logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:175060)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:137973)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:128627)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:93936)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: خطا در استفاده از روايات تفسيري    نهي تحريمي تدريجي شراب و علل حرمت مست‌كننده ها    سكوت و بى‌تفاوتى علما، زمينه‌ى ترويج فساد است.    جلوگيري از تضييع حق مادي و معنوي مردم توسط متجاوز، از حرمت ماه‌ حرام بالاتر است.             

توجه

Icon
Error

farhang Offline
#1 ارسال شده : 1394/02/13 09:40:58 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,020
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
تفسير قران كريم- تفسير ساده سوره انسان (سوره دهر)

بخش بندي سوره دهر -درس هاي سوره انسان

بنام خدا

تاملي كوتاه در سوره انسان(هل اتی)

1- بخش اول :آیات ۱-۴

آیات ۱-۲:بطور خلاصه به مراحل تکامل و آفرینش انسان اشاره میکند که در دوره ای اصلا موجود قابل ذکری نبوده است.اما پس از آن و از طریق تشکیل نطفه (وسپس طی مراحل رشد جنینی)ورود انسان به این عالم محقق شده است.


(بنظر دکتر سیدمحسن میرباقری ،آیه اول به عالم زر اشاره دارد که تنها طینت خاکی انسانها،وجود داشته و پس از آن با قرار گیری در صلب پدران،نسل به نسل منتقل شده و پس از قرار گیری در رحم مادران و تشکیل نطفه،مسیر ورود انسان به این دنیا آغاز میشود.(آیه۲).هم چنین منظور از نطفه امشاج،شامل بودن نطفه از فضایل و رذایل است که میتواند او را شکور یا کفور کند)

آیات ۳و۴:خداوند برای انسانی که باین دنیا وارد شده و ابزار شناخت (گوش و چشم)را هم در اختیار دارد،راه هدایت را نشان داده و در واقع نعمت وجود را با نعمت هدایت تکمیل کرده است.

اما انسان میتواند از این نعمت هدایت استفاده کند یا آنرا نپذیرد و بکار نگیرد که در این صورت بعنوان ناسپاسی و کفران ،سرنوشت شومی در جهان دیگر خواهد داشت(غل و زنجیر وشعله سوزان).

درصورت استفاده از این نعمت هدایت جزو ابرار خواهد بود که پاداش خوبی در انتظارش میباشد که در آیات بعدی مشروح آن بیان شده است.

2-بخش دوم سوره: آیات 5- 22:

از آیه 5 به بیان پاداش ابرار(بهره گیران از راه هدایت الهی) و نیز برخی از اعمال و رفتارهای انها در این دنیا اشاره شده است:

آیات 5-6:بیان بخشی از سرنوشت خوب ابرار در بهشت
ابرار هم از ظروف مطبوعی مینوشند و هم از جشمه های مطبوعی که عبادالله از آن مینوشند.

آیات 7-10:برخی از رفتارهای خوب ابرار عبارتست از:وفای به نذر،خوف از خدا و روز حساب،اطعام به مساکین،ایتام واسرا،(این اطعام را تنها بخاطر خدا وبدون چشمداشت جبران یا حتی تشکر از جانب مردم انجام میدهند)

آیات 11-22:بیان پاداش خدا در برابر اعمال ابرار

-خدا آنها را از شر آنروز(قیامت) نگه میدارد(در برابر اینکه آنها از شر فراگیر این روز خوف داشتند)

-خدا سرور و شادمانی به آنها میدهد(در برابر خوف آنها از خداوند در روز غم بار قیامت)

- بهشت در برابر صبر آنها (در تحمل گرسنگی)و ایثار طعام خود به یتیم و فقیر واسیر علیرغم نیاز خود

سپس از آیه 12 تا 21 خداوند به توصیف این بهشت و نعمات آن میپردازد.این آیات در واقع در حکم بخش داخل پرانتز نسبت به آیه 12 هستند.
این توصیفات بهشت عبارت است از :تکیه زدن برتختهادر زیر سایه درختان میوه،اعتدال دما ،مهماندارانی چون مروارید که با جامهای نقره وبلور گرداگرد آنها میچرخند،وبالاخره در همه طرفف نعمت و ملک فراوان بچشم می خورد.

آیه 22:خداوند در پاسخ به عمل خالصانه ابرار که نه جزایی از مردم خواستند ونه تشکری(آیه9)می فرماید اینها (که در بالا ذکر شد)پاداش عمل و عقیده شماست و سعی شما مشکور و مورد تشکر ما قرار گرفته است.

پس آیات 5-22 درصدد بیان سرنوشت بهشتی ابرار و شادمانی و سرور آنها بعنوان کسانی که شاکر نعمت هدایت الهی بوده اند میباشد.دربرابر غل وزنجیر وآتش کافران هدایت الهی (که در آیه 4 ذکر شد)



جمع بندی آیات :خدا با آفرینش انسان،راه هدایت را نیز نشان داده است

که اگر انسان از آن بهره نگیرد،سرنوشت جهنمی خواهد داشت. و اگر از این هدایت استفاده کند جزو ابرار و سرنوشت مطلوب بهشتی خواهد داشت.


کلمات کلیدی:انسان ابرار هدایت

ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/11 08:38:30 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#2 ارسال شده : 1394/03/01 02:56:12 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,020
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
بنام خدا

بخش سوم آیات 23تا 28

این آیات خطاب به پیامبر اسلام بوده و با سبک ولحن آیات سابق متفاوت است.به همین جهت هم علیرغم اختلاف بین مفسرین راجع به مدنی یا مکی بودن آیات وسط سوره،مکی بودن آیات انتهای سوره از اتفاق نظر بیشتری برخوردار است.

مفهوم آیات :ای پیامبر ما قرآن را بر تو نازل میکنیم.پس در برابر فرمان خدا صبر کن و با نماز در طول شبانه روز و تسبیح و مناجات شبانه از خدا کمک بگیر.

هم چنین از آنها چه کفور و چه گناه پیشه اطاعت مکن.چرا که انها دوست دار دنیای نقد و زودگذرند و آخرت وقیامت را فراموش کرده اند.اینها نباید باعث نگرانی تو باشند زیرا همانطور که خلقشان کردیم ،می توانیم محوشان کنیم وقومی دیگر را جایگزین آنها کنیم(همچنان که در اقوام قبلی اتفاق افتاد)

نکته 1-ضمیر هم در "ولاتطع منهم"به چه کسانی برمیگردد؟

با توجه به اینکه آیات قبل ،بحث ابرار و پاداش آنها بود،و به لحاظ مفهومی نمی تواند این ضمیر به ابرار برگردد،پس باید به آیات قبل از 5-22 برگردیم.

اولین ضمیر جمع در آیه 4 به کافرین اشاره دارد.سیاق و نوع افعال آیه 24و23 هم با آیات 1-4 همخوانی دارد.

اگر این آیات را پشت سرهم بگذاریم،سکته ای هم حاصل نمیشود.یعنی آیات 5-22 که وصف ابرار بود؛می تواند جداگانه در مدینه نازل شده باشد.

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً. 2 إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً.3

.إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيرا 4.إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً 23، فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً24

معنا نیز چنین میشود:ما انسان را آفریدیم.و همواره با نشان دادن راه،آنها راهدایت کردیم اما برخی انسانها شکر گزارند و برخی خیلی ناسپاس.که برای ناسپاس ها آتشی مهیا کرده ایم.

الان هم ای پیامبر برای هدایت انسانها ،قرآن را بر تو نازل کردیم آن هم بطور تدریجی که مرحله به مرحله انسانها را رشد دهی.

(در برابر سختی ها و ناسپاسی ها)صبر کن و از این ناسپاس ها(کافران)اطاعت نکن.


نکته 2:تفاوت معنای کفور و کافر

کفور صیغه مبالغه بروزن فعول و صبور مثل جزع جزوع نمی خواهد بگوید کفور صرف حق پوشی تنهاست می خواهد بگوید زیاد حق را سر پوش می گذارند.(سیدمحمد علی ایازی)

(بنابراین در آیه 3 که خداوند شاکر را در برابر کفور قرار داده،گویای لطف و مرحمت زیاد خدا به انسانهاست که شما نیاز نیست خیلی شاکر و شکور باشید.شاکر بودن کافیست.)

كلمه ی «كفر» چه كلمه ای است؟ معنی كلمه ی «كفر» همان سَتْر و پوشش است. كافر را از این جهت كافر می گویند كه در واقع می خواهد روی چیزی را بپوشد و آن را طرد كند.

شاید این طور تصور شود كه كفر در هر جای قرآن كه آمده همان مفهوم پوششِ اولیه را دارد، در صورتی كه این گونه نیست، مفهوم خاصی كه قرآن از كفر دارد همان طرد و انكار است یعنی موضع مخالف گرفتن، نه فقط قبول نكردن. صِرف قبول نكردن نیست، بلكه قبول نكردن و موضع مخالف و ضد گرفتن و مبارزه كردن.(مرتضی مطهری)

«کفور» واژه اى است که هم در مورد کفران نعمت به کار مى رود و هم در مورد «کفر اعتقادى» (همان گونه که «راغب» در «مفردات» آورده است.(تفسیر نمونه)

نکته 3- آثم اسم فاعل است و به کسی خطاب میشود که گناه کار و رفتار غالب او باشد و در واقع مشهور به گناه باشد.نه اینکه گاها و بنابر نسیان یا خطا ،مرتکب گناهی شود.

بخش چهارم:آیات 29-31:

اینجا مجددا مانند ابتدای سوره ،خطاب متوجه تمامی انسانهاست. که این مطالب و آیات قران تذکری است.

هر کس که بخواهد از آنها استفاده میکند و در مسیر حرکت بسوی پروردگارش قرار میگیرد.البته این خواست سما در مرحله ای بالاتر ،تابع خواست و اراده خداست که اراده کرده شما در مسر دست یابی به رحمت او قرار گیرید .کسانی هم که از این تذکر و راه نمایی بهره نگیرند ،ظالمند و خدا هم عذاب دردناکی برای آنها مهیا کرده است.

نکته:ترکیب آیه 3 "هدیناه السبیل"و آیه 29 "الی ربه سبیلا"مشخص میکند آن سبیلی که خدا به انسان نمایانده است،رو به سوی خالق دارد و مقصد نهاییش ،رب جلیل است. انا الیه راجعون

جمع بندی و پیام سوره:

خدا انسان را افرید و با نشان دادن راه و نزول قرآن او را هدایت کرد.او میتواند شاکر یا کفور باشد.اما با توصیف رفتار و سرنوشت ابرار ،آدمی را به اتخاذ راه خدایی تشویق میکند.به پیامبر هم در راه تبلیغ حق توصیه به صبر و نماز وتسبیح و عدم اطاعت از کافران میکند.

ویرایش بوسیله کاربر 1394/03/01 04:10:07 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

سیدکاظم فرهنگ
admin Offline
#3 ارسال شده : 1397/12/19 08:19:49 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال

سوره الإنسان به ترتیب مصحف کنونی سوره ۷۶ وبه ترتیب نزول سوره ۴۰ قران است - تعدادایات ۳۱_آیات ودارای ۶ فراز می باشد در مرحله چهارم نزول ودر سال سوم بعثت در مکه نازل شده است البته به بیان برخی مفسران تعدای از ایات مکی وتعدادی مدنی است

فراز اول ایا ۱_۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
هَلْ أَتَى عَلَى الإنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا ﴿١﴾
آیا گذشت بر انسان زمانی از روزگارطولانی که نبود چیزی قابل یادکردنی
إِنَّا خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا﴿٢﴾
همانا ما آفریدیم انسان را از نطفه ی در هم آمیخته ای که می آزماییم اورا (لذا) پس قرار دادیم او را شنوا وبینا
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿٣﴾
همانا ما هدایت کردیم او را به این راه خواه شکر کننده باشد خواه بسیار ناسپاس

درب فراز اول
انسان موجودی حادث هست وخالقش خداست و قابلت هدایت شدن را دارد؛ نعمت هدایت وابزار هدایت (گوش وچشم وقلب) از طرف خداوند برایش اماده شده ، ؛ در بهربرداری یا عدم بهره برداری هدایت مختار است

فراز دوم ابات ۴_۶

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَلاسِلا وَأَغْلالا وَسَعِیرًا ﴿٤﴾
همانا ما اماده کردیم برای کافران زنجیرها وغلها وآتش فروزان را
إِنَّ الأبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا ﴿٥﴾
همانا نیکان مینوشند از جامی که باشد مخلوطش کافور (ماد ای معطر)
عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا ﴿٦﴾
چشمه ای که مینوشند آنرا بندگان خدا درحالیکه جاری میکنند آنرا یک نوع جاری کردنی(درهرکجا که بخواهتد)

درب فراز دوم : عدم استفاده از این ابزارهای هدایت، او را به کفر میرساند وبازخورد این کفران عذاب است در مقابل بهره برداری از هدایت اورا به مقام بندگی میرساند که بازخوردش نعم خاص الهی هست


فراز سوم ایات ۷_۱۰
یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا﴿٧﴾
(همان بندگانی که) وفا میکنند به نذرهایشان ومی ترسند روزی راکه باشد بدیش فراگیر وگسترده
وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ﴿٨﴾
واطعام میکنند غذا را بر دوست داشتنش بیچاره ویتیم واسیر را (با اینکه خودشان به آن غذا نیازمندند) اشاره به نذر امام علی ع وحضرت فاطمه برای سلامتی حسنین ع و... دارد که در تفاسیر اشاه شده
إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلا شُکُورًا ﴿٩﴾
همانا فقط اطعام میکنیم شمارا به خاطر ذات خدا(خالص برای خدا) در حالیکه نمی خواهیم از شما پاداش ونه سپاسگزاری را
إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیرًا ﴿١٠﴾
همانا ما میترسیم از پروردگارمان روزی را که غمبار و دارای ناملایمات فراوان است

درب فراز سوم: هدایت یافتگان به شکرانه ان خالصانه وفقط برای خشنودی خدا به عهدهایشان با خدا وفا میکنند ،به نیازمندان اطعام میکنند، واز سختی فراگیر روز قیامت می ترسند


فراز چهارم ایات ۱۱_۲۲
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿١١﴾
پس نگه میدارد ایشان را خدا از بدی آنروز وارزانی میکند ایشان را خرمی وطراوت وشادمانی را
وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِیرًا ﴿١٢﴾
وپاداش ایشان است به سبب آنچه صبرکردند باغهایی و(لباس) حریر وابریشمی
مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الأرَائِکِ لا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِیرًا ﴿١٣﴾
تکیه کنندگانند در آن (باغها) بر تختها درحالیکه نمی بینند در آن(حرارت داغ) خورشید ونه سوزوسرمای شدید را
وَدَانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِیلا ﴿١٤﴾
ونزدیک است بر ایشان سایه هایش ودردسترس است میوه های تازه اش یک نوع دردسترس بودنی(بدست اوردنشان خیلی سهل است)
وَیُطَافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَکْوَابٍ کَانَتْ
قَوَارِیرَا ﴿١٥﴾
و گردانده میشود بر ایشان ظرفهایی از نقره وجامهایی که باشد بلورین
قَوَارِیرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا ﴿١٦﴾
بلورهایی از نقره که اندازه گیری کردند آنرا یک نوع اندازه گرفتنی (به طور خاصی ساخته وپرداخته شده اند که مثل ان در دنیا نیست ؛بلور فلزی )
وَیُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِیلا ﴿١٧
ومینوشند در آن جام که هست آمیزه اش زنجبیل
عَیْنًا فِیهَا تُسَمَّى سَلْسَبِیلا ﴿١٨﴾
چشمه ای که در آن(بهشت) نامیده می شود سلسبیل
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿١٩﴾
ومیگردند برد ایشان نوجوانانی جاویدان زمانیکه می بینی ایشان را میپنداری ایشان را مرواریدی پراکنده شده اند (حضورشان همه جا هست)
وَإِذَا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعِیمًا وَمُلْکًا کَبِیرًا ﴿٢٠﴾
وزمانیکه ببینی آنجا را ببینی نعمتهایی و ملکی بزرگ را (از حیث مقدار ووسعت)
عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿٢١﴾
پوشش روییشان جامه ای ابریشم نازک وابریشم ضخیم و زینت داده شدند (با) دستبندهای از نقره ومینوشاند ایشان را پروردگارشان نوشیدنی بسیار پاک
إِنَّ هَذَا کَانَ لَکُمْ جَزَاءً وَکَانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا ﴿٢٢﴾
همانا این باشد برای شما پاداشی وباشد تلاش شما قدردانی شده

درب فراز چهارم : خداوند به پاسداشت اعمالشلن آنها را از شروسیع روز قیامت حفظ میکند ودر نعم بهشتی شادمان ومسرور می گرداند


فراز پنجم ایات ۲۳_۲۸

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلا ﴿٢٣﴾
همانا ما نازل کردیم بر تو این قران را یک نوع نازل کردنی (بخش بخش وبه تدریج)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ کَفُورًا ﴿٢٤﴾
پس صبر کن برای حکم پروردگارت وپیروی نکن از ایشان؛ گناهکارانی یا ناسپاسانی را
وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَأَصِیلا ﴿٢٥﴾
ویاد کن نام پرکردگارت را بامدادان وشامگاهان
وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلا طَوِیلا ﴿٢٦﴾
وبخشی از شب ، پس سجده کن برایش وتسبیح گویش در شبی طولانی (مقدار زیادی از شب را به تسلبح خدا مشغول باش)
إِنَّ هَؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ یَوْمًا ثَقِیلا ﴿٢٧﴾
همانا اینان(انسانها کفور) دوست میدارند زندگی فانی دنیارا ورها میکنند پشتشان روزی سنگین را
نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِیلا ﴿٢٨﴾
ما آفریدیم ایشان را ومحکم کردیم پیوندهایشان را(اجزای بدنشان) وزمانیکه بخواهیم جایگزین کنیم مانندشان را یک نوع جایگزین کردنی(این جایگزینی برای خدا آسان است)

درب فراز پنجم :
ی پیامبر نزول قران از سوی خدا است لذا شایسته هست از خدا واحکام الهی پیروی کنی نه ناسپاسانی که دنیا فانی را برگزیدند برای اینکار نیاز است صبورباشی وبا عبودیت خدا به بندگیش برسی

فراز ششم ایات ۲۹_۳۱
إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا ﴿٢٩﴾
همانا این است یادواوری کردن ،پس هر کس بخواهد برگیرد به سوی پرکردگارش راهی را
وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿٣٠﴾
ونمی خواهند مگر اینکه بخواهد خدا .همانا خداوند هست دانای باحکمت
یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿٣١﴾
داخل می کند کسی را که بخواهد در رحمتش. وستمکاران ؛ آماده کرد برایشان عذابی دردناک را

درب فراز ششم: این مطالب قران است برای هدایت که مشیت الهی هدایت انسان به سوی سعادت هست ولی رسیدن به این سعادت در گروه انتخاب هر انسانی هست وعدم پذیرش هدایت ستم محسوب شده ونهایتی جز عذاب ندارد

درس سوره: موجودیت انسان ، آفرینشش ، هدایتش به سعادت ،ابزار هدایتش(اعم ازفطری وتشریعی) از مشیتهای الهی هست و بسته به عکس العمل انسان در این دنیا در مقایل این هدایت ؛؛(شاکر؛یادکرد نعمت هدایت وبهربراری صحیح ویا کفور؛کتمان نعمت هدایت عدم بهربرداری از آنها) اورا به بهشت پر نعمت (کمال وقرب بیشتر ) یا عذاب دردناک خواهد رساند


مترجم : انصاری به شیوه تحت اللفظی مترجمی زبان قران
به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1397/12/21 06:32:06 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
مكي يا مدني بودن سوره انسان«

" المیزان گفته : اين سوره به شهادت سياقى كه دارد يا همهاش و يا حد اقل اوائل آن كه دوازده آيه است، در مدينه و نُه آيه ذيلش در مكه نازل شده است. روايات ائمه اهل بيت (ع) همه متفقند بر اينكه اين سوره در مدينه نازل شده، روايات اهل سنت هم در اين باره بسيار زياد است.بعلت قرینۀ «مسکینا و یتیما و اسیراً» قرآن پژوهان زیادی این سوره را مدنی می دانند

اما اکثر آیات این سوره مکی است بدلایل ذیل:
الف) در این سوره مانند سوره علق، اعلی، مزمل، حاقه، واقعه، و بعضی دیگر، برای «ذکر»، پیامبر(ص) را به «اسم رب» ارجاع داده نه به خود «رب». مثلاً فرموده «و اذکر اسم ربک» در حالیکه در سوره های اندکی متأخرتر فرموده «و اذکر ربک» و تا آخر وحی تغییر نداده.
ب) درباره آخرت مانند سوره های غاشیه، نباء، واقعه، و رحمان، بسیار وارد تفصیل شده.
ج) در انتهای سوره به زبانی مانند زبان آخرین آیه سوره تکویر سخن فرموده است.
این شباهت ها و شباهتهای دیگر، بما می گوید این سوره نه تنها مکی است، بلکه به اوائل دوران مکه مربوط می شود.

انسان، هم بود و هم نبود
به دلیل اهمیتی که انسان برای مجموعه آفرینش داشته، پیدایش انسان منوط به پیدایش مقدماتی بود که تا آن مقدمات حادث نمی شد انسان نمی توانست عینیت یافته باشد لذا در آن دوره، انسان از یک لحاظ بود، زیرا در «برنامه خلقت» بود، و در فازهای مقدماتی هم بود، اما از یک لحاظ هم نبود زیرا عینیت نیافته بود.
لذا این مدت، مدتی بود که انسان هم بود و هم نبود.
بودن او، در علم خدا و مدارک برنامه ریزی و فازهای عملیاتیِ مقدماتی بود.
نبودن او، در جهانِ محسوس و ملموس بود.
اشاره به این نکته، اهمیت مقام انسان را در دستگاه آفرینش می رساند که همه چیز بر روی این کره زمین پیدا شد و هنوز انسان پیدا نشده بود و لذا همه چیز «مقدمه پیدایش» انسان بود.
شاید این امر بعلت پیچیدگی هائی باشد که وجود انسان از آن برخوردار است، و لذا پیدایشش آنقدر طول کشیده، و لذا از این جهت اهمیت مقام انسان از لحاظ دستگاه آفرینش فهمیده می شود.

تأکید روی تنزیل قرآن پس از ذکر موضوعات آخرتی

در سوره¬های تکویر و حاقه و واقعه، و در این سوره نیز، دیدیم که پس از ذکر مطالب قیامتی، و یا بهشت و جهنمی، فوراً آیه¬ای دال بر تأکید آمده که این مطلب قرآن و وحی است.
چرا؟
زیرا که مطالب قیامتی و آخرتی، در هر حال، دور از ذهن بشر است، و زمینه برای استبعاد و احیاناً کفر و تکذیب وجود دارد، لذا فوراً با ذکر این مطلب بیاد مخاطب می¬آورد که : «تعجب مکن، این مطالب گرچه به نظرت بعید می¬آید اما منشاء آن وحی است و لذا در کمال درستی است»


آموزش پیامبر(ص) ضمن دلداریش

در آیات 26-24، این دستورات به پیغمبر(ص) داده شده:
1- عدم پیروی از گناهکاران بسیار ناسپاس آنها.
2- ذکر نام پروردگار در صبح¬ها و شب¬ها.
3- سجده در قسمتی از شب.
4- تسبیح در مدتی طولانی.
چنانکه دیده می¬شود سه چهارم از دستورها مربوط به عبادات آنحضرت است و فقط یک چهارم آن مربوط به رفتارهای رسولانه می¬باشد.
همین امر نشان میدهد که قوام شخصیت آنحضرت (و هر رهبر دیگری که بار سنگین حرکت دادن مردم را بدوش دارد) در اثر عبادت و توجه به خداوند حاصل می¬شود. شخصیت پیامبران در اثر عبادت تقویت می¬شود که بتوانند پیغمبری خود را انجام دهند.
بعبارت دیگر، در اینجا به هر رهبر اجتماعی گفته می¬شود که تا شخصیت فردی تو ساخته و قوی و محکم نشود، نمیتوانی وظیفه اجتماعیت را انجام دهی.

در قسمت دستور رسالتی هم تأکید بر احتراز از یک کار خطاست نه اقدام به کار صحیح. توضیح اینکه اقدام به کار صحیح در مورد پیغمبر اکرم(ص) نیاز به تأکید ندارد زیرا وجود آنحضرت خیر مطلق و اشتیاق ایشان برای انجام کار خیر و هدایت مردم و جلوگیری آنان از سقوط در منجلاب¬های گناه بی¬نهایت است.
آنحضرت در راه هدایت و نجات مردم، خودشان را به تکلف و زحمت و رنج و تعب می¬انداختند.
از جمله روش¬های ایشان حسن خلق بسیار قوی و گسترده ایشان بود که سبب طمع مخالفان ایشان می¬شد که مثلاً شروطی را برای مسلمان شدن خود ذکر میکردند که متضمن نقض بعضی از اصول یا فروع رسالت آنحضرت بود.
نهی فوق اشاره به این قسمت دارد که مبادا از شدت اشتیاقی که برای هـــدایت مردم¬داری، امتیازی به بعضی از سران کفار دهی که متضمن نادیده گرفتن حتی گوشه کوچکی از اصول و فروع رسالتت باشد.
بعبارت دیگر در اصل رسالتت، از مجامله و معامله و امتیاز دادن بشدت پرهیز کن و برای اینکه بتوانی چنان کنی، و امواج سختی¬های حاصل از اینهمه استواری را تحمل کنی، شخصیت روحی خود را قوی کن، و برای چنین تقویتی، آن رژیم عبادتی را در پیش بگیر


آیه 24 بما میگوید آن حالتی که قبلا در سوره قلم دیدیم که مخالفان فعال پیامبر در پی آن بودند که آنحضرت یک قدم با آنها راه بیاید و آنها هم قدمی بسوی او بردارند، هنوز هم وجود داشته، اما حالا چنانکه لحن آیه نشان میدهد کمی ضعیف تر و رقیق تر شده زیرا عده زیادی از آنان مایوس شده اند که آنحضرت چنین کند."

از تفسیر اقای گنجه ای

ویرایش بوسیله کاربر 1397/12/26 12:06:45 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#5 ارسال شده : 1397/12/25 11:40:34 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,900

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه و تفسير سوره دهر:ايا ابرار و عبادالله در سوره انسان،يكي هستند؟


سئوالي از سوره انسان

إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿۵﴾عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴿۷﴾

1- ايا عبادالله ايه 6،وصف ابرار است يا افرادي برتر از ابرار هستند؟


2-در صورت جدا بودن عبادالله از ابرار،ايه 7 و ايات بعدش،به ابرار برميگردد يا به عباد الله؟

پاسخ1: تفسير الميزان،عبادالله وابرار را يكي گرفته است و اعمال و توصيفات ايه 7 به بعد را هم مربوط به ابرار ميداند.

"نيكوكاران عالم (كه حضرت على و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) و شيعيانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند كه طبعش (در لطف و رنگ و بوى ) كافور است (5).
از سرچشمه گوارايى آن بندگان خاص خدا مى نوشند كه به اختيارشان هر كجا خواهند جارى مى شود (6).

و اگر از نوشندگان آن كاس تعبير به عباداللّه كرد، براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اگر از آن كاس مى نوشند به خاطر اين است كه به زيور عبوديت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل كردند، اين معنا از سياق فهميده مى شود.


و اين دو آيه همانطور كه قبلا اشاره كرديم تنعم ابرار را بيان مى كند، كه چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشيدن از كاسى است كه مزاجش كافورى است ، آن هم از چشمه اى كه به طور مستمر خودشان با اعمال صالح خود مى شكافند، و به زودى حقيقت عملشان در جنه اخلد برايشان ظاهر مى شود، هر چند كه در دنيا به صورت وفا و اطعام طعام است "

از تفسير الميزان

پاسخ 2:
تفاوت سطح

اگر به دو آیه 5 و 6 دقت کنید معلوم می¬شود «بندگان خدا» از رفاه بیشتری برخوردارند که چیزی شبیه نوشیدنیِ آیه 5 را که «نیکان» در «کاسه» می¬نوشند، آنها آنرا به وفور و به صورت (احتمالاً) لوله کشی یا فوران در محل¬ مورد نظر خود می¬آورند.
یعنی عبادالله آن نوع نوشابه خاص را «جاری» میکنند، تا اینکه ابرار هم این امکان راپیدا کنندکه ازآن، در«جام»ها، بنوشند.

لذا «ابرار» (= نیکان) از لحاظ «درجه» پائین¬تر از «عبادالله» (= بندگان خدا) می-باشند.


راه باز است و جاده دراز
بنابر مشهور، اجماع علماء اعم از شیعه و سنی بر این است که آیات 8 تا 10 (که قاعدتاً باید مدنی باشند) در حق حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و اولاد مطهرشان حسن و حسین(ع) نازل شده باشد و البته این به این معنی است که آنها مَثَل اعلای این خصوصیات باشند نه اینکه راه بسته باشد و این خصوصیات منحصر در آنها باشد، بلکه پیروان آن حضرات نیز می¬توانند با تأسی از آنان، و قدم در جای پای آنان گذاشتن، و شباهت به آنان یافتن، در جرگه این تعاریف قرار گیرند (و البته آسان نیست گرچه محال هم نیست)

از تفسير استاد گنجه اي

پاسخ 3:

واسطه اتصال دو آیه 5 و 6 کلمه عینا است که بدل باید باشد از کاس. یعنی یشربون من کاس، من عین.
این از نظر نحوی؛ از نظر معنای صریح عبارت، آنچه دست کم مشخص است اینکه ابرار از این عین می نوشند و عباد الله هم می نوشند. آیا ابرار غیر از عباد الله اند؟ در صورتی که عموم و خصوص مطلق قایل شویم بین این دو به صورتی که هر بری عبد خداست ولی همه عباد الله ابرار نیستند، قابل تصور است.

ابرار از چشمه ای می نوشند که عباد الله می نوشند، منتها در جامی که ممزوج با کافور است. ولی به نظرم شاهد اطمینان بخشی از متن در دست نداریم که بتوان این تفسیر را بر تفسیر دیگر (انطباق ابرار بر عبادالله) ترجیح داد. ضمن اینکه سخن گفتن از ابرار در یک جمله و بعد رها کردن آن ها و پرداختن به گروهی دیگر (عبادالله) پراکنده گویی است. انتظارات ما از مرتبط بودن کلام با این تفسیر برآورده نمی شود.

سركارخانم دكتر موسوي
پاسخ 4:

اگر عبادالله و ابرار يكي بودند(انگونه که در برخی تفاسیر آمده)،لزومي به ذكر كلمه عبادالله در ايه 6 نبود و برای توصیف شراب داخل کاس که از چه چشمه ایست،میتوانست بفرماید چشمه ای که خودشان انرا جاری می کنند.
لذا عبادالله متمایز از ابرار و برتر از انها هستند. ابرار از جامي ميخورند كه عبادالله بر لب چشمه ان هستند و به خواست خودشان چشمه جوشیده است.
مشابه اين حالت در سوره مطففين هم تكرار شده.


إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿٢٢﴾
همانا نیکان هرآینه در نعمت فراوانند
...
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾
نوشانده میشوند از باده ای مهرشده
...
وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ﴿٢٧﴾
ومخلوط وآمیزه آن از چشمه ای در بهشت است
عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾
چشمه ای که مینوشند از آن مقربان(الهی)

و قبل از ان هم گفته که مقربون شاهد بر نامه اعمال ابرار در علیین هستند. یعنی مقربون بالاتر از ابرار هستند.در سوره واقعه هم مقربون مرتبه بالاتری نسبت به اصحاب یمین دارند.

با توجه به شناخت نسبی از ابرار در سوره های دیگر قران،در اینجا خداوند به توصیف رفتار و باور عبادااله می پردازد.یعنی ابرار در بهشت از جامهایی مینوشند که عبادااله چشمه انرا جاری کرده اند. خود این عبادالله نیز رفتارشان در دنیا و نعمات و مرتبه بهشتی شان این گونه است. این برداشت ،با شان نزول نقل شده نیز مطابقت دارد.
نکته قابل ذکر اینکه در اینجا عبادااله به معنای کلی بندگان خدا که همه انسانها را در برمی گیرد،نیست.بلکه بندگان خاص خدا که به چنین مرتبه ای رسیده اند و از ابرار برترند. (مشابه عبادی در سوره فجر)در حالیکه اگر بنده معمولی خدا منظور باشد،از ابرار برتر نیستند.

اقاي سيدكاظم فرهنگ

ali Offline
#6 ارسال شده : 1397/12/27 09:29:58 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,900

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تدبر و فهم سوره انسان (دهر):معناي شكر و مراد از شاكرا او كفورا چيست؟

1-معناي شكر چيست؟

"و كلمه ((شكر)) به معناى آن است كه نعمت را طورى آشكار به كار ببرى كه به همه بفهمانى اين نعمت را فلان منعم به من داده ،


حقيقت شاكر بودن بنده براى خدا اين است كه خالص براى پروردگارش باشد، و در مقابل ، كفران به معناى استعمال آن به نحوى است كه از خلق بپوشانى كه اين نعمت از منعم است .


2-منظور از اما شاكرا و اما كفورا چيست؟
و دو جمله ((اما شاكرا)) و ((و اما كفورا)) دو حال هستند از ضمير در ((هديناه ))، نه از كلمه ((سبيل ))

نكته اي كه اين تعبير بر آن دلالت دارد - اين است كه : آن سبيلى كه خدا بدان هدايت كرده سبيلى است اختيارى ، و شكر و كفرى كه مترتب بر اين هدايت است ، در جو اختيار انسان قرار گرفته ، هر فردى به هر يك از آن دو كه بخواهد مى تواند متصف شود، و اكراه و اجبارى در كارش نيست ، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: ((ثم السبيل يسره ))، و اينكه در آخر سوره فرموده : ((فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا و ما تشاون الا ان يشاء الله )) مى فهماند آنچه از بنده وابسته به اراده خداى تعالى است مشيت بنده است ، نه عمل بنده ، كه مورد مشيت خود بنده است ،

3-منظور از يفجرونها تفجيرا در سوره دهر چيست؟
((تفجير عين )) عبارت است از شكافتن زمين براى جارى ساختن آبهاى زير زمينى ، و ما ناگزيريم در اينجا تفجير عين را حمل كنيم بر صرف خواستن آن ، چون اين معنا مسلم است كه جارى ساختن چشمه هاى بهشتى نيازمند بيل و كلنگ نيست ، آرى نعمت هاى بهشتى به جز خواست و اراده اهل بهشت هيچ هزينه ديگرى لازم ندارد، همچنان كه فرمود: ((لهم ما يشاون فيها))."

از تفسير الميزان

یفجرونها از ریشه فجر: اصل الواحد در ماده، انشقاق (شكاف)؛ همراه ظهور چيزي است و از مصاديق آن: فَجر؛ انشقاق (شكاف) تاريكي، طلوع نور و روشنايي و فُجرَة؛ شكاف در كوه و جوشش آب و فُجور؛ يعني شكاف حال اعتدال و خروج امري مخالف است كه موجب فسق و طغيان ميشود

التحقيق في كلمات القران


به ناز Offline
#7 ارسال شده : 1397/12/28 05:18:26 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و فهم سوره انسان:نكات جالب از تكرار يا انحصار برخي كلمات و عبارات در سوره دهر، ايا ابرار و عبادالله يكي هستند يا متفاوتند؟

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا {1}
آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود؟(بله.قطعا چنین بوده)
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا {2}
ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مىآزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا {3}
ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَا وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا {4}
ما براى كافران زنجيرها و غلها و شعلههاى سوزان آتش آماده كرده ايم

💠عصاره فراز ایات( 1-4)خدایی که انسان را از عدم ،هستی بخشید،ملزومات هدایت او را هم در اختیارش گذاشت. این انسان است که در آزمایش زندگی دنیوی،با پذیرش هدایت خدا ،شاکر او باشد یا ناسپاسی کند که سرنوشت اخروی کفران،آتش سوزان است.

✅نکات:
1)در ایه 2 عبارت نبتلیه را مفسرا دو گونه معنا کرده اند.برخی همان معنای مشهور ابتلا در قران یعنی آزمایش و امتحان را اختیار کرده اند برخی نیز به اصل ریشه ان مراجعه کرده انرا به معنای تحول و تغییر مراحل افرینش انسان از نطفه تا سمیع و بصیر شدن او تعبیر کرده اند.باین علت که قبل از فجعلناه سمیعا بصیرا امده و امتحان شدن،قبل از شنوا و بینا شدن،معنا ندارد. اگر فعل بصورت ماضی بود همانند خلقنا ،این نظر قابل پذیرش بود اما چون نبتلیه بصورت مضارع امده حکایت از استمرار و امتداد دارد.و فای فجعلناه نیز بیان نتیجه است یعنی انسان را افریدیم. او را می ازماییم پس باید شنوا و بینا باشد تا بتواند از عهده امتحان زندگی دنیوی براید.

2)در ایه 3 انسانها در برابر ارایه هدایت الهی به دو دسته شاکر و کفور تقسیم شده اند. سپس ابتدا در ایه 4 به سرنوشت سخت کافران اشاره میکند و بعد در ایات 5-22 بطور مبسوط،رفتار و سرنوشت مطبوع شاکران و پذیرندگان هدایت را بیان میکند.بر این اساس و نیز متفاوت شدن ضمایر ایات از انا در ایات 2و3و4 به غایب ،ایات[1-4 ]را در یک فراز و[ 5-22 ]را در فراز جداگانه تقسیم کردیم

إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا {5}
به يقين ابرار و نيكان از جامى مىنوشند كه با عطر خوشى آميخته است
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا {6}
چشمهاى كه بندگان(خاص) خدا از آن مىنوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مىكنند
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا {7}
[همان بندگانى كه] به نذر خود وفا مىكنند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى ترسند
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا {8}
و بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدهند با وجود دوست داشتن( و نیاز به)طعام
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا {9}
ما براى خشنودى خداست كه به شما طعام می دهیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم
إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا {10}
ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت هراسناكيم

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا {11}
پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت
وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا {12}
و به [پاس] آنكه صبر كردند بهشت و پرنيان پاداششان داد
مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا {13}
در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى
وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا {14}
و سايهها[ى درختان] به آنان نزديك است و ميوههايش [براى چيدن] رام
وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا {15}
و ظروف سيمين و جامهاى بلورين پيرامون آنان گردانده مىشود
قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا {16}
جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آوردهاند
وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلًا {17}
و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مىنوشانند
عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا {18}
از چشمهاى در آنجا كه سلسبيل ناميده مىشود
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا {19}
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند چون آنها را ببينى گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند
وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا {20}
و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و ملکی پهناور مىبينى

عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا {21}
[بهشتيان را] جامههاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر در بر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مى نوشاند
إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا {22}
اين [پاداش] براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است

💠عصاره فراز آیات (5-22)پاداش بسیار مطبوع بهشتی عبادالله که با پذیرش کامل هدایت الهی ،زندگی خدا محور و همراه با خوف از قیامت، داشته و با شکیبایی، نیازمندان را بخاطر رضای خدا بر خود ترجیح میدهند.

✅نکات:
1)کلمات و نعمات بهشتی که تنها در سوره انسان بکاررفته است: سلسبیل،کافور،زنجبیل،سقاهم ربهم،

2)کلمه ابرار تنها در سوره های انفطار مطففین(2بار) انسان و ال عمران(2بار) بکار رفته است.در هیچ کجا بصراحت توصیف رفتار انها بیان نشده اما در سوره مطففین ابرار در مقابل فجار بکار رفته که با توجه به توصیف فجار،میتوان رفتار و باورهای ابرار را متوجه شد.
♻️توصیف فجار: تکذیب یوم الدین،معتد،اثیم،تکذیب قران و قلوب سیاه در اثر رفتارهای تجاوزگرانه انها.

در سوره انسان دو بار بر خوف عبادالله از قیامت تاکید شده است.
3)نیکان و عبادالله هر چند که با پذیرش هدایت الهی در مسیر شکر از خدا هستند،اما خداوند کریم پاداش همین شکر و رفتار انها را نیز عطا میکند.

4)در آیه 9 از زبان عبادالله بیان شد که برای انفاق خود جزا و تشکری از آن طعام گیرندگان نمیخواستند. خداوند در ایه 22 نعمات بهشتی را به عنوان جزا و شکر این عمل خالصانه انها عنوان میکند.

5)در مکی یا مدنی بودن سوره انسان اختلاف نظر است. برخی با توجه به ماجرای شان نزول ایات 6-22 (که مربوط به انفاق و ایثار اهل بیت پیامبر از افطار خود در سه روز متوالی است)این سوره را مدنی میدانند.با توجه به اینکه محتوای فراز اول و ایات 23 به بعد که تشکیل دهنده درس و محور سوره نیز هستند،در تطابق کامل با سوره های مکی است،این امکان، قابل پذیرش است که ایات 5-22 بعدا در مدینه نازل و به سوره ملحق شده باشد . ضمن اینکه حتی در صورت نزول این ایات در مکه نیز ،این انفاق خالصانه اهل بیت میتواند مصداق کامل این ایات باشد که بعدا در مدینه رخ داده است.البته احتمال این حالت کمتر است زیرا که ایات به نوعی به مصداق خاص خارجی (وفای به نذر،اطعام مسکین و یتیم و اسیر )اشاره دارند.

6) ايا عبادااله در ايه 6،وصف ابرار است يا افرادي برتر از ابرار هستند؟در صورت جدا بودن عبادالله از ابرار،ايه 7 و ايات بعدش،به ابرار برميگردد يا به عباد الله؟
اگر عبادالله و ابرار يكي بودند(انگونه که در برخی تفاسیر آمده)،لزومي به ذكر كلمه عبادالله در ايه 6 نبود و برای توصیف شراب داخل کاس که از چه چشمه ایست،میتوانست بفرماید چشمه ای که خودشان انرا جاری می کنند.لذا عبادالله متمایز از ابرار و برتر از انها هستند. ابرار از جامي ميخورند كه عبادالله بر لب چشمه ان هستند و به خواست خودشان چشمه جوشیده است.

مشابه اين حالت در سوره مطففين هم تكرار شده.
إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿٢٢﴾
همانا نیکان هرآینه در نعمت فراوانند
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾
نوشانده میشوند از باده ای مهرشده
وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ﴿٢٧﴾
ومخلوط وآمیزه آن از چشمه ای در بهشت است
عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾
چشمه ای که مینوشند از آن مقربان(الهی)

و قبل از ان هم گفته که مقربون شاهد بر نامه اعمال ابرار در علیین هستند. یعنی مقربون بالاتر از ابرار هستند.در سوره واقعه هم مقربون مرتبه بالاتری نسبت به اصحاب یمین دارند.
با توجه به شناخت نسبی از ابرار در سوره های دیگر قران،در اینجا خداوند به توصیف رفتار و باور عبادااله می پردازد.یعنی ابرار در بهشت از جامهایی مینوشند که عبادااله چشمه انرا جاری کرده اند. خود این عبادالله نیز رفتارشان در دنیا و نعمات و مرتبه بهشتی شان این گونه است. این برداشت ،با شان نزول نقل شده نیز مطابقت دارد.
نکته قابل ذکر اینکه در اینجا عبادااله به معنای کلی بندگان خدا که همه انسانها را در برمی گیرد،نیست.بلکه بندگان خاص خدا که به چنین مرتبه ای رسیده اند و از ابرار برترند. (مشابه عبادی در سوره فجر)در حالیکه اگر بنده معمولی خدا منظور باشد،از ابرار برتر نیستند.

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلًا {23}
در حقيقت ما قرآن را بر تو به تدريج فرو فرستاديم
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا {24}
پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبايى كن و از آنان گناهكار يا ناسپاسگزار را فرمان مبر
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا {25}
و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن
وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا {26}
و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و شب[هاى] دراز او را به پاكى بستاى
إِنَّ هَؤُلَاء يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا {27}
اينان دنياى زودگذر را دوست دارند و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مى افكنند
نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا {28}
ماييم كه آنان را آفريده و پيوند مفاصل آنها را استوار كردهايم و چون بخواهيم [آنان را] به نظايرشان تبديل مىكنيم

💠عصاره فراز ایات( 23-28) نزول قران ،عرضه هدایت خداست. ای پیامبر با تسبیح و سجده و یاد خدا،بر حکم خدا مبنی بر عقوبت اخروی این دنیاطلبانِ فروگذارنده قیامت،صبر کن و رسالتت را ادامه بده.

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا {29}
اين [آيات] پندنامهاى است تا هر كه خواهد راهى به سوى پروردگار خود پيش گيرد
وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا {30}
و تا خدا نخواهد [شما] نخواهيد خواست قطعا خدا داناى حكيم است
يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا {31}
هر كه را خواهد به رحمتخويش در مىآورد و براى ظالمان عذابى پردرد آماده كرده است

💠عصاره فراز ایات (29-31)قران مایه تذکر است برای هرکس که بخواهد راهی بسوی رحمت خدا برگزیند.نپذیرندگان هم با ظلم به خود مستحق عذاب خواهند شد.

✅نکات:
1)اصبر لحکم ربک تنها در سه سوره بکار رفته است:طور قلم و انسان

در سوره طور بعد از بیان جملات استفهام انکاری مکرر -مشابه سوره قلم-با رد همه مبانی احتمالی حجیت ادعاهای مکذبین ،خداوند به پیامبر فرمود انها را رها کن تا روزی که به هنگام مرگشان،عذاب را مشاهده کنند. سپس دستور اصبر لحکم ربک صادر شد.
در سوره قلم هم بعد از جملات استفهامی مکرر،خداوند به پیامبر دستور داد که انها را به من واگذار تا با استدراج و امهال بر عذاب انها بیفزایم.سپس دستور فاصبر لحکم ربک را صادر نمود و در ادامه ان هم از سرنوشت مشابه یونس ،ایشان را انذار داد.
در سوره انسان خداوند بعد از بیان روال خلقت انسان و آزمایش او و ارایه هدایت ،متذکر میشود که نتیجه این کفران یا پذیرش در اخرت مشخص میشود. کافران در سعیر و ابرار در جنت.قرار نیست در این دنیا عذاب شوند و نابود. هرچند که اگر خدا اراده کند،قدرت انرا دارد(29). نزول قران هم برای ارایه هدایت است . اگر خواستند متذکر و متنبه میشوند و اگر نخواستند خود را مستوجب عذاب اخروی کرده اند. لذا ای پیامبر بر این سنت و مشیت خدا صبر کن

این بیان ها نشانگر ان است که در این ایام(مرحله چهارم)پیامبر دوران سختی را در مواجهه با مکذبین و مخالفین تحمل میکرده و همواره منتظر نزول عذاب موعود خدا بوده است اما خداوند هنوز زمان انرا مناسب نمیدانسته و پیامبر را به صبر و عدم تعجیل در عذاب دستور میداده است.این امر در سوره های مراحل بعدی و افزایش تهمتها و فشارهای مخالفین نیز مشاهده میشود.

2)ذكر اسم رب در سه سوره قرآن بكاررفته است: سوره اعلي: قد افلح من تزكي و ذكراسم ربه فصلي
سوره انسان:واذكراسم ربك بكره و اصيلا
و سوره مزمل :واذكراسم ربك و تبتل اليه تبتيلا
اين آيات نشان ميدهد ياد كردن اسامي خدا،مختص شب نيست و يكي از تبعات و اثار ان نيز دعا و رازو نياز و نماز است و اين ياد اسم خدا از شرايط فلاح و رستگاري انسانها بيان شده است.

3)کلمه سبحه در قران تنها در سه سوره بکار رفته که هر سه در مرحله چهارم هستند.قاف قلم انسان


-سوره قاف:فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ {39}وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ {40}و بر آنچه مىگويند صبر كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوى {39}و پارهاى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب ونافله یا نمازشب] او را تسبيح گوى {40}
سوره طور:وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ{48}وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ {49}
و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مى خيزى (هنگام بیداری)به نيايش پروردگارت تسبيح گوى
{48}و [نيز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان(پیش از صبح) تسبيحگوى او باش {49}

سوره انسان: فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا {24} وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا {25} وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا {26}
پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبايى كن و از آنان گناهكار يا ناسپاسگزار را فرمان مبر {24}و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن {25}و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و شب[هاى] دراز او را به پاكى بستاى {26

مشاهده مي كنيم در هر سه سوره اولا به تسبيح در بخشي از شب امر شده ثانيا در هر سه ايه ابتدا توصيه به صبر شده و سپس تسبيح.يعني كه تسبيح و حمد و توجه به خدا مهم ترين ابزار صبر است.در سوره مزمل هم كه سياق آيات ابتدايي آن تقويت پيامبر و امر به صبر در برابر گفته هاي مكذبين است، با تفصيل بيشتر،حداقل زمان مورد نياز براي قيام و تهجد شبانه در حدود نيمي از شب بيان شده است

💢مرور عصاره فرازها:

عصاره فراز ایات (1-4)خدایی که انسان را از عدم ،هستی بخشید،ملزومات هدایت او را هم در اختیارش گذاشت. این انسان است که در آزمایش زندگی دنیوی،با پذیرش هدایت خدا ،شاکر او باشد یا ناسپاسی کند که سرنوشت اخروی کفران،آتش سوزان است.
💠عصاره فراز آیات (5-22)پاداش بسیار مطبوع بهشتی عبادالله که با پذیرش کامل هدایت الهی ،زندگی خدا محور و همراه با خوف از قیامت،داشته و با شکیبایی، نیازمندان را بخاطر رضای خدا بر خود ترجیح میدهند.
💠عصاره فراز ایات (23-28)نزول قران ،عرضه هدایت خداست. ای پیامبر با تسبیح و سجده و یاد خدا،بر حکم خدا مبنی بر عقوبت اخروی این دنیاطلبانِ فروگذارنده قیامت صبر کن و رسالتت را ادامه بده.
💠عصاره فراز ایات (29-31)قران مایه تذکر است برای هرکس که بخواهد راهی بسوی رحمت خدا برگزیند.نپذیرندگان هم با ظلم به خود، مستحق عذاب خواهند شد.

📝درس سوره: انسانها مختار به پذیرش یا رد هدایت الهیِ عرضه شده در قران هستند.عبادالله با پذیرش این هدایت و زیستِ مبتنی بر خوف از قیامت و جلب رضایت خدا، وارد رحمت خدا و برخوردار از سرنوشت بسیار مطبوع بهشتی میشوند.اما دنیاطلبانِ فروگذارندهِ قیامت،با رد این هدایت،خود را مستحق عذاب دردناک جهنمی میکنند.



اقای سیدکاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1398/01/17 02:31:36 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سمیرا گودرزی Offline
#8 ارسال شده : 1400/05/01 07:23:44 ب.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران



پیشگفتار سوره انسان (76)

نام اين سوره «انسان» و پيامش بيان مشيّت الهي و چگونگي آفرينش آغازين و سرنوشت واپسين «انسان» است كه دو مسير مختلف شكر و كفر را طي مي‌كند، انساني كه از عدم مطلق به عالم وجود قدم نهاده، از نطفه‌اي درهم آميخته در روند تكاملي خويش مجهز به ابزار شناخت سمع و بصر گرديده و به راهي متناسب با خلقتش راهنمايي شده، در هيچ يك از مراحل فوق نقش و اراده‌اي از خود نداشته و يكسره تابع مشيّت خداوند عليم و حكيم [كه هشت بار در آغاز و هشت بار در اواخر سوره با ضمير «نا» مورد تأكيد قرار گرفته] بوده است.

آيات 2 تا 4: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ... نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ... إِنَّا هَدَيْنَاهُ... إِنَّا أَعْتَدْنَا...

آيات 23 و 28: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا... نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلاً

با اين حال در آخرين آيات سوره، كه خلاصه و ماحصلِ مطالب آن محسوب مي‌شود، با چهار بار تكرار و تمركز بر كلمة «شاء» [خواست و ارادة خدا و ارادة انسان] فلسفة خلقت و مشيّت حكيمانه آفريدگار را نشان مي‌دهد:

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً وَمَا تَشَاءُونَ إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ إِنَّ اللهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ...

و اما انسان، كفة ديگر ترازوي «مشيّت»، با دو «خواست» مختلف دو راه متضاد را مي‌پيمايد:

1- با شكر استعدادِ پيچيده و شگفتي كه در نطفه و نهاد اوليه‌اش به وديعه سپرده شده، ابزار شناختي كه به آن تجهيز شده و هدايتي كه به آن رهنمون گشته، راهي به سوي «ربّ» خويش در پيش مي‌گيرد: «فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً».

2- با كفر [ناسپاسي و ناديده انگاشتن نعمت] امكانات، راه ظلم و تجاوز به بندگان را مي‌پيمايد.

در اين سوره چگونگي پيمودن دو راه «إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»، و سرمنزلي كه به آن منتهي مي‌شود و اين كه چگونه هر كس به تناسب راهي كه در پيش گرفته و عملي كه مرتكب شده به مقصد مطلوب خود مي‌رسد تبيين و نشان داده مي‌شود، گرچه هدف از خلقت انسان، وارد شدن در رحمت الهي است، اما كساني كه خود چنين نخواسته باشند، به جاي رحمت گرفتار عذاب مي‌گردند.

در مقايسه با سورة قبل [مرسلات]، سوره انسان عمدتاً به سرنوشت آينده ابرار و نعماتي كه در بهشت از آن برخوردار خواهند شد، اختصاص يافته است. به طوري كه در برابر 19 آية مربوط به ابرار [60٪ كل سوره]، فقط 3 آيه دربارة كافران است، در حالي كه در سورة مرسلات قضيه برعكس است و در برابر 32 آيه [60٪ كل سوره] كه در شأن مكذبين و خطاب به آنها آمده، تنها 4 آيه به متّقين اختصاص پيدا كرده است. به اين ترتيب مي‌توان گفت نيمي از مطلب در سورة انسان و نيمي ديگر در سورة مرسلات بيان شده است. اولي از بُعد مثبت نتيجة ايمان، و دومي از بُعد منفي حاصل كفر را در قيامت بيان مي‌نمايد.


📚تفسیر آقاے بازرگان

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
 
farhang Offline
#9 ارسال شده : 1402/06/16 11:41:18 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,020
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
مرور سوره انسان و نکات تفسیری مهم ان از تفسیر تسنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم سه بخش آیات مربوط به ساختار خلقت دارد: یک بخش مربوط به خلقت کل جهان است، یک بخش مربوط به خلقت سماوات و ارض و مانند آن است که به طور خصوصی تبیین می‌کند، یک بخش از آن مربوط به خصوص انسان است. درباره انسان، هم از «کان تامه» او خبر می‌دهد هم از «کان ناقصه» او. هم از «لیس تامه» او خبر می‌دهد هم از «لیس ناقصه» او. «کان تامه» این است که او را آفرید. «کان ناقصه» اینکه او را چگونه آفرید و چه جور آفرید؟ «لیس تامه» آن است که او نبود و خدا او را بود کرد. «لیس ناقصه» این است که نداشت و خدا به او داد
: ﴿هَلْ اَتی‌ عَلَی الْاِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً﴾؛ این ناظر به «کان ناقصه» است یعنی روزگاری گذشت که انسان چیز قابل ذکری نبود. حالا یا خاک‌های بیابان و خیابان بود یا نطفه‌ای بود که قابل ذکر نبود. این اختصاصی به آدم و امثال آن ندارد کلّ انسان این است.
پس ﴿هَلْ اَتَی عَلَی الْاِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ﴾ که قابل شیء نبود؛ منتها آن جایی که قابل ذکر نبود، شیئی بود به نام تراب یا نطفه که خدا او را به این صورت درآورد. مثل همان است که در پایان سوره مبارکه «قیامة» دارد که: ﴿اَ یَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکَ سُدی ٭ اَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی﴾،یک قطره آب بود که ما این را به این صورت درآوردیم
فرمود: ﴿هَلْ اَتی﴾، این «هل» هلِ تقریریه است. «قد اتی» نه اینکه «هل» به معنی «قد» باشد «هل» به معنی خودش است؛ منتها استفهام چند گونه است.

﴿اِنَّا خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ اَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً﴾؛ در بین حواسّ پنجگانه سمع و بصر را ترجیح می‌دهند برای اینکه اینها به تجرّد نزدیک‌ترند. مسئله لامسه، مسئله شامه، مسئله ذائقه این گونه‌ها به مادیت نزدیک‌ترند. انسان تا از نزدیک چیزی را نچشد ذائقه تشخیص نمی‌دهد لامسه هم همچنین اما سمع و بصر این طور نیست از جهات مختلف انسان صدا را می‌شنود و از راه‌های دور چیزهایی را می‌بیند. سمع و بصر به تجرّد نزدیک‌ترند تا نسبت به شمّ و ذوق و لمس. لذا در غالب آیات از سمیع و بصیر قرار دادن انسان سخن به میان آمده و می‌آید؛ اما از لامس و شامّ و ذائقه بودن کمتر. فرمود ما این را قرار دادیم برای آزمون. این سمیع و بصیر با ﴿نَبْتَلیهِ﴾ به معنای آزمون تناسب بیشتری دارد؛

﴿اِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ﴾، او متحرّک است مقصدی دارد راه را باید ما به او نشان بدهیم. چون انسان که نمی‌پوسد و به طرف مقصد دارد حرکت می‌کند وقتی به طرف مقصد حرکت می‌کند راه را نشان دادیم کیفیت پیمودن راه را هم به او نشان دادیم، ﴿ثُمَّ السَّبیلَ﴾ آسان قرار دادیم ﴿یَسَّرَهُ﴾ بعد بتواند به مقصد برسد.
﴿اِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ﴾؛ ما راه را به او نشان دادیم، چه از راه فطرت به او نشان دادیم چه از راه رسالت به او نشان دادیم؛ هم از راه درون و هم از راه بیرون، هم ﴿فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾‌؛ راهگشاست و هم ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾ و امثال آن که انبیا را فرستادند یا ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ﴾ است. حالا یا راه را درست طی می‌کند یا بیراهه می‌رود: ﴿اِمَّا شاکِراً وَ اِمَّا کَفُوراً﴾. اگر راه را شناخت و نه راه کسی را بست و نه خودش بیراهه رفت این شاکر است و اگر راه خود را بست یا راه دیگران را بست کفران کرد کیفر می‌بیند. این یک اصل کلی است.

اما اینکه فرمود: ﴿اِمَّا شاکِراً وَ اِمَّا کَفُوراً﴾، یا در صدد تقسیم نهایی نیست. یا اگر هم در صدد تقسیم نهایی باشد شاکر زیر مجموعه‌ای دارد و کفور زیر مجموعه‌ای دارد. قرآن در صدد این نیست که انسان یا شاکر است یا کافر یا مسلمان است یا کافر برای اینکه یا شاکر زیر مجموعه فراوانی دارد یا کافر زیر مجموعه فراوانی دارد که فاسق را هم می‌گیرد. کفر اعتقادی و کفر عملی

فرمود: ﴿اِنَّا اَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَلاسِلَ وَ اَغْلالاً وَ سَعیراً﴾؛ ما برای کسانی که خودشان بیراهه رفتند یا راه کسی را بستند، راه الهی را سلسله‌هایی آماده کردیم و غل‌هایی آماده کردیم و شعله افروخته دوزخ را آماده کردیم؛ البته همه اینها با دست خود این افراد ساخته می‌شود از جنگل هیزم نمی‌آورند برای افروختن آتش جهنم، هیزم جهنم خود افراد ظالم هستند.
. بعد در قبال اینها مردانی هستند که ﴿اِنَّ الْاَبْرارَ﴾؛ چون مستحضرید تازه این مقام ابرار است نه مقام مقرّبین چون مقرّبین سلطه بر کتاب‌های ابرار دارند ﴿کَلاَّ اِنَّ کِتَابَ الابْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ﴾، تا برسد به ﴿کِتَابٌ مَرْقُومٌ ٭ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾، مقربون شاهد کتاب اعمال ابرارند. این تازه مقام اوسط اهل بیت را دارد بیان می‌کند

﴿اِنَّ الْاَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ﴾ این «کاس» یک وقت است پر از چشمه خاص است یک وقت است نه، یک چند قطره‌ای از چشمه کافور به او می‌دهند ﴿مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً﴾، نه اینکه مزه کافور می‌دهد خیر! چند قطره از چشمه کافور در آنجا ضمیمه کردند نظیر آن رحیق مختوم که ﴿مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیم‌﴾ نه اینکه بوی تسنیم می‌دهد مزه تسنیم بدهد. یک چند قطره از چشمه تسنیم در آن مخلوط کردند. این چند قطره از چشمه کافور زدند.

کافور چیست؟ ﴿عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ﴾، آنکه خالص آن عباد الله می‌چشند که برتر از ابرار هستند، چند قطره از چشمه کافور در کاس و پیاله این ابرار می‌ریزند که ﴿عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ﴾، آن‌گاه این عباد الله کسانی‌اند که ﴿یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً﴾ ما در دنیا تابع چشمه‌ایم هر جا چشمه است آنجا یا ویلا یا چادر یا خیمه یا خانه یا اتاق می‌سازیم کنار چشمه هستیم. انسان تابع آن چشمه است. ولی این کریمه می‌گوید چشمه تابع انسان است تفجیرِ چشمه به دست خود این عباد الله است هر جا اینها بخواهند چشمه می‌جوشانند شجر هم همین طور است ما در دنیا تابع باغ هستیم هر جا درخت است می‌رویم کنارش؛ اما در بهشت درخت تابع بهشتی است هر جا او بخواهد درخت رشد ‌می‌کند، یک چنین عالمی است. ﴿یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً﴾، یعنی این چشمه‌ها را اینها شکوفا می‌کنند، چشمه به وسیله اینها اینها سر در می‌آورد.


اینها _عبادالله- چه کسانی‌اند؟ حالا این قضیه شخصیه است نه قضیه خارجیه. ما یک قضیه حقیقیه داریم یک قضیه خارجیه کلی داریم این «قضیة فی واقعة»، قضیه خارجیه نیست. قضیه خارجیه نظیر «قتل من فی العسکر» و امثال آن اما این قضیه شخصیه است منتها به زبان کلی بیان شده؛ این نه قبل بود نه بعد اتفاق افتاد مخصوص همین ذوات قدسی بود، مخصوص علی و فاطمه و حسن و حسین (صلوات الله علیهم اجمعین) بود نه قبل سابقه داشت نه بعد سابقه دارد. دارد که اینها ﴿یُوفُونَ بِالنَّذْرِ﴾، بعد چه کار کردند؟ سه تا کار کردند که تفصیل اینها باید بحث بشود، اما اجمال آن را اینجا ذکر می‌کنیم. ﴿وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‌ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً﴾؛ حالا بر فرض ضمیر «حبّه» هم به طعام برگردد، خودشان هم احتیاج داشتند. سه شب پشت سر هم هنگام افطار حالا افطار بود اینها روزه گرفتند همه این خصوصیات سر جایش محفوظ است ﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‌ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً﴾. مسکین و یتیم هم باز قابل درک است چون کمک کردن به مسکین یک امر عاطفی است درست است کمک کردن به یتیم هم درست است؛ اما در مدینه ما اسیر نداشتیم. اینهایی که در جنگ بدر و غیر بدر آمدند پیغمبر را بکشند، علی (سلام‌الله‌علیه) را بکشند نتوانستند؛ هم ما در جنگ بدر اسیر دادیم هم آنها اسیر دادند. یک ملحد مشرک بت‌پرستی که آمده پیغمبر و علی ( (سلام‌الله‌علیها) ا) را بکشد، حالا اسیر اینها شد؛ آن افطاریه را اینها جمع بکنند به این بدهند؟! این نمونه دارد؟

یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً﴾، اینها کسانی هستند که در مقام ابرار دارند زندگی می‌کنند؛ آن مقرّبین کسانی دیگر هستند که خود همین اهل بیت به مقام مقرّب هم رسیدند آن مقام مقرّبشان را اینجا ذکر نکردند. اینها از آن روزی که شرّش گسترده است یعنی روز معاد، هراسناک‌اند.

﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‌ حُبِّهِ﴾ اگر به حسب سیاق آیه باشد؛ این ﴿حُبِّهِ﴾ ضمیر به طعام برمی‌گردد که با ابرار بودن اینهاست اما اگر به لحاظ واقعیت باشد که اینها هیچ چیزی را دوست ندارند «الا وجه الله» را، این ضمیر ﴿حُبِّهِ﴾ به الله برمی‌گردد که «یطعمون الطعام علی حبّ الله»، اینها حبیب الهی‌اند با محبت کار می‌کنند؛ ﴿اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‌ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾ اینها حبیب الهی‌اند، اول محب الهی‌اند بعد در اثر پیروی رسول خدا محبوب الهی‌اند
این ذوات قدسی می‌گویند اسیر حالا اسیر است این شخص کافر بود مشرک بود در جنگ بدر یا غیر بدر اسیر بود امروز در حکومت اسلامی ماست نباید گرسنه باشد این معیار کشورداری است

فرمود اما مردم مکه این گروه دنیاطلب هستند یک چیزی که زود می‌گذرد یعنی دنیا که عاجل است به دنبال آن هستند ﴿اِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ﴾ نه تنها اشتغالشان در مسائل دنیاست علاقه اینها به مسائل دنیاست.
فرمود ﴿ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقیلاً﴾ آن روز سنگین و دردناک را پشت سر می‌گذارند این وراء هم به معنای جلو هست هم به معنای پشت سر است. معاد وراء است یعنی جلو است

اینها کسانی‌اند که در این قسمت از آنها به این صورت یاد شده است که فرمود: ﴿نَحْنُ خَلَقْناهُمْ﴾ ما اینها را خلق کردیم قدرت‌ها به آنها دادیم اعضا و جوارح اینها را تقویت کردیم «اوصال و رباطاط» اینها را محکم کردیم. «اسر» آن «رباطاط و اوصال» و دستگاه بدنی‌شان است .وقتی می‌گوید: ﴿وَ شَدَدْنا اَسْرَهُمْ﴾ یعنی بافت محکمی دارند اینها، اینها را ما بافتیم و محکم هم بافتیم اما اینها به جای اینکه این بافت را به راه صرف بکنند بیراهه صرف کردند بافت اینها را محکم کردیم: ﴿خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا اَسْرَهُمْ﴾
اما ﴿وَ اِذا شِئْنا بَدَّلْنا اَمْثالَهُمْ تَبْدیلاً﴾ در بخش‌های دیگر هم فرمود ﴿اِن یَشَاْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَاْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ﴾و شما را می‌برد یک عده دیگری می‌آورد همان طوری که شما خَلَف دیگران بودید عده‌ای هم خَلَف شما خواهند بود
فرمود ﴿ اِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ﴾ این آیات الهی تذکره است یعنی ما انسان را با لوح نانوشته به دنیا نیاوردیم انسان را با یک سلسله صاحب‌خانه‌های اصیل، میزبان‌های اصیل که ﴿فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾‌ آفریدیم اینها میزبانان اصیل‌اند چه در حوزه چه در دانشگاه ما موظفیم یک چیزهایی یاد بگیریم که با صاحب‌خانه بسازد صاحب‌خانه ما توحید است وحی است نبوت است الهی است ﴿فَاَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾‌ اینها صاحب‌خانه‌اند اگر یک چیزی یاد بگیریم که با اینها نمی‌سازد اول آشفتگی درون ماست.
بد کسی را آدم بخواهد اول غوغاست غیبت کسی را بکند اول غوغاست ریاست‌طلبی داشته باشد اول غوغاست، برای اینکه بین صاحبخانه و این غارتگر دعواست فرمود ما این طور آفریدیم حواستان جمع باشد: ﴿وَ اِذا شِئْنا بَدَّلْنا اَمْثالَهُمْ تَبْدیلاً ٭ اِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ﴾ ما حرف جدیدی نداریم منتها تفصیل همان‌هاست بازکردن همان‌هاست ﴿فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ] ﴿فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ اِلی‌ رَبِّهِ سَبیلاً﴾ راه هم باز است حالا نخواستید نخواستید ولی بالاخره خودتان را به زحمت می‌اندازید.

وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ﴾ درست است که ذات اقدس الهی دو تا مشیت دارد یک مشیت تشریعی دارد که «ان الله یامر بکذا و کذا و کذا و و کذا و ینهی عن کذا و کذا و کذا» اینها مشیت تشریعی است چه چیزی حلال است چه چیزی حرام است؟
یک مشیت تکوینی است که در کل نظام هر کس یک کاری می‌خواهد انجام بدهد تا خدا اذن تکوینی ندهد ممکن نیست. این طور نیست که ساحر بخواهد بدون اذن خدا و اراده خدا آسیبی به کسی برساند نه، ﴿وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ اَحَدٍ اِلاَّ بِاِذْنِ اللّهِ﴾ این اذن تکوینی است. فرمود در نظام تکوین تا او نخواهد، خواسته شما اثربخش نیست. فرمود ساحر خیال نکند علیه اراده الهی دارد کار می‌کند: ﴿وَ مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ اَحَدٍ اِلاَّ بِاِذْنِ اللّهِ﴾ این معصیت هست؛ اما تا خدا اذن تکوینی ندهد کسی علیه اراده خدا که نمی‌تواند کار بکند. این مشیئت تکوینی ناظر به این است ﴿وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ﴾، بعد فرمود ﴿اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً﴾

جمع بندی این آیه سوره مبارکه «انسان» که فرمود: ﴿وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ﴾ با آیه 23 سوره مبارکه «کهف» که فرمود: ﴿وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَی‌ءٍ اِنیّ‌ فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً ٭ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ﴾ این است :
بدان که این هسته مرکزی برای تو نیست. هر یکی از دو طرف بروی کار توست اما این هسته مرکزی و فرماندهی که به چپ برانی یا به راست برانی، این هسته مرکزی به دست دیگری است. مبادا خیال بکنی چه چپ برانی چه راست برانی که برای توست این هسته مرکزی هم برای توست این هسته مرکزی یعنی آزاد بودن، آزاد بودنِ تو را خدا به تو داد.

بنابراین «فتحصّل ان‌هاهنا مشیئتین» یک مشیئت تشریعی است که اوامری دارد نواهی دارد چه چیزی را می‌خواهد و چه چیزی را نمی‌خواهد؟
یک مشیئت تکوینی است حالا آن کسی که دارد معصیت می‌کند یعنی ـ معاذالله ـ در برابر قدرت خداست یا خدا به او امتحان داده دستش را باز گذاشته؟!



ویرایش بوسیله کاربر 1402/06/20 04:41:46 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 1.434 ثانیه ایجاد شد.