logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170706)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133433)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123367)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89850)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا كشف حجاب،مجازات شلاق دارد؟ قواعدفقهی تعیین جرم و مجازات و تعزیزات چيست؟    آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1391/04/20 01:18:22 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿۴۹﴾

فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر زنان مؤمن را به نكاح خود درآورديد آنگاه پيش از آنكه با آنان همخوابگى كنيد طلاقشان داديد ديگر بر عهده آنها عده ‏اى كه آن را بشماريد نيست پس مهرشان را بدهيد و خوش و خرم آنها را رها كنيد

مکارم: اي كساني كه ايمان آورده‏ايد هنگامي كه زنان با ايمان را ازدواج كرديد و قبل از همبستر شدن طلاق داديد عده اي براي شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آنرا نگاه داريد، آنها را با هديه مناسبي بهره مند سازيد و به طرز شايسته‏ اي آنها را رها كنيد.



يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي

هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ

وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۰﴾

فولادوند: اى پيامبر ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده ‏اى حلال كرديم و [كنيزانى] را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‏ هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‏ هايت كه با تو مهاجرت كرده ‏اند و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه] به پيامبر ببخشددر صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد [اين ازدواج از روى بخشش] ويژه توست نه ديگر مؤمنان ما نيك مى ‏دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‏ ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و خدا همواره آمرزنده مهربان است



تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ

وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا ﴿۵۱﴾

فولادوند: نوبت هر كدام از آن زنها را كه مى ‏خواهى به تاخير انداز و هر كدام را كه مى‏خواهى پيش خود جاى ده و بر تو باكى نيست

كه هر كدام را كه ترك كرده ‏اى [دوباره] طلب كنى اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگى‏شان

به آنچه به آنان داده ‏اى خشنود گردند و آنچه در دلهاى شماست‏ خدا مى ‏داند و خدا همواره داناى بردبار است

مکارم: (موعد) هر يك از همسرانت را بخواهي مي‏تواني بتاخير اندازي و هر كدام را بخواهي نزد خود جاي دهي،

و هر گاه بعضي از آنها را كه بر كنار ساخته‏اي بخواهي نزد خود جاي دهي گناهي بر تو نيست اين حكم الهي براي روشني چشم آنها

و اينكه غمگين نباشند و به آنچه در اختيار همه آنان مي‏گذاري راضي شوند نزديكتر است و خدا آنچه را در قلوب شما است مي‏داند و

خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است و در عين حال حليم است و در كيفر آنها عجله نمي‏كند.




لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا ﴿۵۲﴾

فولادوند: از اين پس ديگر [گرفتن] زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى بر تو حلال نيست هر چند زيبايى آنها براى تو مورد پسند افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است

مکارم: بعد از اين ديگر زني بر تو حلال نيست و نمي‏تواني همسرانت را به همسران ديگري تبديل كني (بعضي را طلاق دهي و همسر ديگري بجاي او برگزيني) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه كه به صورت كنيز در ملك تو در آيد و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است (و به اين ترتيب فشار قبائل را در اختيار همسر از آنها، از تو برداشتيم


کلمات کلیدی:همسر پیامبر محرم طلاق همبستر زنان ازدواج مهریه کنیز

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/11 09:25:07 ب.ظ  | دلیل ویرایش: key word

مدیر تالار
SAGHI Offline
#2 ارسال شده : 1391/04/22 03:49:11 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
آیه 49 سوره احزاب :
آيات اين سوره (احزاب) به صورت مجموعه‏هاى گوناگونى است كه بعضى خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و بعضى خطاب به همه مؤمنان مى‏باشد.

در اين آيه روى سخن به همه اهل ايمان است، مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه با زنان با ايمان ازدواج كرديد، و قبل از همبستر شدن طلاق داديد عدّه‏اى براى شما بر آنها نيست كه بخواهيد حساب آن را نگاه داريد»

(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها).

در اينجا خداوند استثنائى براى حكم عدّه زنان مطلّقه بيان فرموده كه اگر طلاق قبل از دخول واقع شود نگاه داشتن عده لازم نيست، و از اين تعبير به دست مى‏آيد كه قبل از اين آيه، حكم عده بيان شده بوده است.

سپس به حكم ديگرى از احكام زنانى كه قبل از آميزش جنسى طلاق گرفته ‏اند مى‏پردازد- كه در سوره بقره نيز به آن اشاره شده است- مى‏فرمايد:

«آنها را (با هديه مناسبى) بهره‏ مند سازيد» (فَمَتِّعُوهُنَّ).

بدون شك پرداختن هديه مناسب به زن در جايى واجب است كه مهريه براى او تعيين نشده باشد.

در اين كه مقدار اين «هديه» چه اندازه بايد باشد؟ قرآن مجيد در آيه 236 سوره بقره آن را اجمالا بيان كرده و فرموده است:

«هديه ‏اى مناسب و متعارف آن كس كه توانايى دارد به اندازه توانائيش و آن كس كه تنگدست است به اندازه خودش».

آخرين حكم آيه مورد بحث اين است كه زنان مطلّقه را «بطرز شايسته ‏اى رهايشان كنيد» و به صورت صحيحى از آنها جدا شويد (وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا).


تفسير نمونه

ویرایش بوسیله کاربر 1395/08/05 03:48:51 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سلام Offline
#3 ارسال شده : 1391/04/28 08:13:15 ب.ظ
سلام

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/04/23
ارسالها: 17

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
آیه 50:
خداي سبحان در اين آيه شريفه براي رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) بیان مي‏كند از زنان آنچه من حلال كرده‏ام هفت طايفه‏اند ،
طايفه اول : ازواجك اللاتي آتيت اجورهن كه مراد از اجور مهريه‏ها است ،

طايفه دوم : و ما ملكت يمينك مما افاء الله عليك يعني كنيزاني كه به عنوان غنيمت و در جنگها خدا در اختيار شما قرار داد ، و اگر ملك يمين ( كنيز ) را مقيد به

ما افاء الله عليك - آنچه خدا به عنوان غنيمت نصيب تو كرد ، نمود صرفا به منظور توضيح بود ، نه احتراز ، نظير تقييدي كه در ازدواج كرد ، و فرمود : همسراني كه مهرشان را داده‏اي .


سوم و چهارمين طايفه از زناني كه حلالند ، يعني مي‏توان با آنان ازدواج كرد ، و بنات عمك و بنات عماتك دختر عموها و دختر عمه‏هايند ، بعضي از مفسرين گفته‏اند : منظور از اين دو طايفه زنان قريشند .


پنجم و ششمين طايفه : و بنات خالك و بنات خالاتك دختران دايي و دختران خاله‏اند ، بعضي از مفسرين گفته‏اند يعني زنان بني زهره ،

و قيد اللاتي هاجرن معك - آنهايي كه با تو هجرت كرده‏اند - به طوري كه در مجمع البيان گفته - مربوط به قبل از تحليل غير مهاجرات و نسخ آيه مورد بحث است ،

يعني مربوط به ايامي است كه ازدواج آن جناب با غير زنان هجرت كرده حلال نبوده ، لذا در اين آيه فرموده : زنان نامبرده به شرطي بر تو حلالند كه با تو هجرت كرده باشند

، و گر نه ازدواج تو با آنان حرام است .


هفتم از زناني كه آن جناب مي‏توانسته با آنان ازدواج كند : و امراة مؤمنة ان وهبت نفسها للنبي ان اراد النبي ان يستنكحها

زن مؤمنه‏اي است كه خود را به رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) ببخشد و آن جناب هم بخواهد با او ازدواج كند ، كه خداوند چنين زني را كه بخواهد بدون مهريه

خود را در اختيار آن جناب بگذارد ، براي آن جناب حلال كرده است ، اگر بخواهد مي‏تواند با او ازدواج كند .


خالصة لك من دون المؤمنين - اين جمله اعلام مي‏دارد كه اين حكم - يعني حلال شدن زني براي مردي بصرف اينكه خود را به او ببخشد ،

از خصايصي است كه مختص به آن جناب است ، و در مؤمنين جريان ندارد ، قد علمنا ما فرضنا عليهم في ازواجهم و ما ملكت ايمانهم

اين جمله حكم اختصاص را تقرير مي‏كند و مي‏فرمايد : آنچه براي مؤمنين حلال و فرض كرديم مي‏دانيم كه چه زني و چه كنيزي بر آنان حلال شد .


لكيلا يكون عليك حرج - اين جمله حكمي را كه در صدر آيه بود ، و مي‏فرمود : انا احللنا لك تعليل مي‏كند ، ممكن هم هست تعليل ذيل آيه باشد ،

و بفهماند كه چرا اين حكم مخصوص تو است ، ولي احتمال اول روشن‏تر به نظر مي‏رسد ، به خاطر اينكه مضمون آيه بيان رحمتهاي الهي نسبت به آن جناب ،

و تنزيه ساحت مقدس او بود ، و آيه با دو كلمه غفور و رحيم ختم شد .


ترجمة الميزان ج : 16ص :503و504


ویرایش بوسیله کاربر 1391/06/19 04:11:09 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

shourabif881 Offline
#4 ارسال شده : 1391/06/19 02:56:02 ب.ظ
shourabif881

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/12/17
ارسالها: 4

بسم الله الرحمن الرحیم.
اول از همه از دوستانم به خاطر تاخیری که تو کارم هست عذرخواهی میکنم.قرار بود این نوشته هفته اول ماه مبارک رمضان گذاشته بشه که به دلیل کوتاهی بنده به الان افتاد.
برداشتهای من به احتمال زیاد اشکالات زیادی دارد که امیدوارم بگذارید به حساب متخصص نبودنم در علوم قرآنی. و البته قسمتهایی از تفسییر نمونه رو جدا کردم.که تو ضمیمه هست.

تُرْجي‏ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَليماً (51)
لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقيباً (52)
ترجمه

موعد هر یک از همسرانت را بخواهی میتوانی به تاخیر اندازی و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی، و هرگاه بعضی از آنها را که برکنار ساخته ای بخواهی نزد خود جای دهی گناهی بر تو نیست، این حکم الهی برای روشنی چشم آنها و اینکه غمگین نباشند و به آنچه در اختیار همه آنان میگذاری راضی شوند نزدیکتر است و خدا آنچه در قلوب شماست می داند و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان باخبر است و عین حال حلیم است و در کیفر آنها عجله نمیکند. (51)

بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی(بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی) هرچند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود،مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو درآید و خداوند ناظر و مراقب هرچیز است( و به این ترتیب فشار قبایل را در در اختیار همسر از آنها از تو برداشتیم) (52)
=-=-=-=---
51:عدالت دررابطه با همسران یکی از شروط ازدواج مجدد است که حتما باید رعایت شود. شخصیتهای بزرگ تاریخ مثل

پیامبر اکرم که دائم درگیر جنگها یا امور و مسائل مختلف بودند ولی با این حال تمام سعی خود را داشتند تا این عدالت را رعایت کنند که گاهی دچار زحمت میشدند

و حسادت زنان نیز این را مضاعف کرده بود.در این آیه خداوند این اختیار را به پیامبر داده اند تا عدالت را آنگونه که مناسب میدانند برقرار کنند و

این تغییرات هیچ گونه بی عدالتی نیست.و این تغییر که شاید برای عده ای بی عدالتی به نظر بیایید در اصل باعث شادی و خوشحالی و مانع کدورت آنان میشود.

مثل خیلی از احکامی که شاید با نگاه اول سخت و دشوار و ناعادلانه به نظر برسد مثل فرق دیه و ارث زن و مرد یا حزانت کودکان یا حجاب و ....

قطعا خداوندی که انسانها را آفریده به تمام نیازهایش آگاه است و تنها او میداند چه چیزی مناسبش هست. و به تمام حقوق و نیازهای او اگاه است.

و خداوند به آنچه در دل داریم و مخفی میکنیم آگاه است او نیتها را میداند.او میداند چه کارهایی کرده ایم .کارهایی که چه بسا موجب عذاب است

اماصفت حلم خداوند مانع آن میشود که بخواهد در آن لحظه عذاب کند.
=-=-=-=---
تفسیر کامل این آیه در فایل PDF که گذاشته ام هست. لينك روبرو http://uplod.ir/kqlwi8o3phzb/nemone.pdf.htm]

برداشت من از این آیه ملاکهایی درباره ازدواج است. ویکی ان اینکه زیبایی نباید ملاک اصلی برای ازدواج

باشد.زیبایی به قدری تاثیر گذار است که حتی پیامبر اکرم را نیز میتواند تحت تاثیر قرار دهد و البته نباید کامل آن را نادیده گرفت .

و دیگری آنکه نباید با فشار و زور کسی را وادار به ازدواج کرد.خداوند قوانین را برای راحتی انسانها وضع کرده است.



ویرایش بوسیله کاربر 1391/06/19 04:18:52 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

فایلهای الصاق شده :
nemone.pdf (90kb) تعداد دانلود 14 بار.

شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید.
rahmat Offline
#5 ارسال شده : 1391/06/23 00:44:58 ق.ظ
rahmat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: students, member
تاریخ عضویت: 1390/03/01
ارسالها: 38

4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
یک نکته مبهم در ایه 52 برای من وجود داره که متاسفانه با مراجعه به تفسیرهای نمونه،المیزان و نور هم جوابی برایش پیدانکردم.

چون یا به ان نپرداختند یا قانع کننده نبود یکبار دیگر ترجمه ایه را مرور کنید:

بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست و نمیتوانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی(بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی)

هرچند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود،


در تفاسیر از جمله در تفسیر نمونه که در بالاهم پیوست شده ،اشاره شده که این ایه می خواهد فشار اصرار قبایل بر پیامبر برای گرفتن زنی از انها را کم کند.

هر چند که اصرار کنند این زن زیباست.


اما به نظر من اگر مراد این مفهوم بود ،خدا نمیفرمود اگر زیبایی زنها ترا به شگفت اورد بلکه می توانست بفرماید حتی اگر انها زیبا ویا حتی انها مناسب و

جامع الشرایط ازدواج با تو باشند.نباید با انها ازدواج کنی.این نحوه بیان می تواند بیان کننده ممنوعیت در برابر فشارهای بیرونی بر پیامبر باشد

اما صورت فعلی ایه که میگوید از این پس ازدواج با زنی برای تو حلال نیست حتی اگر از زیبایی او به شگفت امده باشی ،به نظر محدود کننده پیامبر

(به هر دلیل یا مصلحتی )می باشد.که البته ایرادی را هم متوچه پیامبر نمی کند.

در صورتیکه سایر کاربران نظر دیگری دارند یا در منابع دیگری چستجو کرده اند ،لطفا انرا ارسال نمایند
mrghali Offline
#6 ارسال شده : 1391/06/24 02:15:11 ق.ظ
mrghali

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/02/24
ارسالها: 1
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 1 بار
تفسير آيات قرآن كريم – سوره أحزاب – آيه 52 – كتاب تفسير راهنما – تأليف آيت الله هاشمي رفسنجاني
http://www.hashemirafsanjani.ir/fa/tafsir/6638
لَا يحِلُّ لَك النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَك حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكتْ يمِينُك وَكانَ اللَّهُ عَلَي كلِّ شَيءٍ رَّقِيبًا
از اين پس نه زنان ديگر براي تو حلال اند و نه اين كه آنان را به همسراني ديگر بدل كني اگرچه زيبايي آنها تو را خوش آيد، مگر كنيزي كه مالكش شوي و خدا مراقب همه چيز است.
1 - بر پيامبر (ص) روا و جايز نيست كه غير از موارد تعيين شده، همسري انتخاب كند.
لايحلّ لك النساء من بعد
«بعد» ضد «قبل» است (مفردات راغب) و در آيه، معناي «غير» مي‌دهد. مضاف اليه آن به قرينه معلوم بودن، محذوف است. معناي عبارت چنين است: «غير از زن‌هايي كه گفته شد، زنان ديگري براي تو حلال نيست».
2 - پيامبر (ص) مجاز نبود كه همسران خود را طلاق داده و ديگراني را جايگزين آنان كند.
لايحلّ لك... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج
3 - حق انتخاب همسر براي پيامبر (ص)، محدود بوده و او، حق ندارد از آن حدّ بگذرد، هرچند آنان براي آن حضرت خوشايند باشند.
لايحلّ لك النساء من بعد... و لو أعجبك حسنهنّ
4 - پيامبر (ص) مجاز نبود بر اساس سنّت جاهلي، زنان خود را با همسران ديگران تعويض كند.
لايحلّ لك النساء... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج
احتمال دارد كه مراد از «تبديل همسران»، طلاق آنها و ازدواج با ديگران باشد و احتمال دارد كه اشاره به سنّت جاهلي باشد كه مردان، همسران خود را تعويض مي‌كرده‌اند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
5 - پيامبر (ص)، حالت بشري داشت و در برابر اموري مانند خوشايندي‌ها، تأثيرپذير بود.
و لو أعجبك حسنهنّ
6 - نگاه به زن، به قصد ازداوج با او، جايز است.
و لو أعجبك حسنهنّ
از اين كه خداوند، به پيامبر (ص) فرموده است: «اگرچه زيبايي آنان، براي تو خوشايند باشد»، استفاده مي‌شود كه چنين امري، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زني را مي‌ديده كه موجب خوشايندي اش مي‌شده است. اين عمل پيامبر (ص) حجت است و مي‌تواند نكته بالا را برساند.
7 - صِرف خوشايندي از چيزي، نمي‌تواند ملاك انتخاب آن باشد.
لايحلّ لك النساء... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج و لو أعجبك حسنهنّ
8 - دستور به عدم حلّيت ازدواج پيامبر (ص) با زناني غير از همسران موجود و يا تعيين شده، به منظور رفع نگراني از آنان بوده است.
ذلك أدني أن تقرّ أعينهنّ... لايحلّ لك النساء من بعد
9 - مجاز نبودن پيامبر (ص) به طلاق همسران خود و جايگزين كردن ديگران به جاي آنان، به خاطر جلب رضايت همسران و اطمينان بخشي به آنان است.
ذلك أدني أن تقرّ أعينهنّ... لايحلّ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج
10 - بر پيامبر (ص) غير از همسران تعيين شده، تنها كنيز، حلال و مباح بود.
لايحلّ لك النساء من بعد... إلاّ ما ملكت يمينك
11 - مالكيت بر انسان برده، جايز و روا است.
إلاّ ما ملكت يمينك
12 - خداوند، همواره بر همه چيز مراقب و نگاهبان است.
و كان اللّه علي كلّ شيء رقيبًا
«رقيب» به معناي حافظ است (مفردات راغب).
13 - هشدار خداوند، به پيامبرش (ص) درباره رعايت حدود تعيين شده در ازدواج
لايحلّ لك النساء من بعد... و كان اللّه علي كلّ شيء رقيبًا
ذكر «و كان اللّه علي... رقيباً» پس از بيان حرمت ازدواج جديد براي پيامبر (ص) مي‌تواند هشداري به آن حضرت باشد.[/color][/color]
[/size][/size][/color][/size]
rahmat Offline
#7 ارسال شده : 1391/06/27 00:01:51 ق.ظ
rahmat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: students, member
تاریخ عضویت: 1390/03/01
ارسالها: 38

4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
باتشکر از ارسال کننده پست بالا به دو دلیل

1-منبع جدید ودیدگاه دیگری را راجع به موضوع ارایه کرد ه اند که به گفتگو وبحث بیشتر و نهایتا فهم بهتر ایه منجر میشود.

2-من خودم تاکنون در میان تفاسیرموجود به تفسیر اقای هاشمی مراجعه نمی کردم(بدلایل مختلف که شاید عمده ترین ان تحت الشعاع قرار گرفتن بعد تفسیری

شخصیت وی نسبت به سایر ابعاد شخصیتی او بوده است)اما با مطالعه متن بالا در مورد این ایه ،نظرم کمی تغییر کرد ودیدگاههای متفاوتی را در این تفسیر

مشاهده کردم .که در اینده هم می توان مراجعه کرد.

اما در ایه مورد بحث ونکته مدنظر من همانطور که دیده میشود ،تفاوت دیدگاههایی بین اقای مکارم وهاشمی وجود دارد:

ضمن مرور قسمتهایی از هر دو تفسیر نکاتی را مطرح می کنم:

مکارم:"1-ظاهر تعبیر «مِنْ بَعْدُ» این است که: بعد از این، ازدواج مجدد براى تو حرام است، بنابراین «بَعْد» یا به معنى «بَعد زمانى» است یعنى بعد از این زمان،

دیگر همسرى انتخاب مکن، یا «بعد از آن که» همسرانت را طبق فرمان الهى در آیات گذشته، مخیر در میان زندگى ساده در خانه تو، و یا جدا شدن کردى،

و آنها با میل و رغبت ترجیح دادند که به همسرى با تو ادامه دهند، دیگر بعد از آنها، نباید با زن دیگرى ازدواج کنى.(شفاف سازی راجع به زنهای حرام شده من بعد)

2-فلسفه جکم :پیوند زناشوئى با قبائل و اقوام، تا حدى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکل گشا بود، ولى، طبیعى است،

اگر از حد بگذرد، خود مشکل آفرین مى شود، و هر قوم و قبیله اى چنین انتظارى را دارد، و اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بخواهد به انتظارات آنها پاسخ گوید،

و زنانى را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسى، در اختیار خود گیرد، دردسرهاى فراوانى ایجاد مى شود.

لذا، خداوند حکیم با یک قانون محکم، جلو این کار را گرفت و او را از هرگونه ازدواج مجدد، و یا تبدیل زنان موجود، نهى کرد.

در این وسط شاید افرادى بودند که: براى رسیدن به مقصود خود، به این بهانه متوسل مى شدند که همسران تو غالباً بیوه هستند، و در میان آنها

زنان مسنى یافت مى شوند که هیچ بهره اى از جمال ندارند، شایسته است که با زنى صاحب جمال، ازدواج کنى،

قرآن مخصوصاً روى این مسأله نیز تکیه و تأکید مى کند که، حتى اگر زنان صاحب جمالى نیز باشند، حق ازدواج با آنها نخواهى داشت."

که همانطور که در پست بالا اشاره کردم این نتیجه با توجه به کلمات بکاررفته در ایه ،مناسب به نظر نمیرسد.

هاشمی:"1-بعد» ضد «قبل» است (مفردات راغب) و در آیه، معنای «غیر» می دهد. . معنای عبارت چنین است: «غیر از زن هایی که گفته شد، زنان دیگری

برای تو حلال نیست».{که متاسفانه منظور از زنان گفته شده را شفاف نکرده است)

2-حق انتخاب همسر برای پیامبر(ص)، محدود بوده و او، حق ندارد از آن حدّ بگذرد، هرچند آنان برای آن حضرت خوشایند باشند

(که این تعبیر با نگاه ما در بالا هم سازگاری بیشتری دارد)

3-پیامبر(ص)، حالت بشری داشت و در برابر اموری مانند خوشایندی ها، تأثیرپذیر بود(نگاهی نسبتا متفاوت نسبت به برخی مفسرین)

4-دستور به عدم حلّیت ازدواج پیامبر(ص) با زنانی غیر از همسران موجود و یا تعیین شده، به منظور رفع نگرانی از آنان بوده است.

ذلک أدنی أن تقرّ أعینهنّ ... لایحلّ لک النساء من بعد (دلیلی متفاوت با فلسفه مطرح شده توسط اقای مکارم)
hamedfarhang Offline
#8 ارسال شده : 1391/07/06 08:10:46 ب.ظ
hamedfarhang

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/09/21
ارسالها: 12

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
سلام
جناب حاج سلطان محمد گنابادی ملقب به سلطانعایشاه (۱۲۵۱ – ۱۳۲۷ ه. ق)، صاحب تفسیر بیان السعادت هستند. ایشون از عرفای بزرگ بودند به طوری که جناب

علامه حسن زاده آملی هم در سخنرانی هاشون بعضی مواقع به این تفسیر اشاره میکنن. امام خمینی هم نقل کردن که از بین همه تفاسیر،

تفسیر عرفا به حقیقت نزدیک تره.

اما در خصوص تفسیر این آیه ایشون این گونه بیان میکنند که:
آیه 51:

ومعناي آيه اين است كه با هر يك از همسرانت كه ميخواهي هم بستر شوي و مقدم بداري مقدم بدار، ملاحظه تقسيم لازم نيست.
بنابراين نوعي توسعه ي در قسمت و تقسيم بين همسرانش ميباشد.

يا معناي آيه اين است: از هريك ازهمسران كه ميخواهي كناره گيري كن بدون طلاق و بيست ونه روز بعد از كناره گيري اگر خواستي به سوي تو باز ميگردد.

يا هر كدام را ميخواهي طلاق بده و هر كدام را ميخواهي امساك كن و نگهدار يا هريك از زنان امتت را ميخواهي نكاح كن وميخواهي ترك نكاح كن.

به هر تقدیر جمله جواب سوال مقدر و توسعه براي رسول خدا نسبت به همسرانش و نكاح او است.

و درباره ي مخير گذاشتن، رسول خدا همسرانش را بین اختیار دنیا و اختیار خدا و رسولش، و در صورت اختيار دنيا همين اختيار طلاق آنان بوده یا بعد از این اختیار احتیاج

به طلاق داشتند؟ و همچنین در مورد کناره گیری رسول خدا از همسرانش.
از امام باقر روایت شده که سوال شد از مردی که زنش را مخیر گذاشته پس او خودش را اختيار كرده آيا اين زن جدا ميشود و همين طلاق است؟

فرمود: نه اين چيزي بود كه مخصوص رسول خدا بود که به این مطلب امر شد و انجام داد. اگر همسران رسول خدا خودشان را اختیار میکردند آنان را طلاق مي داد

و اين است معناي قول خدا: قل لأزواجک ان کنتن ... تا آخر

وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚهر یک از همسران را بعد ازكناره گيري خواستي باکي برتو نيست و احتياج به عقد جديد ندارد.

اين تخيير و توسعه بر تو, یا این اجازه در ترک تقسیم و تسويه ي بين همسران يا اين اجازه كه از هر كدام ميخواهي كناره گيري كن, يا اجازه نكاح يا ترك نكاح زناني

كه خودشان رابه تو مي بخشند، کوچك ترين چيزي است كه چشمان همسرانت را روشن میکند

وَلَا يَحْزَنَّ وآنان نبايد با ترك تقسيم و تسويه ناراحت و اندوهناك شوند

وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ باید راضی باشند به آنچه که به همه آنان داده ای

وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ خطاب بصورت جمع به همسران یا به امت است یا همه را با رسول خدا در خطاب جمع کرده است،

یا خطاب را از رسول خدا به امت برگردانید یا خطاب به امت و همسران است.

كَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَلِيمًا خداوند به عقوبت آنچه که در دلهای شماست عجله نمیکند و این به جهت حلم خداوند است نه جهل و عجز او.

آیه 52:
لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ

بعد از مواردی که در آیه سابق ذکر شد چنانچه گفته شده و چنانچه همين معناي ظاهر آيه است براي تو زنان ديگر حلال نيست.

وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ جایز نیست بر تو همسران را تبديل كني به غير از آنان كه در آيه ي سابق ذكر شد.

و بعضی گفته اند منع رسول خدا از نکاح غیر همسران سابق و منع او از تبدیل آنان از پاداش به همسران است که خدا و رسولش را اختیار کرده اند.

و در اخبار زياد مضمون آنچه كه از امام باقر آمده وارد شده است: و آن اين است كه مقصود خداوند آن است كه براي تو حلال نيست زناني كه خداوند در اين آيه حرام كرده است: حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتکم ... تا آخر

و اگر آنچه ميگويند درست باشد لازم مي آيد بر رسول خدا حرام باشد چيزي كه بر شما حلال است. زيرا بر شما ها جايز است زنان را تبدیل کنید هر چه بخواهید، چگونه میشود که بر پیغمبر جایز نباشد؟
مطلب اين چنين نيست كه ميگويند بلكه خداي تعالي بر نبی خود حلال کرده هر چه بخواهد نكاح كند مگر آنچه كه در اين آيه و در سوره نسا حرام کرده است
دربعضي از اخبار آمده است: احاديث آل محمد برخلاف احادیث مردم است

وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ ۗوَكَانَ اللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا

خداوند بر هر چيز مراقب است حتي بر عدد همسران نسبت به تو و به امت تو، يعني بايد همسران تو

منحصر در عدد معین و اقتصار بر اشخاص معين باشد، نه بر آنها بيفزايي ونه آنها را تبديل كني.

ویرایش بوسیله کاربر 1391/07/06 08:36:17 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

mohsen Offline
#9 ارسال شده : 1391/10/20 00:21:00 ق.ظ
mohsen.kadivar

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/10/03
ارسالها: 5

در رابطه با سئوال مطرح شده در بالا

یک. آیه‌ی ۵۲ سوره‌ی احزاب درباره‌ی یکی از احکام مختص پیامبر (ص) است.

بعد از نزول این آیه ایشان از دو امر منع شدند: یک. ازدواج تازه یا افزودن عدد جدیدی بر ازواج قبلی،

دو. تبدیل زوجه از طریق طلاق یکی و ازدواج با زن دیگر. به عبارت دیگر هرگونه تبدیلی با حفظ عدد ازواج نیز مجاز نیست. بنابراین مطلق ازدواج چه

با حفظ ازواج قبلی چه با تعویض برخی از آنها اعم از رعایت عدد قبل یا افزودن بر آن ممنوع است

دو. رسم جاهلی تبدیل ازواج یکدیگر مطلقا خلاف شرع است، توهم ان برای مسلمانان دور از ذهن است، چه برسد برای پیامبر خدا

سه. ممنوعیت ازدواج یا تبدیل زوج از طریق طلاق شامل کنیز نمی شود و منحصر در زنان آزاد است

چهار. «ولو اعجبک حسنهن» اشاره به طبع بشری پیامبر(ص) است. در واقع این عبارت شعبه ای از قاعده قرآنی«انا بشر مثلکم یوحی الیّ» است.

زیبایی زنان نوع مردان را به فکر ازدواج با آنان می اندازد. پیامبر(ص) نیز از این قاعده ی بشری مستثنی نیست. خدا به ایشان متذکر می شود

از این به بعد شما مجاز به تجدید فراش نیستید حتی اگر زیبایی زنی هم چشم شما را گرفته باشد. می باید به همین زنانی که دارید اکتفا کنید،

که البته اکثر آنها هم بیوه زنان مسن بوده اند

پنج. این آیه حجت دیگری بر این است که قران از درون قلب پیامبر نجوشیده و قرآن تابع پیامبر نیست. بلکه بر عکس وحی الهی از خارج از پیامبر

بر قلب او نازل شده، اینگونه برخلاف میل او وی را محدود کرده است.

شش. پیامبر در دوران جوانی تنها با یک زن - خدیجه ( بیوه ای ۱۵ سال بزرگتر از خود) - زندگی شیرینی داشت. ایشان بر اساس آیات

سوره‌ی احزاب مجاز (آیه‌۵۰) و نیز متمایل (آیه ۵۲) به زندگی با زنان متعدد است تا انجا که این جواز توسط خداوند در حوزه‌ی زنان آزاد محدود

و مختوم میشود

ویرایش بوسیله کاربر 1391/10/20 00:30:38 ق.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ali Offline
#10 ارسال شده : 1395/08/04 02:55:06 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,739

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
پرسش و پاسخ قران پويان

در ايه 50 سوره احزاب عبارت زير وجود دارد:

وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ

غالب مفسران،انرا اين گونه معنا كرده اند كه:

زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه] به پيامبر ببخشددر صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد [اين ازدواج از روى بخشش] ويژه توست نه ديگر مؤمنان .

با اين تفسير اين سئوال پيش مي ايد كه ايا زنان ،نمي توانند بدون مهريه به ازدواج مردان ديگر در ايند؟
پس چگونه زنان بسياري،مهريه خود را بخشيده اند
؟

ايت اله صادقي تهراني در تفسير اين جمله،معناي متفاوتي را برگزيده است:

و زن مؤمنی را که خود را (داوطلبانه) به پیامبر ببخشد، در صورتی که پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند، بدین‌حال ویژة توست، و نه دیگر مؤمنان.

اگر زنى با ايمان بخواهد بگونه اى مجانى به همسرى با رسول اللَّه صلى الله عليه و آله درآيد ديگران حق ازدواج با آن زن را ندارند،
البته اين تنها در صورتى است كه حضرتش تقاضاى اين زن را بپذيرد، و اين جريان خود نشانگر اين حقيقت بر خلاف معمول جاهليت است كه گمان مى كنند اين تنها مردانند كه بايد به خواستگارى زنان بروند، بلكه اگر زنى پاك از روى پاكى تقاضاى ازدواجى با مردى پاك و بدون مهريه نمايد اين نه تنها جايز است، بلكه پسنديده نيز هست، و درست است كه بر حَسَب وضع عُرفى و معمولى اين مردانند كه به خواستگارى زنان مى روند و آنان را با مهريه به ازدواج خود در مى آورند، ولى اين جريان استثنا پذير است كه اگر زنى با نگرشى درست ازدواجش را با مردى پاك شايسته بداند حتى بدون قرار مهريه هم مى تواند با او ازدواج كند،

و اينجا اين جريان گرچه نسبت به رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ويژگى دارد كه هم بدون مَهريه و هم با درخواست زن ازدواجى با آن حضرت انجام شود، كه ديگران هرگز پيش از اين ازدواج حقى نسبت به چنان زنى ندارند مگر اينكه پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آله تصميمى بر ازدواج با آن زن نداشته باشد، ولى در وجه كلى اين جريان نسبت به ديگران جايز و شايسته است.

روى اين اصل رواياتى كه اينگونه ازدواج را ويژه پيامبر دانسته تنها اين ويژگى در اين صورت اگر هم هنوز با اين زن ازدواج نكرده ديگرى هرگز حق خواستگارى و ازدواج با او را ندارد، ولى اگر حضرتش تصميم بر اين ازدواج نداشته باشد ديگران در ازدواج با اين زن آزادند، چنانكه" ترجى مَن تشاء منهن" شاهد بر اين مطلب است، و اين تنها ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله است،
پس چنين نيست كه اگر زنى به شما پيشنهاد اينگونه ازدواج بدون مَهر دهد و شما تصميم بر اين ازدواج داشته باشيد اين تصميم شما مانع از ازدواج ديگران با اين زن باشد بلكه اين اختصاص مقام رسالتى محمدى صلى الله عليه و آله است.

اصولًا مهريه حق مالى زن است كه زياد و كم آن يا تركش همه در اختيار اوست، چنانكه از نظر قواعد عمومى و اقتصادى و نص همين آيه پيداست، ولى اين ازدواج بدون مَهر يا با مَهرى كمتر از حق مناسبش اگر سفيهانه باشد باطل است.

ویرایش بوسیله کاربر 1395/08/11 11:44:17 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

rahim Offline
#11 ارسال شده : 1395/08/09 09:58:00 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
پاسخ اقاي دكتر واله به سئوال فوق (بخشش مهريه با توجه به ايه 50 سوره احزاب)

به نام خدا

یک احتمال دیگر در آیه: "خالصة" حال باشد برای "وهبت" نه برای "احللنا" و نیز "من دون المؤمنین" متعلق باشد به "وهبت" .

معنا این طور می شود: بر تو روا ساختیم ازدواج کردن با زنانی که مهرشان را داده ای و کنیزان که فیئ هستند و دختران عمو و عمة و دایی و خاله ات که همراهت هجرت کرده اند ( یعنی لازم نیست به آنها مهر بدهی گویا از تو مهر نمی خواهند،مفهوم وصف هم دارد: یعنی دختر عمه هجرت نکرده ات بر تو حرام است)

و زن مؤمنی که خود را فقط به تو و نه دیگر مؤمنان ببخشد ( یعنی از اساس بدون مهر همسری تو را بخواهد نه اینکه حاضر باشد بدون مهر با هر مردی ازدواج کند) اگر تو همسری او را بخواهی ( یعنی مجبور نیستی هبه اور را قبول کنی) .

در بارۀ دیگر مؤمنان جای دیگری تکالیف ازدواج آنها را با همسرا وکنیزان تعیین کرده ایم. این حکم برای رفع حرج از تو ست.

معلوم می شود پیامبر در موضع حرج قرار داشته که این آیه اختصاصا برای رفع حرج از او نازل شده است. می شود استنباط کرد که پیامبر - و نه دیگران- مجاز است با دختران خویشان مذگور و با هر زنی که خودش بخواهد بدون مهر ازدواج کند. مؤمنان این اجازه را ندارند. و این حکم ثانوی برای رفع حرج بوده.

اصل در ازدواج مهر است، خویش و قومی مسوغ ازدواج بی مهر نیست . (می دانیم که اسلام نکاح شغار را ممنوع ساخت.) اما در مورد پیامبر به عنوان ثانوی مجاز است. همان عامل ثانوی در مورد زنان غیر خویشاوند که خود مهر نخواهند هم جاری ست. آیه هم رخصت خاص برای پیامبر است د رامر نکاح وهم محدودیت است.

مساله حکم ازدواج دیگران در این آیه موضوعا منتفی ست. بنا بر این منعی برای بخشش مهر توسط زن در غیر خلع از این آیه استفاده نمی شود. از آیه بطور استلزام غیر بین میتوان دانست ازدواج نوعی دادو ستد است (یا بوده) که باید عادلانه باشد. نه فقط نکاح به عنف حرام است و مجازات دارد (شاید اعدام) نکاح اختیاری رایگان هم جایز نیست (یا نبوده) چون خلاف عدالت است (یا بوده).

پاسخ اقاي دكتر واله به سئوال فوق (بخشش مهريه با توجه به ايه 50 سوره احزاب)
rahim Offline
#12 ارسال شده : 1395/08/09 01:30:41 ب.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
نقطه نظرات سركار خانم دكتر موسوي پيرامون ايات مورد بحث و نيز سئوال مطرح شده در خصوص بخشش مهريه:


در آیه 50 فرمود که ما ازدواج با این زنان را بر تو حلال کردیم. اما آیا آیه در صدد تشریع جدیدی است؟ پاسخ منفی است بجز در مورد صنف آخر (زنی که خود را به رسول خدا هبه کند).

به نظر می رسد که این آیه شریفه، به سؤال یا تردیدی اجتماعی پاسخ می دهد که در مورد برخی ازدواج های آن حضرت پدید آمده بود و در آیات قبل دیدیم که وحی در صدد زدودن آن ابهامات و شایعات و احیانا طعنه های بیماردلان است که روان آن حضرت را آزار می داد:

مَّا كاَنَ عَلىَ النَّبىِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فىِ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلُ وَ كاَنَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا (38).

در چنین فضایی، می فرماید ازدواج های پیامبر همگی مباح و حلال بوده و است؛ و نباید در روایی آن تردید کرد:
* زنانی که قبلا با آنها ازدواج کرده بود؛
* کنیزانی که در فیء رسول خدا قرار گرفته اند (این قید از آنجا آمده که خود آن حضرت به دنبال خرید کنیز نبود)،
* دخترعموها، دختر عمه ها، دختر خاله ها و دختر دایی های آن حضرت که با وی هجرت کرده اند: در بی اشکال بودن این نوع ازدواج هم تردیدی نیست و زینب دختر امیمه و جحش نیز دختر عمه آن حضرت است که با او هجرت کرده و ایمان خود را ثابت کرده است؛ پس چرا این همه هیاهو! آیا شما مردم ازدواج با این خویشاوندان را بر خود روا نمی دارید؟!

* زنی مؤمنه که خویشتن را به پیامبر هبه کند و پیامبر هم بخواهد که او را به همسری بپذیرد. این نوع آخر به خاطر جایگاه خاص پیامبر و به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به خواست زنانی است که علی رغم تصور انکارآمیز جامعه ، به آن حضرت ابراز علاقه و شوق می کنند و مایلند به ازدواج او درآیند.

(ظاهر آیه از شرط حذف مهریه ساکت است، لزومی ندارد شرایط هبه فقهی را بر لفظ ان وهبت بار کنیم.و اصولا وقتی مهریه کاملا توافقی است و می توانسته هر چیز و لو اندکی باشد، بنظر نمی رسد مانعی به شمار رود آن هم برای کسی که خود از پیامبر در خواست ازدواج کرده است؛ لذا دلیلی نداریم که بگوییم این نوع ازدواج بدون مهریه صورت می گرفته است.)

نهایتا آیه 51 شرط دیگری برای این زنان می گذارد و آن این که پیامبر حق داشته باشد در اختصاص وقت به آنان خود تصمیم بگیرد: «ترجی من تشاء منهن و تؤوی الیک من تشاء و من ابتغیت ممن عزلت فلا جناح علیک، ذلک أدنی أن تقرّ أعینهن و لا یحزنّ و یرضین بما آتیتهن کلهنّ»

از آنجا که این نوع ازدواج در انحصار زنان طبقه خاصی نیست، می توان تصور کرد که در صورت تعدد آنها، علاوه بر این که پیامبر مختار است به درخواستشان پاسخ مثبت یا منفی بدهد، نباید از این که قسمت و نصیبشان از بودن با او کم و زیاد می شود، ناراضی باشند.

با این اوصاف آیا می توان این ازدواج را از نوع ازدواج موقت دانست؟

به نظر می رسد بله و علاوه بر آن، قید «خالصة لک من دون المؤمنین» نمی خواهد بگوید این نوع ازدواج ویژه پیامبر است، چون «خالصة» نعت «امرأة مؤمنة»، نه «نکاح» است، یعنی زنی که چنین ازدواجی را می پذیرد باید این را هم بپذیرد که نمی تواند بعدا با مرد دیگری ازدواج کند و باید «خالصة للنبی» باشد (همان حکمی که زنان دائمی پیامبر دارند: وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيماً- آیه 53)

آیه 52 نیز در صدد زدودن ابهامی دیگر است که شایعه سازان و بیماردلان (المنافقون و الذین هم فی قلوبهم مرض مورد اشاره در آیات 48، 57-60 و 69) در پیامد این موضوع به آن دامن خواهند زد و برخی روایات از قول عایشه آن را نقل کرده اند که به حضرت گفت: «ما أرى الله إلا يسارع في هواك!».

تفسیر آیه 52 بر اساس معنایی که برای «من بعد» در نظر می گیریم (قید زمان یا «غیر این اصناف»):

الف- قید زمان: این تشریع ازدواج مبتنی بر خواستگاری ابتدایی پیامبر از زنانی غیر از همسران دائمی فعلی اش و -علاوه بر آن- امکان جایگزین کردن زن دیگری پس از طلاق دادن هر یک از آنها را منتفی می داند. قید «و لو أعجبک حسنهن» برای تبرئه ساحت پیامبر از اتباع هوای نفس است. در واقع این آیه به عموم اعلام می کند که ازدواج های پیامبر مانند ازدواج های مردم معمولی نیست که فقط از سر غریزه صورت می گیرد. ملاحظات دیگری در این ازدواج ها هست، نظیر احترام به قراردادهای اجتماعی (ازدواج با دختر بزرگان قبیله)، از بین بردن تابوها (ازدواج با همسر سابق فرزندخوانده) و احترام به زنانی با ایمان که طالب ازدواج با رسول خدایند (ازدواج های هبه ای).

ب- «غیر این اصناف» (دیدگاه مرحوم علامه با متصل در نظر گرفتن بافت آیه با آیات قبل)، مدلول آیه تحریم ازدواج با زنانی است که غیر از اصناف هفت گانه مذکور در آیه 50 باشند.

حال ببینیم این تفسیر آیا اشکالی ایجاد می کند؟

ظاهرا خیر، زیرا آیه 50 –بجز در مورد صنف آخر- اصولا در صدد تشریع نیست، ازدواج با اصناف شش گانه بر همگان مباح و حلال بوده و است. دلالت کاربردشناختی این آیه 2 چیز می تواند باشد:

1- ساحت مقدس پیامبر از شایعات شنیعی که منافقان بیماردل در باره ازدواج آن حضرت با زینب می پرداختند، بری است. پیامبر هیچ کار نامتعارفی که خلاف عرف یا شرع باشد انجام نداده است، زیرا فرزندخواندگی پیامدهای حقوقی پدر-فرزندی را ندارد
«وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ» (آیه 4)، «لِكَىْ لَا يَكُونَ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فىِ أَزْوَاجِ أَدْعِيَائهِمْ إِذَا قَضَوْاْ مِنهُنَّ وَطَرًا» (آیه 37)، و پیامبر با پرداخت مهریه با زنی ازدواج کرده که دخترعمه او و از مؤمنات مهاجرات بود و از همسر سابقش جدا شده و عده او نیز منقضی شده بود. پس لوم و سرزنشی بر او نیست.

زنانی هم که خود را به او هبه کرده باشند، بر او حلال بوده اند (احتمالا به ازدواج موقت).

2- همه ازدواج های پیامبر با نظارت و هماهنگی وحی بوده است (إنا احللنا لک ازواجک....)؛ یعنی این که گمانه زنی و شایعه پردازی موقوف.
در این صورت، آیه 52 تکمله آیه 51 است و اشراف الهی به ازدواج های پیامبر و تعیین محدوده آن بنا به وحی را گوشزد می کند.
kabir Offline
#13 ارسال شده : 1395/08/11 11:22:40 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
نظرات جناب دكتر هادي موذن پيرامون ايه 50 و پرسش ازدواج بي مهريه

"مراد از زني كه خود را ميبخشد،همان انصراف از مهريه است. نه صرفا اعلام تمايل به ازداج با پيامبران.

نظر مشهور مفسران نيز همين است.هو زواج من غير مهر

این که زنی تقاضای ازدواج کند که امری شگفت آور نیست مگر ام المومنین خدیجه سلام الله علیها چنین نکرد؟ پس خالص و خاص بودن این دستور در چیزدیگری است و اگر همه را احصا و کسر کنیم می ماند مهریه

حدیث صحیح هم داریم که مراد در اين ايه نکاح بدون مهر است

و نكاح بدون مهر خاص رسول الله است و براي ديگران مجاز نيست.

عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِ‏

فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَّا غَيْرُهُ فَلَا يَصْلُحُ نِكَاحٌ إِلَّا بِمَهْر (الکافی- 5- 384)
این حدیث در کافی و تهذیب آمده

يا در روايت ديگري كه زنی خود را هبه کرد و مورد قبول رسول الله ص قرار نگرفت .مرد ديگري خواستار ازدواج با اوشد .ولي چيزي براي مهريه همراه نداشت. نهايتا به مهرقرآنی به عقد درآورده شد


عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ tقَالَ: أَتَتْ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم امْرَأَةٌ فَقَالَتْ: إِنَّهَا قَدْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلى الله عليه وسلم فَقَالَ " صلى الله عليه وسلم مَا لِي فِي النِّسَاءِ مِنْ حَاجَةٍ".

فَقَالَ رَجُلٌ زَوِّجْنِيهَا :قَالَ :أَعْطِهَا ثَوْبًا. قَالَ: لَا أَجِدُ. قَالَ: أَعْطِهَا وَلَوْ خَاتَمًا مِنْ حَدِيدٍ فَاعْتَلَّ لَهُ .

فَقَالَ: مَا مَعَكَ مِنْ الْقُرْآنِ؟ قَالَ: كَذَا وَكَذَا. قَالَ:"فَقَدْ زَوَّجْتُكَهَا بِمَا مَعَكَ مِنْ الْقُرْآنِ ".
farhang Offline
#14 ارسال شده : 1395/08/11 11:34:32 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 922
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال


با سلام وتشكر از شما و ديگر سروران مشاركت كننده در بحث

1-به نظرم استفاده از لغت هبه و بار معنايي ان ونه فقهي ان،
علاوه بر انكه رضايت بر ازدواج بدون مهر را در بردارد،بار ارزشي بسيار بيشتري از گذشت از مهريه دارد

2-اگر مراد ، صرفا اعلام رضايت اين زنان به ازدواج با پيامبر يا مجاز كردن خواستگاري از سمت زنان بود،لغات ديگري ميتوانست استفاده شود و لزومي به ذكر هبه نبود.هم چنين است اگر فقط بحث گذشت انها از مهريه بود،مخصوصا كه اول ايه لفظ اجورهن را براي زنان دسته اول،اورده .اينجا هم ميتوانست بگويد زناني كه اجرت خود را بخشيده اند.


بنابراين منظوري فرارتر از مهريه مطرح بوده است .ان زنان،نفس خود را به پيامبر بخشيده اند.و چيزي كه هبه شد،هبه گيرنده مالك آن خواهد شد.

3-اينكه متاعي اندك چون يك دانه خرما هم ميتوانسته مهرباشد،درست است
اما به نظرم قران در اينجا به دوعلت از اين امر اجتناب كرده:

اول اينكه اعتبار و ارزش كار ان زناني كه خود را بخشيده اند حفظ شود.
شاهد هستيم كه گاها فروشندگان كالا و خدمات،در برابر پيشنهاد قيمت هاي ارزان،مي گويند مجاني ميدهم اما به اين قيمت ،نه.زيرا ارزش كار ان كاسته ميشود.هنوز هم شاهد چشم وهم چشمي در بحث مهريه هستيم. پس بخشش ارزشي بيشتر از مهريه خيلي ناچيز دارد.

ثانيا باب كلاه شرعي هاي ظاهري در قران،باز نشود.

4-با توجه به موارد بالا،در تبيين خالصه دو حالت زير را محتمل ترمي دانم:
الف.اينكه زني،خود را به مردي ببخشد(نه فقط انصراف از مهريه) خاص رسول الله است.

ب-خالصه شامل كل مفهوم ايه است.اعم از تعداد زنان فعلي،زنان ناشي از فيء،زنان مجاز به ازدواج كه از همه زنان غير محارم مسلمان،به خويشان مهاجرت كرده محدود شده و نيز اين زنان هبه شده.


سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.471 ثانیه ایجاد شد.