logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:186945)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:153117)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:146459)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:103226)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ضرورت عقلگرايي در فقه و حوزه هاي علميه ، جايگاه عقل در فقه فعلي چگونه است؟    جنگ پيش‌دستانه در قران و سنت    تفسیرعملی قرآن در مکتب عاشورا: مرور آیات قرانی که امام حسین از مکه تا کربلا تلاوت کردند    تقویت عزم و اراده با صبر و تقوا ،حضرت ابوالفضل العباس : اسوه عزم             

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
farhang Offline
#1 ارسال شده : 1404/07/10 11:20:59 ق.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,208
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
سئوال:در ایات زیادی از قران به این موضوع اشاره شده که در قیامت از هر امتی شاهدی علیه انها میاوریم و انبیا را هم جزو انها برشمرده است.

این گواهان و شهدا چرا وجود دارند؟ و در چه حدودی و چه زمینه هایی گواهی میدهند؟


پاسخ 1:

﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ﴾.

دو مطلب است يكي به «كان»ي تامه برمي‌گردد كه «المعاد حق» قيامتي هست، يكي به «كان»ي ناقصه برمي‌گردد كه جميع شئون و تك‌تك اين شئوني كه در آنجا هست حق است، اگر گفتند ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾[11] حق است، اگر گفتند سؤال مي‌كنيم حق است، اگر پاسخ مي‌دهيم حق است و مانند آن.

جريان اشهاد و استشهاد و شهادت هم براي همين حق بودن مسئله اين سؤال و جواب است و پاداش دادن است و كيفر دادن است و مانند آن چرا جزا حق است، چرا كيفر حق است براي اينكه همه چيز روشن شده است سؤال هست به جا نه بيجا جواب مي‌خواهد، شهادت هست به جا مشهودعليه بايد پاسخ بدهد، خب اگر شهود آمدند شهادت دادند طوري بود كه هيچ ترديدي نبود آن وقت بهشت مي‌شود حق، جهنم مي‌شود حق نه بهشت هست، جهنم هست آن «كان»ي تامه است بله «الجنة حق و النار حق» اما اين شخص بايد برود بهشت حق است يعني بجاست آن شخص بايد برود به جهنم حق است يعني بجاست اين «كان»ي ناقصه است يعني اين عدل است، خب اين چه موقع ثابت مي‌شود؟ بعد از اينكه مراسم شهادت تكميل بشود، شهادت هم بايد طوري باشد كه چون براي صحنه قيامت است «مما لا ريب فيه» باشد
دوم اينكه آن روز ظرف شك نيست كه كسي شك كند كه آيا مستحق است يا نه، اعتراض كند، ترديد كند، چرا؟ چون متن حق و متن عمل حاضر است اگر متن عمل حاضر است، اعضا و جوارح هم شهادت مي‌دهند خود انسان هم در بعضي از مقاطع اعتراف مي‌كند ﴿فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾[14] ديگر جا براي ترديد نيست آن روز جا براي دروغ نيست نه كسي دروغ نمي‌گويد جا براي دروغ نيست
لذا گذشته از اينكه اعضا و جوارح را بيان مي‌فرمايد، حضور اعمال را بيان مي‌فرمايد، مي‌فرمايد بهترين شهود كه انبيا و اولياي الهي هستند در صحنه حاضرند و شهادت مي‌دهند

سه مقطعی که شاهدان باید بی خطا باشند تا شهادت انها مقبول باشد
براي اينكه اين شهادت به نصاب كمالش برسد كساني بايد باشند كه در سه مقطع معصوم‌اند اگر شهيد آن شاهد در اين مقاطع سه‌گانه معصوم نباشد احتمال خلاف هست.
مقطعي كه حضور پيدا مي‌كند در حين حادثه، حادثه را تحمّل مي‌كند، مي‌بيند، مي‌بيند بايد خوب بفهمد معنا را خوب بفهمد
اگر كسي در ضبط و نگهداري و نگهباني مطلب كم و بيش در درون حافظه او نقصي پيدا شد اين با عدالت او منافات ندارد ولي بالأخره اين جا براي «ريب فيه» هست
مقطع سوم مقطع اداي شهادت است خيلي از موارد است كه انسان مطلب را خوب مي‌فهمد يك، حافظه‌اش هم قوي است خوب نگهداري مي‌كند دو، ولي در مقام ادا يا اضطراب است يا حالتهاي رواني است كه سبق و لحوقي پيدا مي‌شود كم و زياد مي‌شود يا سبق لسان دامنگيرش مي‌شود زبانش طوري كه مي‌خواهد ادا كند ادا نمي‌كند اين هم باز همان مشكل را دارد

تا اينجا روشن شد كه اصرار قرآن بر اينكه شهدا از انبيا هستند اين است كه بشود ﴿لاَ رَيْبَ فِيهِ﴾ قهراً رابطه بين شهادت و آن اعمال و جريان محكمه هم يك رابطهٴ ضروري و تكويني است نه قراردادي لذا قابل انكار نيست به هيچ وجه قابل انكار نيست هر كسي در صحنهٴ معاد جزم پيدا مي‌كند كه بالأخره يا مجرم است يا بريء ديگر جا براي توهّم و شك و امثال ذلك نخواهد بود اين منشأ آن، خب.

پس شهادت در قيامت از سنخ تهميد و اظهار شهود اجباري و اطلاع‌رساني غيبي و شهود و امثال ذلك نيست بلكه اينها معصومانه شهادت مي‌دهند، معصومانه تحمل مي‌كنند، معصومانه حفظ مي‌كنند، معصومانه شهادت مي‌دهند.

شهادت براي تثبيت مسئله است، تأييد مسئله است كه همگان بفهمند كه آن همگان كه عمل را نمي‌شناسند خود شخص عمل را مي‌شناسد كه مي‌گويد ﴿مَالِ هذَا الْكِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا﴾[22] اما ديگران از كجا بفهمند زيد مجرم است همين ديگراني كه در دنيا از زيد حمايت مي‌كردند در قيامت از كجا بفهمند كه زيد مجرم واقعي است اما وقتي اين شهود شهادت مي‌دهند معلوم مي‌شود كه زيد مجرم واقعي است،

اين شهادتها هم براي تثبيت بيشتر و تحكيم بيشتر است از يك سو و هم يك كيفر رواني است براي متهم از سوي ديگر كه متهم مي‌فهمد در حضور چه اشخاصي دست به تباهي زده است وگرنه خودش اعتراف مي‌كند در بخشهايي دارد ﴿فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ﴾[3] خب اگر خود متهم اعتراف به گناه دارد ديگر لازم نيست شاهد داخلي به نام اعضا و جوارح، شاهد خارجي به نام پيغمبر و امام(عليهم السلام) شهادت بدهند همه اينها براي تثبيت تأكيد اصل شهادت از يك سو و تنبيه و تعذيب رواني از سوي ديگر است.

ایت الله جوادی املی تفسیر سوره نحل


کلمات کلیدی: شاهد شهید گواه رسول قیامت
سیدکاظم فرهنگ
پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2025, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.111 ثانیه ایجاد شد.