رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
اولم يروا انّا خلقنا لهم مما عملت ايدينا انعاما فهم لها مالكون (71)
و ذللناها لهم فمنها ركوبهم و منها ياكلون (72)
و لهم فيها منافع و مشارب افلا يشكرون (73)
و اتخذوا من دون اللّه آلهه لعلهم ينصرون (74)
لا يستطيعون نصرهم و هم لهم جند محضرون (75)
فلا يحزنك قولهم انا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون (76)
اولم ير الانسان انا خلقناه من نطفة فاذا هو خصيم مبين (77)
و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من يحى العظام و هى رميم (78)
قل يحييها الّذى انشاءها اوّل مرة و هو بكل خلق عليم (79)
الّذى جعل لكم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون (80)
او ليس الّذى خلق السموات و الارض بقدر على ان يخلق مثلهم بلى و هو الخلاق العليم (81)
انما امره اذا اراد شيا ان يقول له كن فيكون (82)
فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شى ء و اليه ترجعون (83)
ترجمه از تفسیر المیزان
مگر نمى بينيد كه براى انسان از آنچه دست قدرت ما درست كرده حيواناتى آفريديم كه مالك آن شده اند (71).
و حيوانات را براى ايشان رام كرده ايم كه هم مركوبشان است و هم از آن مى خورند (72).
و از آن سودها و نوشيدنى ها دارند، پس چرا باز هم سپاس نمى گزارند (73).
غير از خدا خدايانى گرفتند تا شايد يارى شوند (74).
بت ها نتوانند ايشان را يارى كنند و ايشان سپاه احضار شده آنهايند (75).
گفتارشان تو را ا ندوهگين نكند چرا كه ما آنچه را پنهان كنند و آنچه را عيان سازند مى دانيم (76).
مگر انسان نمى بيند كه ما او را از نطفه اى آفريديم ؟ چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است (77).
براى ما مثلى زده و خلقت نخستين خود را فراموش كرده مى گوید: چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را در عين اينكه پوسيده است زنده مى كند؟ (78).
بگو همان خدايى كه بار اول آن را بدون الگو ايجاد كرد دوباره زنده اش مى كند و او به همه مخلوقات دانا است (79).
آن خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش پديد آورد پس شما از آن آتش مى افروزيد (80).
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده نمى تواند مانند آن بيافريند؟ چرا، و او آفريدگار داناست (81).
كار او وقتى چيزى را اراده كند فقط همين است كه بدو بگويد: باش پس وجود يابد (82).
منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى يابيد (83).
|
1 کاربر از admin برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
alaie در تاریخ 1395/11/24
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,897
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بنام خدا
ایات این صفحه غالبا بربیان قدت خداوند و ارایه مثالها و شواهدی از این قدرت است.
ایات 71-73:قدرت و رحمت خدا در افرینش حیوانات و رام کردن انها برای انسانها که اسفاده های متفاوتی از حیوانات می کنند.
ایات 74-75:بیان بی قدرتی سایر معبودان
ایه 76:دلداری پیامبر
ایات 77-81:بیان شواهدی دیگر که به انسانها بفهماند خدا بر زنده کردن مردگان قادر است
از جمله این شواهد:خلقت اولیه انسانها و سخت تر نبودن افرنش دوباره نسبت به خقت اولیه،افرینش اسمانها
وزمین؛پدید اوردن اتش از درخت سبز
ایه 82:بیان نحوه متفاوت اعمال قدرت خداوند که کن فیکون می کند.هرگاه
اراده کند،موجودی باشد،موجود میشود.
ایه 83:این خداوندیکه مالکیت همه چیز از ان اوست ، به سوی او برگردانده میشویم شایسته تسبیح است.
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
alaie در تاریخ 1395/11/24
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30 ارسالها: 7
2 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
بسمه تعالی در بخشی از این آیات قرآن کریم درباره مشرکان این گونه میفرماید که آنها به غیر از خداوند یکتا، خدایان دیگری را اتخاذ می کنند که آنها را یاری کنند. ولی قرآن در ادامه می فرماید آنها کمترین کمکی به آنها نخواهند کرد . از این آیه به نظر میرسد انسان در مسیر زندگی خود به اشتباه افراد و یا چیزهایی را موثر بر سعادت خود می داند و فکر میکند که آنها می توانند او را در مسیر زندگی یاری کنند ، در حالیکه مبتنی بر این آیات این اشتباهی بیش نیست و آنها کمترین کمکی هم به انسان نخواهند کرد و آنکه مؤثر است و چون اراده کند کارها انجام میشود وجود خداوند یکتا و قادر است .
|
1 کاربر از sadeghjani برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
alaie در تاریخ 1395/11/24
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تدبر و فهم سوره یس
در این سوره خداوند دارد نکوهش میکند که اینها چرا به این حقایق واضح توجه نمیکنند؟ از جمله اینکه خداوند اینقدر قدرت دارد (که در آیات 79 و 80 و 81 به آن اشاره کرده) و آنقدر قدرت دارد که اگر بخواهد چیزی انجام شود برایش کافی است که بگوید باش و آن موضوع انجام میشود و هیچ چیز برایش مشکل نیست.
کُن فیکون
موضوع آیه 82 با توجه به لیست ترتیب نزول و آنچه تاکنون دیده¬ایم، جدید، و یکی از آیات شاخص در کل قرآن کریم است. توضیح آن بطور خلاصه این است که وقتی خداوند اراده ایجاد امری را کند می¬فرماید «باش» و آن «می¬شود» منتها مراحلی وجود دارد. از صدور کلمه «باش» تا «بودنِ» آن چیز اتفاقات لازم در طول زمان و در عرصه مکان می¬افتد. خلاصه اینکه فرمان «باش» مثلاً مانند فشار دادن کلید استارت در «نرم¬افزار» است، و پروژه «بودنِ» آن امر در «عالَمِ سخت¬افزار»ی شروع می-شود و سپس در ظرف زمان و مکان، تحقق می یابد.از تفسیر مهندس گنجه ای ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/05 10:28:19 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تدبر و فهم سوره یس مُلک و ملکوت
موضوع آیه 83 نیز ، با توجه به لیست ترتیب نزول جدید است. تصور کنید امروز یک جراح در دفتر کارش نشسته ودارد یک بیمار را در آنسوی دیگر دنیا جراحی می¬کند. در آن طرف روباتی هست که از طریق شبکه به کامپیوتر دفتر جراح وصل است و این جراح روی مونیتور خویش اشاره¬هائی می¬کند و آن روبات آن اشاره¬ها را دریافت کرده و بصورت عمل جراحی روی بدن آن بیمار انجام می¬دهد. آن اطاق جراحی و آن بیمار و آن روبات و آن مجموعه، مثالی برای «عالم مُلک» است و این دانشمند و اتاق او و شبکه کامپیوتری، و سیستم های پیچیده ای که سبب ممکن شدن این موضوع میشود مثالی برای عالم ملکوت است. البته این را هم بدانید که مثال¬ها یک مطلبی را به ذهن نزدیک می¬کنند اما ذهن را درباره مسائل زیادی به اشتباه می¬اندازند، و معاذالله که خواسته باشیم بگوئیم که رابطه ملکوت و ملک اینقدر ساده باشد و خداوند را در حد آن جراح که با وسائلی کار می¬کند و اگر آن وسائل نباشد نمی¬تواندکارکند، محدود کرده باشیم.
از تفسیر اقای جمال گنجه ای سوره یس
مراد از ((ملكوت (( آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست ، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق . ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است ، و ملك آن سمت رو به خلق است ممكن هم هست بگوييم : ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است ، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مى شود، ((و كذلك نرى ابراهيم ملكوت السموات و الاءرض و ليكون من الموقنين (( و ((و لم ينظروا فى ملكوت السموات و الأرض (( و ((قل من بيده ملكوت كل شى ء((.
و اگر فرموده ملكوت هر چيزى به دست خداست ، براى اين است كه : دلالت كند بر اينكه خداى تعالى مسلط برهر چيز است ، و غير از خدا كسى در اين تسلط بهره و سهمى ندارد. و برگشت معنا در آيه ((فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شى ء(( به اين است كه : خدا از استبعادى كه مشركين در مسأله معاد مى كنند، منزه است ، چون مشركين غافلند از اينكه ملكوت هر چيزى به دست خدا و در قبضه قدرت اوست .
و جمله ((و اليه ترجعون (( خطاب به عموم مردم است ، چه مومن و چه مشرك ، و هم بيان نتيجه اى است از بيان سابق بعد از تنزيه خدا.
ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 174
ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/05 10:24:06 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تدبر و فهم سوره يس: نكات تفسيري سوره يس
آيه75
معناى جمله : وهم لهم جند محضرون كه درباره احضار مشركين و آلهه شان در قيامت است
و در جمله ((و هم لهم جند محضرون (( ظاهر عبارت مى رساند كه ضمير اول به مشركين ، و ضمير دوم به آلهه برمى گردد. و مراد اين است كه : مشركين لشكريان آلهه هستند؛ چون از لوازم لشكرى بودن ، تبعيت و ملازمت است ، و مشركين خود را تابع آلهه مى دانستند؛ نه آلهه را تابع خود.
پس نمى شود گفت : آلهه براى مشركين جند و لشكر هستند. و مراد از اينكه فرمود: ((محضرون : حاضر خواهند شد(( اين است كه : مشركين را در روز قيامت حاضر خواهند كرد تا كيفر شرك خود را بچشند. همچنان كه خداى تعالى در جاى ديگر همين معنا را فرموده : ((و جعلوا بينه و بين الجنة نسبا و لقد علمت الجنة انهم لمحضرون (( و نيز فرموده : ((و لولا نعمه ربى لكنت من المحضرين (( و حاصل معناى آيه اين مى شود: آلهه اى كه مشركين براى خود، خدا گرفته اند نمى توانند ايشان را يارى كنند.
اين مشركين تابع و پيرو آلهه شدند و مطيع آنها گشتند، و در نتيجه در قيامت كه آلهه احضار مى شوند آنها نيز احضار خواهند شد.
اما اينكه بعضى گفته اند: معنايش اين است كه مشركين خود را لشكر آلهه مى دانند و در دنيا از آلهه دفاع مى كنند. و يا آن كه : آلهه براى مشركين لشكريانى هستند كه براى عذاب مشركين در روز قيامت احضار مى شوند؛ چون در آن روز آلهه آتشگيره آتشى هستند كه مشركين با آن عذاب مى شوند، و يا چون بايد به مشركين فهمانده شود كه اين آلهه همانهايند كه شما اميد يارى از آنها داشتيد و امروز هيچ قدرتى بر نصرت شما ندارند، و يا براى اينكه مشركين را از شفاعت آلهه نااميد كنند، لذا آلهه را براى عذاب آنان احضار مى كنند تا مشركين بفهمند كه آلهه قدرت بر يارى و شفاعت ندارند. معانى بيهوده اى است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 165
معنای کن فیکون و نحوه اراده خداوند
در كافى به سند خود از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت : به حضرت ابى الحسن (عليه السلام ) عرضه داشتم : درباره اراده خدا و خلق كردنش ، چيزى بفرما مى گويد: آن جناب فرمودند: اراده در ما مخلوقات به معناى ضمير و خواست باطنى است كه به دنبال آن فعل از ما سرمى زند، و اما اراده در خداى تعالى به معناى ايجاد و احداث فعل است نه غير آن ، براى اينكه : خداى تعالى احتياج به تروى و تفكر قبلى ندارد، او مثل ما نيست كه قبل از هر كار نخست تصميم بگيرد و سپس در طرز پياده كردنش فكر كند اين گونه صفات در خداى تعالى نيست و از خصايص مخلوقات است .
پس اراده خدا همان فعل است نه غير، به آن فعل مى گويد: ((باش (( و آن فعل وجود پيدا مى كند، اينهم كه گفتيم ((مى گويد(( گفتن با تلفظ و نطق به زبان نيست ، و تصميم و تفكر ندارد، و همان طور كه خودش كيفيت ندارد، فعل او نيز كيفيت ندارد
رد گفتار بعضى كه "كن: در انما امره اذا اراد شیئا.. را از مقوله لفظ دانسته اند
فساد گفتار بعضى از مفسرين به خوبى روشن مى گردد، كه گفته اند: ((از ظاهر آيه برمى آيد كه در ايجاد هر موجودى لفظى در كار است ، و آن لفظ ((كن (( است كه خدا آن را مى گويد، و آن موجود هستى به خود مى گيرد و بيشتر مفسرين سلف هم همين را گفته اند، و چون شوؤ ن خداى تعالى ماوراى فهم بشرى است ، لذا توصيه مى كنيم كه اصلا در اين مقوله سخنى نگوييد و خصومت نكنيد((.
وجه فساد آن اين است كه : درست است كه شوون خداى تعالى ماوراى فهم بشرى است ، و ليكن اين حقيقت نبايد باعث شود كه به كلى حجت هاى عقلى و قطعى باطل گردد، براى اينكه اگر بنا باشد حجت هاى عقلى بى اعتبار شود، ديگر اعتبارى براى اصول معارف دينى باقى نمى ماند و راهى نداريم براى اينكه به دست بياوريم كه قرآن كتابى آسمانى است ، و معارفى كه آورده همه صحيح و درست است . آيا جز اين است كه اين مطالب همه با حجت هاى عقلى اثبات مى شود؟
و مگر جز اين است كه حجيت خود كتاب و سنت و هر دليل ديگر با عقل اثبات مى شود؟ آن وقت چگونه ممكن است يك آيه از قرآن و يا يك حديث حجيت عقل را كه اثبات كننده حجيت آن است از كار بيندازد و بى اعتبار معرفى كند؟ هرگز ممكن نيست ؛ چون در اين صورت آن آيه و آن حديث قبل از ابطال حجيت عقل ، حجيت خودش را ابطال كرده .
ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 172
ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/05 10:18:48 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تدبر و تفسير سوره ياسين
آيه 81 ـ "ان يخلق مثلهم" بيانگر آفرينش مثلهاى انسان هاست كه در جاى جاى قرآن همين تعبير تكرار شده، و مثل در اين موراد به معنى همانند و شكل بدنهاى انسانهاست، بدين معنى كه خدا اين بدنهاى خاك شده را به مانند چهره هاى نخستينشان باز مى گرداند، و نه آنكه اعاده معدوم كند، يعنى عين چهره هاى گذشته را مجدداً بيافريند، بلكه مواد جسمانى انسانها همان مواد است، ولى چهره اى جديد با همين مواد آفريده مى شود،
و بر حسب روايتى از امام صادِ(عليه السلام) در معنى آيه "و قالوا أاذا ضللنا فى الارض ءَانا لفى خلق جديد" شخصى از حضرتش پرسيد كه آن چهره قديم گذشته بود، چهره جديد چه گناهى دارد؟ حضرت خشتى را بر گرفت و آنرا خرد كرد و سپس به حالت اولش آورد و فرمود "هى هى و هى غيرها" اين همان خشت و هم غير آن است، همان است در اجزاى اصلى جسمانيش، و غير آن است در شكل و هماننديش، اينجا هم اين اَشكال بدنها نيستند كه اعمالى زشت يا زيبا كرده اند، بلكه خود بدنهايند در اين چهره ها كه به دستور ارواحشان چنين و چنان كرده اند، خود ارواح بى كم و كاست، با اجزا اصلى مكلفان در چهره جديد همسان با چهره هاى نخستين شان در رستاخيز به ميان خواهند آمد.
آيه 83 ـ اينجا "بيده ملكوت كل شى" كه حقيقت هر چيزى به دست اوست، به معناى دست علم و قدرت است، كه همانگونه كه چهره ظاهرى و آشكار هر چيزى در دست اوست، ملكوت و حقيقت آنها نيز بدست او مى باشد. «ملكوت» داراى سه زاويه است، زاويه عمومى در رابطه با كل مكلفان مى باشد كه واجب است هر چه بيشتر و دقيق تر در حقيقت موجودات بنگرند تا فقر ذاتى آن ها را بخوبى دريابند، و اين خود بخش نخست از ملكوت آفريدگان است، كه در دسترس كل مكلفان و مورد مأموريت آنان مى باشد، چنانكه آياتى مانند (7:185) بيانگر آن است.
بخش دوم ملكوتى بالاتر و والاتر است كه در اختصاص اراده و وحى ربانى مى باشد چنانكه "و كذلك نرى ابراهيم ملكو السموات و الارض" (6:75) و بخش سوم ـ چنانكه در آيه مورد بحث آمده ـ حقيقت صد در صد آفريدگان است، كه از نظر علم و قدرت ويژه حضرت اقدس الهىI مى باشد و احدى را بهره اى از اين ملكوت آخرين نسبت به هيچ آفريده اى هرگز نيست، چنانكه آياتى هم مانند (23:88) آن را تبيين كرده است.
تفسیر فرقانویرایش بوسیله کاربر 1399/04/10 10:20:45 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.