مخفی خود را هم در برابر آنان نپوشانند يعني جلباب و خمار بر تن نكنند.
این نکته،موید این نظر که در تفسیر فرقان نیز آمده هست که «نامحرمی،منحصر در تجاذب جنسی است و بس»
بررسی آيات فوق نشان میدهد که دلیل اصلی وضع احکام قران در زمینه حجاب زنان و پوشاندن زینتها و خودداری از جلب توجه نامحرمان به آنها،فراهم کردن فضای سالم اخلاقی در جامعه و اجتناب از تحریک غریزه جنسی مردان و در نهایت، مصون ماندن زنان و مردان از فواحش و انحرافات جنسی است.يعني حجاب،ابزار و راهكاري براي نيل به اين هدف متعالي است.سیدکاظم فرهنگ
نوزدهم مرداد1395
ویرایش بوسیله کاربر 1395/05/27 08:50:25 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit