رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان يس ﴿۱﴾ يس[/ياسين] (۱) وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾ سوگند به قرآن حكمت آموز (۲) إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾ كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانى (۳) عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾ بر راهى راست (۴) تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۵﴾ [و كتابت] از جانب آن عزيز مهربان نازل شده است (۵) لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾ تا قومى را كه پدرانشان بيمداده نشدند و در غفلت ماندند بيم دهى (۶) کلمات کلیدی:یس یاسین پیامبر صراط مستقیم ویرایش بوسیله کاربر 1394/09/26 11:18:10 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
تفسیرنمونه:
این سوره همانند 28 سوره دیگر قرآن مجید، با «حروف مقطعه» آغاز مى شود (یا و سین).
درباره تفسیر حروف مقطعه قرآن، در آغاز سوره هاى «بقره»، «آل عمران» و «اعراف» بحثهاى فراوانى داشته ایم.(1)
ولى، در خصوص سوره «یس» تفسیرهاى دیگرى نیز براى این حروف مقطعه وجود دارد:
از جمله این که: این کلمه مرکب از «یا» (حرف ندا) و «سین» یعنى شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است، و به این ترتیب، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را براى بیان مطالب بعد مخاطب مى سازد.
در احادیث مختلفى نیز، آمده است: این کلمه یکى از نامهاى پیغمبر گرامى اسلام است.(2)
دیگر این که: مخاطب در اینجا انسان است و «سین» اشاره به او است، ولى این احتمال، با آیات بعد سازگار نیست، زیرا در این آیات روى سخن تنها به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است.
لذا، در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: یس اسْمُ رَسُولِ اللّه(صلى الله علیه وآله) وَ الدَّلِیلُ عَلى ذلِکَ قَولُهُ تَعالى إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراط مُسْتَقِیم:
«یس نام رسول خداست و دلیل آن این است که بعد از آن مى فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى».(3)
* * * به دنبال این حروف مقطعه ـ همانند بسیارى از سوره هائى که با حروف مقطعه آغاز شده ـ سخن از قرآن مجید به میان مى آورد، منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده مى گوید: «سوگند به قرآن حکیم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ).
جالب این که: «قرآن» را به «حکیم» توصیف مى کند، در حالى که حکمت، معمولاً صفت شخص زنده و عاقل است،
گوئى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفى مى کند که مى تواند درهاى حکمت را به روى انسانها بگشاید، و به صراط مستقیمى که در آیات بعد، به آن اشاره کرده راهنمائى کند.
البته، خداوند نیازى به سوگند ندارد، ولى سوگندهاى قرآن، همواره داراى دو فایده مهم است:
نخست، تأکید روى مطلب، و دیگر، بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى شود، زیرا هیچ کس به موجودات کم ارزش سوگند یاد نمى کند.
|
1 کاربر از rahmat برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
alaie در تاریخ 1395/11/24
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
سپس، مى افزاید: «این قرآنى است که از ناحیه خداوند عزیز و رحیم نازل شده» (تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ).(5)
تکیه روى «عزیز بودن» خداوند، براى بیان قدرت او، بر چنین کتاب بزرگ شکست ناپذیرى است که در تمام طول اعصار و قرون، به صورت یک معجزه جاویدان باقى مى ماند، و هیچ قدرتى نمى تواند، عظمت آن را از صفحه دلها محو کند.
و تکیه روى «رحیمیت» خداوند، براى بیان این حقیقت است که: رحمت او ایجاب کرده، چنین نعمت بزرگى را در اختیار انسانها بگذارد.
بعضى از مفسران، این دو توصیف را براى بیان دو نوع عکس العمل متفاوت مى دانند که، ممکن است مردم در برابر نزول این کتاب آسمانى و فرستادن این رسول نشان دهند:
اگر به انکار و تکذیب بر خیزند، خداوند با عزت و قدرتش آنها را تهدید کرده، و اگر از در تسلیم و قبول در آیند، خدا با رحمتش آنها را بشارت داده.(6)
بنابراین، عزت و رحمتش که یکى مظهر «انذار» و دیگرى مظهر «بشارت» است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانى را در اختیار انسانها گذارده است.
آیه بعد، هدف اصلى نزول قرآن را این گونه شرح مى دهد: «قرآن را بر تو نازل کردیم، تا قومى را انذار کنى، که پدرانِ آنها انذار نشدند، و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفته اند»(لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ).(7)
مسلماً منظور از این قوم، همان مشرکان عرب مى باشد، و اگر گفته شود، به اعتقاد ما هیچ امتى بدون انذارکننده نبوده، و زمین هرگز از حجت خدا خالى نخواهد شد، به علاوه در آیه 24 سوره «فاطر» خواندیم: وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ: «هیچ امتى نبود مگر این که بیم دهنده اى در آنها وجود داشت».
در پاسخ مى گوئیم: منظور از آیه مورد بحث، انذارکننده آشکار و پیامبر بزرگى است که آوازه او، همه جا بپیچد، و گرنه در هر زمانى حجت الهى براى مشتاقان و طالبان، وجود دارد،
و اگر مى بینیم، دوران میان حضرت مسیح(علیه السلام) و قیام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را دوران فترت، شمرده اند، نه به این معنى است که مطلقاً حجت الهى براى آنها وجود نداشته، بلکه فترت از نظر قیام پیامبران بزرگ، و اولو العزم است.
أمیر مؤمنان على(علیه السلام) در این زمینه مى فرماید: إِنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً(صلى الله علیه وآله) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتاباً وَ لایَدَّعِی نُبُوَّةً!: «خداوند هنگامى محمد را مبعوث ساخت که احدى از عرب کتاب آسمانى نمى خواند و ادعاى نبوت نمى کرد».(8)
به هر حال، هدف از نزول قرآن، این بود که: مردم غافل را هشیار، و خواب زدگان را بیدار، سازد، و خطراتى که آنها را احاطه کرده، و گناهانى که در آن فرو رفته اند، و شرک و فسادى که به آن آلوده شده اند، به آنها یادآورى کند، آرى، قرآن پایه آگاهى و بیدارى، و کتاب پاکسازى دل و جان است.
|
1 کاربر از rahmat برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
alaie در تاریخ 1395/11/24
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,938
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر و فهم سوره يس: فراز اول سوره يس
لتنذر قوما ما انذر آباوهم فهم غافلون (( - اين جمله ، ارسال رسول و تنزيل قرآن را تعليل مى كند. و حرف ((ما(( در آن نافيه است ، و جمله بعد از ما صفت براى قوم است . و معنايش اين است كه : ما تو را تنها به اين غرض فرستاديم و قرآن بر تو نازل كرديم كه مردمى را كه پدرانشان انذار نشده بودند و غافل بودند، انذار كنى و بترسانى .
و در اينكه مراد از ((قوم (( چه كسانى است ، دو احتمال هست :
احتمال اول اينكه : مراد قريش و آنان كه ملحق به قريشند بوده باشد، در اين صورت مراد از ((آباى قريش (( پدران نزديك ايشان است كه انذار نشده بودند، چون پدران دورتر ايشان امت اسماعيل ذبيح اللّه (عليه السلام )، و همچنين پيغمبرانى ديگر بودند كه مبعوث بر عرب شدند، مانند: هود و صالح و شعيب (عليهما السلام ).
احتمال دوم اينكه : منظور از ((قوم (( همه مردم معاصر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بوده باشند، چون رسول ا سلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تنها به قريش مبعوث نبود، بلكه رسالتش جهانى و عمومى بود. در اين صورت باز منظور از پدران بشر آن روز كه انذار نشده بودند، همان پدران نزديكشان است ، چون آخرين رسولى كه معروف است قبل از پيامبر اسلام مبعوث شده عيسى (عليه السلام ) است ، كه او نيز مبعوث بر عامه بشر بود، ناگزير منظور از پدران انذار نشده مردم ، چند پشت پدرانى است كه در فاصله زمانى بين عصر پيامبر اسلام و زمان عيسى (عليه السلام ) در اين چند صدساله فترت قرار داشته اند.
معناى آيه اين است كه : تو تنها كسى را انذار مى كنى ، يعنى انذارت تنها در كسى نافع و مؤثر است كه تابع قرآن باشد، و چون آيات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمايل بدان مى شود، و از رحمان خشيتى دارد آميخته با رجاء، پس تو او را به آمرزشى عظيم ، و اجرى كريم بشارت ده كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود.
تفسير الميزان
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.