logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170788)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133485)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123442)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89887)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.    ایا دعا به هم زدن نظام موجود هستی است؟       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

SAGHI Offline
#1 ارسال شده : 1392/10/14 09:15:56 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
آيه 36


إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى‏ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ‏
ترجمه
تنها كسانى (دعوت تو را) مى‏پذیرند كه گوش شنوا دارند و (كافران كه نمى‏گروند،) مردگانى هستند كه روز قیامت خداوند آنان را برمى‏انگیزد و سپس همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند.
نکته ها
قرآن، بارها با تعبیر مرده و كر، از ناباوران یاد كرده است. در آیه‏ى 80 سوره‏ى نمل و 52 سوره‏ى روم مى‏خوانیم: «فانّك لاتسمع الموتى و لا تسمع الصمّ الدعاء اذا وَلّوا مُدبرین»

پيام ها
1- انسان در انتخاب راه، آزاد است. «انّما یستجیب...»
2- شنیدن و پذیرفتن حقّ، نشانه‏ى حیات معنوى و زنده دلى است.
(آرى كسى كه حیات معنوى ندارد و حقّ پذیر نیست، مرده است. چون حیات به معناى خوردن و خوابیدن را حیوانات هم دارند.) «والموتى...»
3- دل‏هاى حقّ‏جو به عهده‏ى تو و كفّار به عهده‏ى من، تا پس از رستاخیز به حسابشان برسیم. «والموتى یبعثهم اللَّه»

آيه 37


وَقَالُواْ لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى‏ أن يُنَزِّلَ ءَايَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ‏
ترجمه
و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزه‏اى (كه ما مى‏خواهیم) از سوى پروردگارش نازل نشده؟ بگو: بى تردید خداوند قادر است كه نشانه و معجزه‏اى (كه مى‏خواهید) بیاورد، ولى بیشتر (این بهانه‏جویان) نمى‏دانند.
نکته ها
در شأن نزول آیه گفته‏اند: برخى از رؤساى قریش، دست به تبلیغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جویى به پیامبر اسلام مى‏گفتند كه تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نیست بلكه باید معجزاتى چون معجزات عیسى و موسى و صالح و... بیاورد. [308]
البتّه پیامبرى كه یادآور معجزات انبیاى پیشین است، حتماً خودش هم مى‏تواند نظیر آنها را بیاورد، وگرنه مردم را به یاد آن معجزات نمى‏اندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه، طبق روایات شیعه وسنّى، پیامبرصلى الله علیه وآله معجزات دیگرى غیر از قرآن هم داشته است.
هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص میان خدا و رسول، و نشان قدرت بى‏انتهاى الهى است، نه برآوردن تمایلات بى پایان مردم لجوج. البتّه گاهى براى اتمام حجّت، معجزه‏ى درخواستى مردم را مى‏آورده‏اند.
به شهادت تاریخ، معجزات پیاپى، سبب هدایت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مى‏فرماید: اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنیم، یا مردگان با آنان سخن بگویند، باز گروهى از لجوجان ایمان نمى‏آوردند. [309]
308) تفسیر مجمع‏البیان.
309) انعام، 111.
پيام ها
1- به بهانه‏جویى‏هاى مخالفان پاسخ دهید. «قالوا... قل»
2- خداوند قادر است، ولى حكیم هم مى‏باشد و قدرتش آنگاه جلوه مى‏كند كه كار و تقاضا حكیمانه باشد. «انّ اللَّه قادر... اكثرهم لا یعلمون»


آيه 38


وَمَا مِنْ دَآبَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَلَا طَئِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِى الْكِتَبِ مِن شَىْ‏ءٍ ثُمَّ إِلَى‏ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ‏
ترجمه
و هیچ جنبنده‏اى در زمین و هیچ پرنده‏اى كه با دو بال خود پرواز مى‏كند، نیست مگر اینكه آنها هم اُمّت‏هایى چون شمایند. ما در این كتاب (قرآن یا لوح محفوظ) هیچ چیز را فرو گذار نكردیم، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مى‏آیند.
نکته ها
قرآن توجّه خاصّى به زندگى حیوانات دارد و از یادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدایت مردم استفاده مى‏كند. «و فى خلقكم و ما یبثّ من دابّة آیات لقوم یوقنون» [310] در روایات وتجارب انسانى هم نمونه‏هاى فراوانى درباره‏ى شعور و درك حیوانات به چشم مى‏خورد و براى یافتن شباهت‏ها و آشنایى با زندگى حیوانات، باید اندیشه و دقّت داشت. [311] «امم أمثالكم»
مراد از «كتاب» در آیه، یا قرآن است یا «لوح محفوظ» كه در واقع كتاب خلقت است.
در آیات دیگر هم تعبیراتى چون: «تبیاناً لكلّ شى‏ء» [312] ، «كلٌّ فى كتاب مبین» [313] آمده كه نشانه‏ى كامل بودن قرآن است.
امام باقر علیه السلام فرمود: نشان كمال قرآن این است كه ریشه و سرچشمه‏ى همه سخنان رسول اللّه و ائمّه‏علیهم السلام است، پس هر گاه حدیثى گفتیم، سند قرآنى آن را از ما بخواهید.
در حدیثى پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله از قیل و قال و فساد مال و سؤالات پى در پى، نهى مى‏كند. از امام باقر علیه السلام سند قرآنى آن را پرسیدند، فرمود: سند نهى از قیل و قال، آیه «لا خیرَ فى كَثیر مِن نَجواهم الاّ مَن أمَرَ بِصدقةٍ أو مَعروفٍ أو اصلاح بَینَ النّاس» [314] است. سند فساد مال، آیه «و لاتؤتوا السفهاء أموالكم الّتى جعل اللَّه لكم قیاماً» [315] و سند سؤال نابجا این آیه است: «لاتسألوا عن أشیاء اِن تبد لكم تسؤكم» [316]
شعور حیوانات
از آیات و روایات و تجارب برمى‏آید كه شعور، ویژه انسان نیست. به نمونه‏هایى توجّه كنید:
1- حضرت سلیما همراه با سپاهیانش از منطقه‏اى عبور مى‏كردند، مورچه‏اى به سایر مورچگان گفت: فورى به خانه‏هایتان بروید، تا زیر پاى ارتش سلیمان له نشوید. [317] شناخت دشمن، جزو غریزه‏ى مورچه است، ولى اینكه نامش سلیمان و همراهانش ارتش اویند، این بالاتر از غریزه است.
2- هدهد در آسمان از شرك مردم زمینى مطلع شده و نزد سلیمان گزارش مى‏دهد كه مردم منطقه‏ى سبأ، خداپرست نیستند. آنگاه مأموریّت ویژه‏اى مى‏یابد. شناخت توحید و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سلیمان پیامبر و مأموریّت ویژه‏ى پیام‏رسانى، مسأله‏اى بالاتر از غریزه است. [318]
3- این كه هدهد در جواب بازخواست حضرت سلیمان از علّت غایب بودنش، عذرى موجّه و دلیلى مقبول مى‏آورد، نشانه شعورى بالاتر از غریزه است. [319]
4- اینكه قرآن مى‏گوید: همه موجودات، تسبیح گوى خدایند ولى شما نمى‏فهمید، [320] تسبیح تكوینى نیست، زیرا آن را ما مى‏فهمیم، پس قرآن تسبیح دیگرى را مى‏گوید.
5 - در آیات قرآن، سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است. «وللَّه یسجد ما فى السموات و ما فى الارض...» [321]
6- پرندگان در مانور حضرت سلیمان شركت داشتند. «وحشر لسلیمان جنوده من الجن و الانس والطیر» [322]
7- حرف زدن پرندگان با یكدیگر و افتخار سلیمان به اینكه خداوند، زبان پرندگان را به او آموخته است. «علّمنا منطق الطیر» [323]
8 - آیه‏ى «واذا الوُحوشُ حُشِرَت» [324] ، محشور شدن حیوانات را در قیامت مطرح مى‏كند.
9- آیه‏ى «والطّیر صافّات كلٌّ قد عَلِم صلاته و تسبیحه» [325] ، نشانه‏ى شعور و عباد آگاهانه‏ى حیوانات است.
10- وجود وفا در برخى‏حیوانات، از جمله سگ نسبت به صاحبخانه وفرزندانش.
11- تعلیم سگ شكارى و سگ پلیس براى كشف قاچاق، یا خرید جنس، نشانه‏ى آگاهى خاصّ آن حیوان است.
12- اسلام از ذبح حیوان در برابر چشم حیوان دیگر، نهى كرده است كه این نشانه‏ى شعور حیوان نسبت به ذبح و كشتن است.
310) جاثیه، 4.
311) تفسیر مراغى.
312) نحل، 89.
313) هود، 6.
314) نساء، 114.
315) نساء، 5.
316) مائده، 101 ؛ تفسیر نورالثقلین.
317) نمل، 18.
318) نمل، 22.
319) نمل، 22 تا 26.
320) اسراء، 44.
321) نحل، 49.
322) نمل، 17.
323) نمل، 16.
324) تكویر، 5.
325) نور، 41.
پيام ها
1- قدرت الهى در آفرینش و هدف‏دارى خلقت، نسبت به همه‏ى موجودات یكسان است. «من دابّة... ولا طائر ...»
2- نظم و زندگى اجتماعى، مخصوص انسان‏ها نیست، بلكه در زندگى حیوانات هم مشاهده مى‏شود. «اُمم أمثالكم»
3- انسان‏ها و حیوانات، همه نیاز به تدبیر الهى دارند. خداوند، طبق مصلحت به آنها شعور مى‏دهد، و همه داراى نظم و نظامى هستند. «اُمم أمثالكم»
4- قرآن كریم، جامع‏ترین و كامل‏ترین كتاب آسمانى است. «ما فرّطنا فى الكتاب من شى‏ء»
5 - آنچه سبب هدایت، تربیت ورشد انسان‏هاست، در قرآن آمده است. (قرآن در اثبات حقانیّت پیامبراسلام و هدایت مردم هیچ گونه كاستى ندارد) «ما فرّطنا فى الكتاب»
6- در حقّ حیوانات هم ظلم یا كوتاهى نكنیم، آنها هم مثل ما حقّ حیات دارند. «اُمم [326] أمثالكم»
7- معاد و حشر، تنها مخصوص انسان‏ها نیست. «و ما من دابّة... ثمّ الى ربّهم یحشرون»
8 - حركت همه موجودات به سوى خداوند یك حركت تكاملى و جلوه‏اى از ربوبیّت الهى است. «الى ربّهم یحشرون»
326) تفسیر قرطبى.


آيه 39


وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِى الظُّلُمَتِ مَن يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى‏ صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍ‏
ترجمه
و كسانى كه آیات مارا تكذیب كردند، كر و لال‏هایى هستند در تاریكى‏ها. خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شایسته بداند) بر راه راست قرارش مى‏دهد.
نکته ها
گرچه هدایت و ضلالت به دست خداست، ولى خداوند براى انسان نیز اراده و اختیار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است. مثلاً جهادِ انسان در راه خدا، زمینه‏ى هدایت الهى نسبت به او است: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبلنا» [327] همان گونه كه ستم به انسان‏ها سبب گمراهى است: «یضلّ اللَّه الظالمین» [328] تكذیب آیات الهى سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مى‏شود. «كذّبوا... یضلله»
327) عنكبوت، 69.
328) ابراهیم، 27.
پيام ها
1- كفر و عناد، تاریكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهره‏گیرى از ابزار شناخت مى‏شود. «كذّبوا... صمّ و بكمٌ فى الظلمات»
2- تكذیب و كتمانِ حقّ، «گنگى» و نشنیدن حقّ، «كرى» است. «و الّذین كذّبوا...صمٌ و بكمٌ»
3- نتیجه‏ى تكذیب آیات الهى، اضلال و قهر الهى است. «كذّبوا... یضلله»
4- حركت در راه مستقیم، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنایى درون مى‏خواهد. «یجعله على صراط مستقیم»


آيه 40


قُلْ أَرَءَيْتَكُمْ إِنْ أَتَكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَو أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ‏
ترجمه
بگو: اگر راست مى‏گویید چه خواهید كرد آنگاه كه عذاب خدا در دنیا بیاید یا قیامت فرا رسد، آیا غیر خدا را مى‏خوانید؟
نکته ها
انسان در حال رفاه و زندگى عادّى معمولاً غافل است، ولى هنگام برخورد با سختى‏ها پرده‏ى غفلت كنار رفته و فطرت خداجویى و یكتاپرستى انسان ظاهر مى‏شود.

پيام ها
1- یكى از شیوه‏هاى تبلیغ و تربیت، پرسش از مخاطب است. «قل أرایتكم...»
2- تجربه نشان مى‏دهد كه در همه‏ى انسان‏ها (گرچه به ظاهر كفر ورزند،) فطرت خداجویى هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه مى‏كند و پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله مأمور است مردم را به این فطرت خفته توجّه دهد. «قل أرایتكم...»
3- هنگام حوادث وسختى‏ها، پرده‏ها كنار رفته وانسان فقط به خدا توجّه مى‏كند و توجّه نكردن به معبودهاى دیگر، نشانه‏ى پوچى آنهاست. «أغیر اللَّه تدعون»

ویرایش بوسیله کاربر 1392/10/14 09:30:02 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ali Offline
#2 ارسال شده : 1399/04/16 06:58:43 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال



سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردند جهل به دو امر بوده است .

اول اينكه اينان معتقد بودند كه خدايانشان هر كدام در امرى كه از امور جهان به آنها محول شده ، مستقل در تاءثيرند، مثلا (( خداى جنگ )) و همچنين (( خداى صلح )) و (( خداى خشكى )) و (( خداى دريا )) و (( خداى محبت )) و (( خداى دشمنى )) و ساير خدايان هر كدام در كار خود مستقلند، و از ناحيه خدايان ديگر در كارشان كارشكنى نمى شود، روى اين حساب كار ديگرى براى خداى تعالى نمانده كه در آن دخل و تصرف نمايد، بلكه همه را ميان كاركنان خود تقسيم نموده ، گر چه خداى تعالى را (( رب الارباب )) و اين خدايان را شفيع درگاه او مى دانستند، و ليكن در عين حال معتقد بودند (( رب الارباب )) هرگز نمى تواند معجزه اى را كه دلالت بر نفى الوهيت خدايان مى كند به كسى نازل نموده ، اختيارات خدايان را باطل سازد.

اينان چنين اعتقادى داشتند، چيزهائى هم كه از يهود درباره خداوند مى شنيدند،

آنان را در گمراهى و اشتباهشان تاييد و تشويق مى نمود، از آن جمله اين بود كه يهود مى گفتند: (( يدالله مغلولة : خدا دست بسته است )) ، و بعد از ايجاد و به جريان انداختن نظام جارى در عالم اسباب ، ديگر نمى تواند چيزى از آن نظام را به طور خرق عادت تغيير دهد.

دوم اين بود كه اينان نمى فهميدند كه معجزه اگر از قبيل معجزاتى باشد كه خود خداى تعالى هر كدام را به يكى از انبياى گرامى خود اختصاص ‍ داده ، و به تقاضاى مردم نازل نشده باشد، البته اينگونه معجزات مفيد به حال مردم است ، چون شاهد صحت ادعاى پيغمبر صاحب معجزه بوده و هيچ محذورى هم بر آن مترتب نمى شده ، مانند عصا و يد بيضاى موسى (عليه السلام ) و مرده زنده كردن و به كور مادرزاد و جذامى شفا دادن و مرغ آفريدن حضرت مسيح (عليه السلام ) و قرآن رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ).

و اما اگر از قبيل معجزاتى باشد كه خود مردم درخواست آن را كرده اند، سنت پروردگار در چنين معجزاتى اين بوده كه درخواست كنندگان را در صورت ديدن آن معجزه و ايمان نياوردن ، بدون مهلت عذاب مى فرموده ، مانند معجزات نوح ، هود، صالح و امثال آنان
.

در قرآن كريم آيات بسيارى بر اين معنا دلالت مى كند. مانند آيه (( و قالوا لو لا انزل عليه ملك و لو انزلنا ملكا لقضى الا مر ثم لا ينظرون )) و آيه (( و ما منعنا ان نرسل بالا يات الا ان كذب بها الاولون و آتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها و ما نرسل بالا يات الا تخويفا و در آيه مورد بحث اشاره بهر دو قسم معجزه كرده و فرموده : و قالوا لو لا نزل عليه آية من ربه قل ان الله قادر على ان ينزل آية و لكن اكثرهم لا يعلمون ))

ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 101
ali Offline
#3 ارسال شده : 1399/05/07 07:56:31 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر و فهم ايات سوره انعام : پرسش هاي تفسيري سوره انعام

سلام بر دوستان

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۷﴾و گفتند چرا معجزه ‏اى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است بگو بى‏ ترديد خدا قادر است كه پديده‏ اى شگرف فرو فرستد ليكن بيشتر آنان نمى‏ دانند (۳۷)

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾
و هيچ جنبنده‏ اى در زمين نيست و نه هيچ پرنده‏ اى كه با دو بال خود پرواز مى ‏كند مگر آنكه آنها [نيز] گروه ‏هايى مانند شما هستند ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏ ايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد (۳۸)

پرسش: در آيه 38 چه شباهتي از جنبندگان و پرندگان ، با انسان مدنظر بوده است؟ با توجه به اينكه ايات قبل، به درخواست معجزه مشركان از پيامبر اشاره دارد، ايا ايه 38 در ادامه ايات قبل است
يا بحثي مستقل را شروع كرده است؟ يا به فرازهاي قبل سوره برگشته است؟

پاسخ 1:

انعام:38

هيچ جنبنده‌اي در زمين و هيچ پرنده‌اي، كه با دو بال خويش پرواز مي‌كند نيست جز آنكه گروه‌هايي همانند شمايند، 45 ما در كتاب [آفرينش و هدايت خلق] چيزي فرو گذار نكرده‌ايم، سپس همگي به سوي پروردگارشان محشور مي‌شوند. 46

______________

45- فرق کلمه «اُمت» با قوم، قبيله، جماعت، طايفه و... در قصد و هدف، آرمان، عقايد و رويکردهاي آن‌ها مي‌باشد. اُمت از ريشة «اُمّ» به معناي قصد است و امت، اجتماعي است که وجه مشترک دارند. جنبندگان و پرندگان نيز داراي هدف و منظوري معين و مقصد و مقصودي برنامه‌ريزي شده هستند كه به فرمان ژن‌هاي خود در آن مسير حركت مي‌كنند، در مورد انسان، موضوع «اختيار» مطرح مي‌شود كه تصميم‌گيري را به عهدة آدمي قرار مي‌دهد.


46- محشور شدن موجودات ديگر كه «اختياري» ندارند و به فرمان غرايز خود عمل مي‌كنند، نه براي حساب و كتاب و داوري، بلكه براي ادامة كمال وجودي خود در ابديتي لايتناهي است. همچنانكه خدا انسان را عبث نيافريده كه با مرگش به عدم رهسپار گردد، حيوانات نيز، همچنانكه در تكامل انواع، سير دنيائي مي‌كردند، در آخرت نيز حياتي ديگر به تناسب شرايط آن خواهند داشت، چراكه در جهان چيزي به عبث و براي عدم آفريده نمي‌شود.

تفسير اقاي عبدالعلي بازرگان

پاسخ 2:

سلام
ریزپاراگرافش از آیه 37 تا 45 است
در این ریز پاراگراف آیه 38 باقبل و بعدش ارتباط منطقی ندارد ولذا پرانتز است
ریزدرب این ریزپاراگراف این است:
کافران علاوه بر ایرادات بیجا، این مشکل های فکری را هم دارند
با این ریزدرب، تفسیر این تک آیه اینطور میشود که علم اینها خیلی کم است (کما اینکه پس از 1400 سال حشر حیوانات برای ماهم مانوس نیست چه رسد به آنها)
جواب سوال: ای کافران! موضوع بعث که اینقدر برای شما ثقیل است (که از آیات بسیار زیادی موکدا و مصرحا فهمیده میشود)، از نظر ما عادی است و حتی سایر ذوی الارواح را هم شامل میشود


اقاي جمال گنجه اي

سلام
ممنون از پاسختون

البته من ايات 33 تا 41 را ريزپاراگراف گرفتم
ولي در هرحال عدم تجانس آن با آيه قبلي، مشهود است و سئوال برانگيز كه ايا اصلی است و به بحث درخواست معجزات مخالفان برميگردد يا فرعی و بحث اثبات امكان معاد.

اقاي فرهنگ

پاسخ 3:

اجتماعات حيوانى هم مانند اجتماعات بشرى ، ماده و استعداد پذيرفتن دين الهى در فطرتشان وجود دارد، همان فطرياتى كه در بشر سر چشمه دين الهى است و وى را براى حشر و بازگشت به سوى خدا، قابل و مستعد مى سازد، در حيوانات نيز هست .

گو اينكه حيوانات بطورى كه مشاهده مى كنيم ، جزئيات و تفاصيل معارف انسانى را نداشته و مكلف به دقائق تكاليفى كه انسان از ناحيه خداوند مكلف به آن است ، نيستند، چنانكه آيات قرآنى نيز اين مشاهده را تاييد مى نمايد، زيرا جميع اشياء عالم را مسخر انسان مى داند و او را از ساير حيوانات افضل مى شمارد. اين منتها چيزيست كه در باره حيوانات مى توان اظهار داشت .

اكنون به متن آيه مورد بحث برگشته و مى گوييم : اينكه خداى تعالى فرمود: (( و ما من دابة فى الارض و لا طائر يطير بجناحيه الا امم امثالكم )) دلالت بر اين دارد كه تاسيس اجتماعاتى كه در بين تمامى انواع حيوانات ديده مى شود، تنها به منظور رسيدن به نتائج طبيعى و غير اختيارى ، مانند تغذيه و نمو و توليد مثل كه تنها محدود به چهار ديوارى زندگى دنيا است ، نبوده ، بلكه براى اين تاسيس شده كه هر نوعى از آن ، مانند آدميان به قدر شعور و اراده اى كه دارند به سوى هدفهاى نوعيهاى كه دامنه اش تا بيرون اين چهار ديوار، يعنى عوالم بعد از مرگ هم كشيده است ، رهسپار شده و در نتيجه ، آماده زندگى ديگرى شود، كه در آن زندگى سعادت و شقاوت منوط به داشتن شعور و اراده است .

جمله (( ثم الى ربهم يحشرون )) عموميت حشر را به حدى كه شامل حيوانات هم مى شود، بيان مى كند، و از آن برمى آيد كه زندگى حيوانات ، نوعى از زندگى است كه مستلزم حشر به سوى خداوند است ، همانطورى كه زندگى انسانى مستلزم آن است ، و لذا ضمير (( هم )) را كه مخصوص ذوى العقول و صاحبان شعور است در باره حيوانات به كار برده و فرموده : (( الى ربهم )) و نفرموده : (( الى ربها )) . و اين خود اشاره است به اينكه ملاك اصلى رضاى خدا و سخطش و ثواب و عقابش در حيوانات نيز هست .

الميزان

پاسخ 4:

اکثر مفسران از این ایه نتیجه گرفته اند که بقیه پرندگان و جنبدگان هم در قیامت مانند انسانها محشور میشوند. اما این نظر چندان موجه نیست چرا که مویدی هم در سایر ایات و سور ندارد. در آیات قبل صحبت از دعوت مشرکان به توحید و لجاجت انها در انکار ان و خواستن معجزات و نشانه های مختلف از پیامبر بود. در ایه 37 هم خدا خطاب به پیامبر بیان کرد اگر اصرار به معجزه داری خودت برو بیار اینها دلشان مرده است. در ایه 37 هم حرف مشرکان بیان شد که چرا بر پیامبر نشانه و معجزه ای نازل نمیشود. قران هم پاسخ داد که خدا میتواند. و همانطور که در بقیه سوره به ایاتی از افرینش اشاره شده در ایه 38 هم نشانه دیگری از خداوند را برمیشمرد که همه جنبندگان و پرندگان هم امتهایی مانند شما هستند که تدبیر و ربوبیت امور انها نیز با خداست و خدا هم هیچ چیز را در کتاب هستی فروگذار نکرده است .

این مفهوم در ایه 59 هم تاکید و تکمیل میشود که هرچه در خشکی و دریاست و هر برگی که فرو میافتد و هر دانه ای که در دل زمین است در کتابی مبین ثبت شده اند.
جمله بعد هم مجددا به مشرکان برمیگردد که سرانجام بسوی خدا محشور میشوند مانند ایه 36.
معنای امت،چیز محدودی است که قصد ان می کنند یا چیز مشخصی که مورد توجه قرار میگیرد. اعم از افراد،زمان، برنامه و ایین و....(التحقيق) در این ایه بطور صریح ذکر نشده که چه وجه مشترکی از افراد امتها مورد توجه بوده است.

در قران موارد زیر مشترک بین همه امتها نام برده شمرده است:
برانگیختن گواهانی از هر امت (قصص 75 و نحل 84،89 و نساء 41)، جمع کردن گروهی از مکذبین هر امت نمل 83، ارسال رسول برای هر امت نحل 36و یونس 47، اجل و مهلت داشتن هر امت یونس 49و اعراف 34، مناسک مشخص داشتن هر امت (حج 34و67) که با توجه به سایر مفاد سوره، میتوان گفت اجل و سرامد داشتن همه جانداران مدنظر بوده و یا همان تدبیر امور همه جانداران و فروگذار نکردن از کوچکترین نیاز انها در عالم توسط خداوند.

اقاي سيد كاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1399/05/26 10:10:49 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.316 ثانیه ایجاد شد.