logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:175001)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:137937)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:128568)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:93917)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: خطا در استفاده از روايات تفسيري    نهي تحريمي تدريجي شراب و علل حرمت مست‌كننده ها    سكوت و بى‌تفاوتى علما، زمينه‌ى ترويج فساد است.    جلوگيري از تضييع حق مادي و معنوي مردم توسط متجاوز، از حرمت ماه‌ حرام بالاتر است.             

توجه

Icon
Error

admin Offline
#1 ارسال شده : 1392/12/03 08:58:14 ب.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾

مکارم: اين نيز براي آنها نشانه ‏اي است (از عظمت پروردگار) كه ما فرزندانشان را در كشتيهائي كه مملو (از وسائل و بارها است) حمل كرديم.


وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾

خرمشاهی: و براى آنان چيزى همانند آن آفريده ‏ايم كه سوارش مى ‏شوند

وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ ﴿۴۳﴾

فولادوند: و اگر بخواهيم غرقشان مى ‏كنيم و هيچ فريادرسى نمى ‏يابند و روى نجات نمى‏ بينند


إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾

فولادوند: مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازيم


وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾

فولادوند: و چون به ايشان گفته شود از آنچه در پيش رو و پشت ‏سر داريد بترسيد اميد كه مورد رحمت قرار گيريد [نمى ‏شنوند]


وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴۶﴾

خرمشاهی: و هيچ آيتى از آيات پروردگارشان براى آنان نيامده است مگر آنكه از آن رويگردان بوده‏ اند


وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۴۷﴾


مکارم: و هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزي كرده انفاق كنيد

كافران به مومنان مي‏گويند آيا ما كسي را اطعام كنيم كه اگر خدا مي‏خواست او را اطعام مي‏كرد

(پس خدا خواسته كه او گرسنه باشد) شما فقط در گمراهي آشكاريد.


وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾

فولادوند: و مى ‏گويند اگر راست مى ‏گوييد پس اين وعده [عذاب] كى خواهد بود


مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

فولادوند: جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند


فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

فولادوند: آنگاه نه توانايى وصيتى دارند و نه مى ‏توانند به سوى كسان خود برگردند

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾


خرمشاهی: و در صور دميده شود، آنگاه ايشان از گورها [برخيزند و] به سوى پروردگارشان بشتابند


قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾


مکارم: مي گويند اي واي بر ما! چه كسي ما را از خوابگاهمان برانگيخت ؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان (او) راست گفتند.


إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

فولادوند: [باز هم] يك فرياد است و بس و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند



فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾

فولادوند: امروز بر كسى هيچ ستم نمى ‏رود جز در برابر آنچه كرده ‏ايد پاداشى نخواهيد يافت

 1 کاربر از admin برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
alaie در تاریخ 1395/11/24
ali Offline
#2 ارسال شده : 1392/12/09 08:01:00 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,897

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
بنام خدا.برداشتی خلاصه از ایات 42تا54 سوره یس:

ایات 41تا 44،در ادامه ایات 33 تا 40که مظاهری از قدرت خدا را برمیشمرد،می باشد.

خلق مرکبهای مختلف و سلامت نگهداشتن انسانها در آن ،به اراده خداست و اگر بخواهد بوسیله ان هلاکتان کند،

هیچ فریادرس و نجات دهنده ای ندارید.مگر رحمت خود خدا.

ایات 45تا 47 تعدادی دیگر از بهانه تراشی های مخالفین پیامبر را بیان میکند.

ایات 48تا 54 سرنوشت این مخالفین را بیان میکند:هلاکت در دنیا و محشور شدن در قیامت (تا هم به پیامبر دلگرمی دهد و هم مخالفان را انذار دهد)

نکته ظریف این ایات ،مشابهت انها با ایات 28تا32 است که سرانجام اصحاب قریه رابیان کرده بود.

در این ایات عبارت صیحه واحده که برای اصحاب قریه هم ذکر شده بود ،دو بار بکار رفته است.

یکبار در ایه 49 که انها با یک صیحه ،غافل گیر و هلاک میشوند.

یکبار هم در ایه 53 که به نحوه مبعوث شدن انسانها از قبر و حاضر شدن در برابر خداوند،بوسیله

یک صیحه دیگر(یا نفخه صور) اشاره میکند

انتهای ایه 53 نیزمشابه ایه 32 است:جمیع لدینا محضرون "همه در برابر ما حاضر خواهند شد."


 1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
alaie در تاریخ 1395/11/24
sadeghjani Offline
#3 ارسال شده : 1392/12/10 12:39:51 ق.ظ
sadeghjani

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 7

2 تشکر دریافتی در 2 ارسال
به نظر میرسد در بخشی از این آیات سه ویژگی از ویژگیهای انسانهایی که راه را به اشتباه رفته اند بیان شده است و آنها عبارتند از :
1-انهایی که وقتی به آیات الهی برخورد میکنند از ان اعراض میکنند
2-انهایی که وقتی به انها گفته میشود به انسانهای نیازمند از انچه روزی شما شده انفاق کنید قصور میکنند
3-انهایی که چون به معاد و قیامت باور ندارند این سوال را مطرح میکنند که قیامت پس کی خواهد بود
نکته :به نظر می رسد یکی از روش هایی که انسان می تواند اطمینان پیدا کند که در مسیر صحیح و الی اله در حال حرکت است این است که ویژگی ها و خصوصیت های انسانهایی که راه را گم کرده اند را نداشته باشد لذا بیان مطالب فوق و تفکر در آن به ما کمک میکند که از خود مراقبت کنیم و چنانچه موردی از این دست در وجود ما دیده میشود، نسبت به درمان خود اقدام کنیم
یکی از موارد دیگر که در این آیات بیان شده و بسیار حائز اهمیت و قابل تأمل است آیه آخر میباشد که در آن یکی از ویژگی های مهم قیامت بیان شده است که کمتر در دنیا با آن روبرو میشویم و آن عبارت است از اینکه در روز قیامت خداوند میفرماید هیچ ظلمی به کسی نخواهد شد و جزایی جز آنکه عمل کرده اند نمی بینند .
 1 کاربر از sadeghjani برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
alaie در تاریخ 1395/11/24
ali Offline
#4 ارسال شده : 1399/03/23 09:22:25 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,897

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر و فهم سوره یس: نکات تفسیری سوره یس

وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾

مکارم: اين نيز براي آنها نشانه ‏اي است (از عظمت پروردگار) كه ما فرزندانشان را در كشتيهائي كه مملو (از وسائل و بارها است) حمل كرديم.


وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ ﴿۴۲﴾

خرمشاهی: و براى آنان چيزى همانند آن آفريده ‏ايم كه سوارش مى ‏شوند

پرسش 1: مقصود از این آیه‌ای که «ما ذرّیّه‌ی آنان را در کشتی‌ِ پر و آکنده سوار نمودیم» چیست؟ آیا حمل ذریه بر کشتی، دلالت بر ماجرای نوح ع دارد؟

پاسخ 1: در تفسیر این آیات، سه دسته نظر کلی وجود دارد:


الف. مقصود سوار کردن انسانها در کشتی نوح است که نسل انسان در آنجا حفظ شد و انسانها از آنجا در عالم پراکنده شدند و موید این برداشت آن ایه در وصف حضرت نوح است که فرمود «فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» (شعراء/۱۱۹) (مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۶۶؛ تفسير الصافي، ج‏۴، ص۲۵۴)

ب. اشاره است به مطلق کشتی‌ها و این نعمت که دریاها را در تسخیر انسان قرار داد که انسان بتواند با سوار شدن بر کشتی برای عبور از دریاها استفاده کند. (تفسير القمي، ج‏۲، ص۲۱۵؛ المیزان، ج۱۷، ص۹۲)

ج. مقصود از ذریه، نطفه‌های انسانهاست؛ و از این رو، کشتی پر و آکنده، کنایه از شکم زنان [باردار] است. (این قول در برخی از کتب اهل سنت به حضرت علی ع نسبت داده شده است؛ البحر المحیط، ج‏۹، ص۶۹)


پرسش2:چرا این تعبیر را درباره «ذریه» انسانها به کار برد، نه درباره همه انسان‌ها (بویژه اگر آیه را ناظر به سوار شدگان کشتی نوح بدانیم)؟

پاسخ 2:
الف. ذریه افراد را از این جهت گفت که این ذریه، همان نطفه‌ها و اموری از این سنخ است که در اصلاب و ارحام افراد است و در واقع با سوار کردن آنان بر کشتی، همه نسل آنان را هم در کشتی سوار کرد؛ و اینکه از ذریه نام برد، چون در مقام امتنان رساتر است. (تفسير الصافي، ج‏۴، ص۲۵۴)

ب. مقصود از ذریه فرزندان آنان است که برای تجارت می‌فرستند و یا مقصود فرزندان خردسال و زنان است، و علت اینکه آنان را ذکر کرد این است که آنان در مقام سفر کردن ضعیف‌ترند و نیازشان به مرکب سواری برای سفر بیشتر است (در این آیه به مرکب در دریا اشاره شد و و در آیه بعد هم چه‌بسا ناظر به مرکب در خشکی‌هاست) (مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۶۶؛ تفسير الصافي، ج‏۴، ص۲۵۴)

ج. مقصود از ذریه، مطلق فرزندان است و تعبیر «ذریاتهم» به حذف مضاف بوده، یعنی در اصل بوده «ذریات جنسهم» (البحر المحیط، ج‏۹، ص۶۹) یعنی ذریه شبیه همان تعبیری است که گاه گفته می‌شود خداوند بنی‌آدم را بر کشتی سوار کرد؛ و مقصود از این تعبیر مطلق انسانهاست، نه صرفا فرزندان حضرت آدم.

د-«ذريتهم» از باب اضافه خودى است، كه خود انسانها به خودشان به معنى دو موقعيت اضافه شده اند كه «هُم» همان حالت موجودشان و «ذريه» همان حالت نخستين است كه در صلب هاى پدران و رحم هاى مادران بوده اند،و اين خود لطف ويژه ربانى است كه در آن حال كه چندان چيزى هم نبوده اند آنان را در كشتى نوح حمل كرده. (تفسیر فرقان)

ه-طبرسي ذريّه را در آيه بر معناي فاعلي و پدران و اجداد گرفته زيرا ذرء بمعني خلق است و اولاد از پدران خلق ميشوند

حال به توضیحات چند تفسیر نگاه می کنیم:

الف-راغب مى گويد: ((كلمه ((ذريه (( در اصل به معناى فرزندان خردسال است ، ولى در استعمالهاى متعارف در خردسالان و بزرگ سالان هر دو استعمال مى شود، هم در يك نفر به كار مى رود، و هم در چند نفر، ولى اصلش به معناى چند نفر است .

اين آيه شريفه آيت ديگرى از آيت هاى ربوبيت خداى تعالى را بيان مى كند، و آن عبارت است از جريان تدابير او در درياها كه ذريه بشر را در كشتى حمل مى كند و كشتى از آنان و از اثاث و كالاى آنان پر مى شود، و از يك طرف دريا به طرف ديگر دريا عبور مى كنند و دريا را وسيله و راه تجارت و ساير اغراض خود قرار مى دهند.

و اگر حمل بر كشتى را به ذريه بشر نسبت داد، نه به خود بشر، و خلاصه اگر فرمود: ((حملنا ذريتهم (( و نفرمود: ((حملناهم (( به اين منظور است كه ب ه اين وسيله غرق محبت و مهر و شفقت شنونده را تحريك كند.



((و خلقنا لهم من مثله ما يركبون ((

مراد از اين جمله - به طورى كه ديگران تفسير كرده اند - چارپايان است ، چون در جاى ديگر، كشتى و چارپايان را با هم آورده و فرموده : ((و جعل لكم من الفلك و الانعام ما تركبون (( و نيز فرموده : ((و عليهاو على الفلك تحملون ((

بعضى كشتى را در آيه قبل حمل بر كشتى نوح ، و آيه مورد بحث را حمل بر كشتى ها و زورق ها و بلم هاى ديگر كرده اند كه بشر بعد از كشتى نوح براى خود درست كرده . و اين تفسير تفسيرى است بد و بى معنا.

ترجمه تفسير الميزان

ب-طبرسي ذريّه را در آيه بر معناي فاعلي و پدران و اجداد گرفته زيرا ذرء بمعني خلق است و اولاد از پدران خلق ميشوند و فلك مشحون را كشتي نوح فرموده است ولي آيۀ سوم با آن جور در نميآيد و در آنصورت ميفرمود «لو نشاء لاغرقناهم» يعني اگر ميخواستيم آنها را در كشتي نوح غرق ميكرديم.

صاحب كتاب تجسم عمل آقاي محمد امين رضوي احتمال داده اند كه مراد از فلك مشحون رحم مادر و از ذريه فرزندان است كه در آن حمل ميشوند در اين صورت بايد گفت: لام الْفُلْكِ براي عهد است و اشاره برحم، كه فلك بخصوصي است.
ناگفته نماند اگر فلك در آيۀ شريفه نكره ميامد احتمال ايشان قوي تر ميشد زيرا كه رحم كشتي مخصوصي است ولي اطلاق الفلك برحم در استعمال عرب ظاهرا يافته نيست.

زمخشري ميگويد ذريۀ مردم را كه حملشان بر آنها اهميت داشت در كشتي حمل كرديم اين سخن از اقوال ديگر قوي بنظر ميرسد

قاموس قرآن، ج ۳، ص: ۱۱

ج-آيات 41 تا 44 ـ اينجا به عنوان آيتى ديگر بر مبدأ و معاد جريان "ذريتهم فى الفلك المشحون" به ميان آمده، اول بايد ديد فلك مشحون كه كشتى مملّو از جمعيت است كدام است؟

در كل قرآن سى و دو مرتبه «فلك» به ميان آمده و در اين ميان سه مرتبه توصيف به «مشحون» گرديده، يك مرتبه اش مسلماً كشتى نوح است، چنانكه در آيه (26:119) آمده و يك مرتبه اش مربوط به يونس است، و اينجا اولى است كه بايد ديد آيا همان كشتى نوح است، چون "الفلك المشحون" مطلق است و تنها يك كشتى است،

اينجا بايد گفت مقصود كشتى نوح است كه مملو از گروهى ويژه بوده كه تمام نجات يافتگان در كشتى را در بر دارد، روى اين اصل بايد ديد معنى «ذريتهم» چيست؟
معلوم است كه «هُم» دست كم همان انسانهاى موجود زمان وحى قرآنى هستند، و آيا #ذريه آنان همان فرزندانشان مى باشند، با آنكه خودهاشان نيز در كشتى #نوح نبوده اند! و يا مقصود از «ذريتهم» اجدادشان هستند چنانكه اديبى بزرگوار همچون طبرسى در مجمع البيان فرموده، و حال آن كه ذريه در لغت هرگز به معناى «جد» نيامده است،
و در سى و يك آيه ديگر نيز به معناى فرزندان و يا معنى مناسب ديگر همانند آن آمده است،

وانگهى در بر گرفتن كشتى نوح، اجداد و يا فرزندان اين موجودين زمان نزول قرآن را هرگز دلالتى بر مبدا و معاد ندارد، بلكه در اين حمل ذريه يك فرِ عادى است كه داراى چنان دلالتهايى مى باشد، اينجا بايد گفت «ذريتهم» از باب اضافه خودى است، كه خود انسانها به خودشان به معنى دو موقعيت اضافه شده اند كه «هُم» همان حالت موجودشان و «ذريه» همان حالت نخستين است كه در صلب هاى پدران و رحم هاى مادران بوده اند، مانند «انفسهم» و گواهى ديگر بر اين معنى آيه (69:12) است كه "انا لما طغى الماء حملناكم فى الجارية" (69:11) به هنگام طغيان آب جهان شمول در طوفان نوح ما شما را در كشتى نوح حمل كرديم، و حال آنكه در آن هنگام اينان وجود فعلى نداشته اند، بلكه همچنان در صلب هاى آن پدران و رحم هاى آن مادران بوده اند و اين خود لطف ويژه ربانى است كه در آن حال كه چندان چيزى هم نبوده اند آنان را در كشتى نوح حمل كرده. اين معناى اصلى ذريتهم است، و سپس تمام انسانهايى كه از زمان كشتى نوح تا آخر زمان تكليف بوجود آيند همگان مشمول «ذريتهم» مى باشند.

تفسیر فرقان

د- و نشانه‌ای [ديگر از ربوبیّت خدا] برای آنان، اين است که ما نسل آنها را در کشتی انباشته‌ای [=کشتی نوح] حمل کرديم. 18


18- در ظاهر چنين مي‌نمايد که هدف اين آيه اشاره به نعمت وجود کشتي‌هائی انباشته از مسافر و کالا است، که در خدمت حمل و نقل آدميان قرار دارد، گرچه اين نعمت در آيات ديگری مطرح گشته است، اما در اينجا ذکر کلمه «ذريتهم» نشان مي‌دهد مسئله ويژه‌ای مورد نظر است، و گرنه به جای «حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ» به جمله «حملناهم» اکتفا مي‌شد. علاوه بر اين آيه، دو بار ديگر در قرآن از «حمل ذرية» آدمی سخن گفته است که نشان مي‌دهد منظور از حمل ذريه، همان نجات نسل آدمی در کشتی نوح از طوفانی فراگير مي‌باشد:

اسراء 3 (17:3) : ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ... و مريم 58 (19:58) : ... مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِيمَ... قرآن «ذرّيه نوح» را تنها باقي‌ماندگان شمرده است: و جعلنا ذريته هم الباقين. علاوه بر واژه‌هاي: ذريه و حملنا، که در مورد نسل نوح به کار رفته است، جمله فُلک مشحون [کشتی انباشته] نيز در مورد کشتی انباشته از آدميان و حيوانات، ساخته شده توسط نوح آمده است:

شعراء 119 (26:119) - فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ. آيا اين شواهد نشان نمي‌دهد منظور اين آيه نجات نسل بشر در کشتی نوح باشد؟



یس:42

و [پس از نوح نيز] همانند آن را برای ايشان آفريديم که بر آن سوار می شوند. 19

19- برخی پنداشته‌اند منظور از اين آيه، آفرينش چارپايانی برای حمل و نقل آدميان است، و برخی نيز به وسايل حمل و نقل مثل: اتومبيل و هواپيما اشاره کرده‌اند. هر چند همه اين موارد قابل توجه است، اما به نظر مي‌رسد منظور اين آيه کشتي‌های مشابهی است که با اقتباس از کشتی نوح در نسل‌های بعد ساخته شده است. با توجه به آيه 37 سوره هود (11:37) که ساخت کشتی نوح را زير نظر و به الهام الهی نسبت داده، شايد اين کشتی را بتوان اولين يا پيشرفته‌ترين کشتی ساخته شده تا آن تاريخ به حساب آورد [والله اعلم].

تفسیر اقای عبدالعلی بازرگان


ه-مقصود از این آیه‌ که «ما ذرّیّه‌ی آنان را در کشتی‌ِ پر سوار نمودیم» چیست؟ آیا حمل ذریه بر کشتی، دلالت بر ماجرای نوح ع دارد؟

در آیات زیادی از قران، حرکت کشتی ها بر آب و سوارشدن انسانها بر کشتی و حمل با آن و سالم به مقصد رسیدن، یکی از آیات خداوند بیان شده است. از جمله قبلا در سوره اسراء خواندیم که:

رَّبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا {66}
پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى‏آورد تا از فضل او براى خود بجوييد چرا كه او همواره به شما مهربان است {66}
وَإِذَا مَسَّكُمُ الْضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الإِنْسَانُ كَفُورًا {67}
و چون در دريا به شما صدمه‏اى برسد هر كه را جز او مى‏خوانيد ناپديد [و فراموش] مى‏گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد رويگردان مى‏شويد و انسان همواره ناسپاس است {67}
أَفَأَمِنتُمْ أَن يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ وَكِيلاً {68}
مگر ايمن شديد از اينكه شما را در كنار خشكى در زمين فرو برد يا بر شما طوفانى از سنگريزه‏ها بفرستد سپس براى خود نگاهبانى نيابيد {68}
أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا {69}
يا [مگر] ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن [دريا] باز گرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى آنكه كفر ورزيديد غرقتان كند آنگاه براى خود در برابر ما كسى را نيابيد كه آن را دنبال كند {69}

آیه 41 هم در نگاه نخست،مشابه آیات مذکور است اما وجود دو لفظ ذریتهم و مشحون، تامل بیشتر در آیه را ضروی میسازد:
عبارت فلک مشحون در سه جای قران بکار رفته است:سوره صافات ایه 140راجع به حضرت یونس: اذ ابق الی الفلک المشحون، سوره شعرا ایه 119: فانجیناه و من معه فی الفلک المشحون راجع به حضرت نوح و دیگری هم در همین سوره یس. و به معنای کشتی مجهزی است که دارای همه شرایط لازم و جهات مقتضی است .التحقیق فی کلمات القران

در ایاتی که بطور عمومی به آیه بودن کشتی ها تذکر داده شده است، عبارت فلک تنها بکار رفته است . همچنین ضمایر نیز بصورت مخاطب کُم یا هُم می باشد.(سخر لکم الفلک،علی الفلک تحملون، فاذا رکبوا فی الفلک و ..) اما در سوره یس ذریتهم بکار رفته که مفسران نیز نظرات مختلفی ابراز کرده اند. همچنین در قران در دو جا نیز اشاره شده که انبیا و بنی اسراییل از "ذریه من حملنا مع نوح" بوده اند.

اما مرور ایات:
در ایه 41 بیان شده که نشانه ای برای انسانها این است که ذریه انها را در فلک مشحون حمل کردیم. نشانه بودن این امر وقتی است که راکبان کشتی بسلامت از دریای مواج عبور کنند و به مقصد برسند.

در ایه 42 فرموده مثل این کشتی مشحون چیزهای دیگری هم ساختیم که بر ان سوار میشوند. در اینجا اکثر مفسران از لفظ ایه و نیز ایات سوره های دیگر که رکوب بر فلک و انعام را با هم از نشانه های خدا دانسته، این ایه را به همه مرکب های قابل استفاده توسط انسانها از جمله کشتی و چارپایان و اتومبیل و .. تعمیم داده اند
اما با توجه به ایه 43 که فرموده اگر بخواهیم غرقشان می کنیم، مشخص میشود که منظور همان مرکبهای دریایی است که امکان غرق شدن دارند . لذا الفلک المشحون در ایه 41 باید کشتی خاصی باشد که بعدا همانندهای دیگری از ان ساخته شده باشد. با توجه به انکه خداوند فرموده نوح، کشتی اش را زیر نظر ما ساخت (واصنع الفلک باعیینا و وحینا) و نیز توجه به قراین سابق الذکر، غرض از فلک المشحون در ایه 41 کشتی نوح است.

اگر مراد همان کشتی های معمولی و مشابه سایر سوره ها بود، لزومی به استفاده از لفظ ذریتهم و نیز ایه 42 نبود. چرا که مجموع آیه 41 و 43 مقصود را منتقل میکرد. اما وقتی غرض از ایه 41 کشتی نوح باشد، مجموع این سه ایه ترکیبی زیبا و حاوی نکته لطیف دیگری هم خواهد بود و ان اینکه خداوندی که قادر است کشتی نوح را در آن طوفان عظیم، سالم به مقصد برساند اگر بخواهد میتواند کشتی های مشابه آنرا غرق کند و شما هیچ گریز و نجاتی ندارید.

این نکته و این سیاق در آیات قبل هم به نوعی بیان شده که تناوب زنده شدن زمین مرده، شب و روز ، حرکت مستمر و منظم خورشید و ماه و سایر تغییر و تبدیلات افرینش نشانه هایی از خداست . در اینجا هم فقط حرکت کشتی بر روی دریا آیه نیست بلکه ایجاد نسل موجود زمین از ذریه نجات یافتگان کشتی نوح و در عین حال غرق شدن بسیاری از کشتی نشینان بعدی نشان از اعمال قدرت و اراده مستمر خداوند است.

قاموس قران به طبرسی که فلك مشحون را كشتي نوح دانسته، ایراد گرفته که " آيۀ سوم با آن جور در نميآيد و در آنصورت ميفرمود «لو نشاء لاغرقناهم» يعني اگر ميخواستيم آنها را در كشتي نوح غرق ميكرديم "( یعنی هم فعل اغرقنا ماضی باشد و هم لو امتناعیه نه اِن شرطیه.چرا که کشتی نوح غرق نشد و اراده خدا هم بر حفظ ان بود). در پاسخ باید گفت ایه 43 به ایه 42 برمیگردد نه به آیه 41. یعنی خدا اگر بخواهد راکبان بر سایر کشتی ها را غرق میکند و نجات دهنده ای ندارند نه کشتی نوح را که برای سلامت رساندن و نجات نوح و پیروانش ساخته شده بود.

سيدكاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/08 09:56:42 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

farhang Offline
#5 ارسال شده : 1399/03/28 09:15:49 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,018
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال


تدبر و فهم سوره یس: نکات تفسیری سوره یس

پرسش : منظور از صیحه واحده در ایه 49 چیست؟ ایا نفخ صور اول است یا عذاب است؟

مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾

فولادوند: جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد كه هنگامى كه سرگرم جدالند غافلگيرشان كند


فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾

فولادوند: آنگاه نه توانايى وصيتى دارند و نه مى ‏توانند به سوى كسان خود برگردند

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾


خرمشاهی: و در صور دميده شود، آنگاه ايشان از گورها [برخيزند و] به سوى پروردگارشان بشتابند

إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾

فولادوند: [باز هم] يك فرياد است و بس و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند


پاسخ 1:

مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان است ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است .

وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ

اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است .


إِن كانَت إِلا صيْحَةً وَحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا محْضرُونَ


در اين جمله اسم ((كانت (( حذف شده ، و تقدير كلام چنين است ((ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة (( يعنى آن صيحه و نفخه اى كه ايشان را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت ، نبود مگر يك نفخه و صيحه .

و تعبير به ((لدينا : نزد ما(( بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع كرده اند.

تفسیر المیزان

پاسخ 2:

آيه 51 ـ «صور» در اينجا به معناى جايگاه صداى دلخراش جهانى است كه گاه مى ميراند و گاهى هم زنده مى كند كه جانكاه يا جان خواه است، و اينجا مقصود دومين است.
«اجداث» جمع جَدَثْ و جايگاه مردگان است كه در جاى جاى جهان چه زير خاك و يا روى آن در درياها و يا در دود و غبارها بدنهاشان پراكنده گرديده، روى اين اصل مقصود تنها قبرهاى خاكين و زير خاك نيست، سپس «ينسلون» تنها به معناى جداى شدن اين مردگان از حالت مرگ نيست، بلكه به معنى جدائى هايى ويژه اى است كه نسبت به ارواحشان و بدنهاشان اتفاِق مى افتد، جدائى ارواحشان نخست از حالت بيهوشى مطلق است كه "فصعق من فى السموات و من فى الارض" (39:68) سپس جدا شدن از بدنهاى برزخيشان مى باشد كه در پایان زندگى برزخ است و نيز جدا شدن ذرّات اصل بدنهاشان كه در طول تكليف با آنان بوده از اجزائى بيگانه، چه اجزاء اصلى بدنهاى ديگران كه با آنان مخلوط گشته و چه اجزائى مهمان كه اصالتى در بدنهاى خودشان نداشته، و بالاخره اجزاء اصلى هر كسى از جاى جاى گوناگون جهان از ديگر اجزاء انتسال و انفصال مى يابد،

تفسیر فرقان

پاسخ3:

برخی مفسران، صیحه واحده در ایه 49 را منطبق بر نفخ صور اول دانسته اند اما درست نیست زیرا مخاطبان اصلی آیات که مشرکان زمان پیامبر بوده و در طول سوره نیز مورد خطاب و نکوهش بوده اند، در زمان نفخ صور نخست زنده نیستند که در حال جدال باشند یا بتوانند به خانواده شان توصیه کنند.

ایات به زمان مرگ انها اشاره دارد که با توجه به لفظ صیحه واحده و بیان داستان اصحاب قریه در ابتدای سوره و نیز ایه قبل که وعده خدا را به تمسخر میگرفتند، بر مرگ خاص انها بعنوان عذاب دلالت دارد که میتواند بر کل قوم یا گروهی از قوم نازل شود. ایات در ابتدا بیان میکند که این عذاب خدا انها را فرامیگیرد که هیچ فراری هم از ان ندارند. سپس با نفخ صور زنده میشوند و صدق دعوت رسولان را تایید می کنند و سپس همه در محضر خدا جمع می شوند.

این آیات مشابه سوره طور و صاد است که به عذابی که در انتظار مخالفان پیامبر است اشاره دارد:

طور: فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ {45}پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مى‏افتند برسند {45}يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ {46}روزى كه نيرنگشان به هيچ‏وجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند {46}وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ {47}و در حقيقت غير از اين [مجازات] عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كرده‏اند خواهد بود ولى بيشترشان نمى‏دانند [كه آن عذاب چيست] {47}

که توضیح داده شد، ایه 45 و عذاب اول، همان مرگ جمعی انها در اثر صیحه یا صاعقه یا ...است و عذاب دوم ایه 47 هم عذاب اخروی. فعل یصعقون ریشه ان بر صدای شدید دلالت دارد و مرگ و بیهوشی هم از تبعات ان است

صاد:كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ {12}پيش از ايشان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب عمارت و بناهای بلند نیز تكذيب كردند {12}
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الأَيْكَةِ أُوْلَئِكَ الْأَحْزَابُ {13}و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها احزاب و دسته‏هاى مخالف (رسولان خدا) بودند {13}
إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ {14}هيچ كدام نبودند كه پيامبران [ما] را تكذيب نكنند پس عقوبت [من بر آنان] سزاوار آمد {14}
وَمَا يَنظُرُ هَؤُلَاء إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ {15}و اينان هم جز يك فرياد را انتظار نمى‏برند كه هيچ [مجال] سر خاراندنى در آن نيست {15}

در اینجا کاملا مشخص است که مشرکان مکه هم به عذابی مشابه اقوام مکذب قبل تهدید میشوند که با صیحه ای تحقق می یابد. تلفیق آیه 15 سوره صاد با آیه 45 سوره طور نشانگر آن است که انها در اثر صیحه موعود، مصعوق و بیهوش یا بی جان میشوند.

ایا صیحه واحده ذکر شده در ایه 53، همان نفخ صور ایه 51 است یا متفاوتند ؟
مشهور ان است که دو صیحه یا دو نفخه در قیامت داریم .و مفسران هم صیحه ایه 53 را همان نفخ صور دوم دانسته اند. سوره زمر هم حداقل دو نفخه را تایید می کند. اما از آیات سوره یس میتوان صیحه سوم را هم برداشت کرد. یعنی با نفخه اول ، همه می میرند با نفخه دوم ،همه از قبرها بیرون می ایند و زنده میشوند و بعد از مدتی که از گیجی و تعجب و بهت انسانها گذشت، با صیحه سومی جمع میشوند و به حسابها رسیدگی میشود. ایات 83 و84 سوره نمل نیز موید این برداشت است که مجتمع شدن همه نزد خدا مدتی بعد از زنده شدن و حشر است.


سيدكاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/08 10:00:03 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
fatemeh59 Offline
#6 ارسال شده : 1399/03/29 01:48:20 ب.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

تفسیر و تدبر سوره یس:

یهانه کافران در دعوت به انفاق: اگر خدامیخواست خودش به ان فرد فقیر غذا میداد. چون خدا نخواسته، ما هم نمی دهیم!!!

پاسخ 1:
شبه استدلال، آنهم غلط
آیه 47 حاویِ یک شِبه استدلال غلط است.

خداوند امور این دنیا را مطابق آنچه که بارها تحت عنوان «فعل خداوند قانونمند است» دیدیم ، براساس قوانینی اداره می¬کند که برای بشر نیز مفهوم و بسیاری از آنها معلوم است و از جمله اینکه یکی از پایه¬های قوام جامعه بشری را در دستگیری ضعفا توسط اغنیاء قرار داده است.

همانگونه که در داخل هر خانواده پدر و مادر به فرزندان ضعیف بیشتر توجه می-کنند ، در جامعه بشری نیز (که یک خانواده در مقیاس بزرگتر است) همین حالت لازم است و خداوند این را قرار داده و در غیر این صورت جامعه محل تراکم خشم¬های فرو خورده شده ، و فرو می¬پاشد .
اینکه در آیه مذکور کفار چنان می¬گویند در حقیقت برای شانه خالی کردن از وظایف مالی خویش به قدرت مطلق الهی اشاره می¬کنند اما (عامداً) از این غفلت می¬کنند که قدرت الهی مانع از این نیست که حکمت الهی راز بقاء جوامع را در آن طرز رفتار قرار داده باشد .
در حقیقت گفتار کافران نوعی مغلطه و سفسطه است ، و با این حال پیامبرشان و مؤمنان را «در گمراهیی آشکار» قلمداد می¬کنند.

از تفسیر اقای گنجه ای

پاسخ 2:

و در اينكه كفار گفتند: ((آيا طعام دهيم به كسى كه اگر خدا مى خواست خودش به او طعام مى داد(( اشاره است به اينكه : اگر مؤمنين گفتند: ((از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد((، از اين باب گفتند كه انفاق به فقرا از امورى است كه خدا خواسته و اراده كرده ، و خلاصه از احكام دين خداست ، لذا كفار آن را رد كرده و گفتند كه : اگر خدا اراده كرده بود خودش طعامشان مى داد، پس اينكه مى بينيم نداده معلوم مى شود اراده نكرده ، چون اراده خدا از مرادش تخلف نمى كند.

و اين جواب مغالطه اى است كه : در آن ، بين اراده تشريعى خدا و اراده تكوينى اش خلط كرده اند؛ چون اساس اراده تشريعى خدا امتحان و هدايت بندگان است به سوى آنچه كه هم در دنيا و هم در آخرت صلاح حالشان در آن است ، و معلوم است كه چنين اراده اى ممكن است با عصيان كردن از مرادش تخلف كند.


ولى اراده تكوينى از مرادش تخلف نمى كند، و معلوم است كه مشيت و اراده خدا كه به اطعام فقرا و انفاق بر آنان تعلق گرفته ، مشيت و اراده تشريعى است نه تكوينى . پس تخلف اين اراده در مورد فقرا تنها كشف مى كند از اينكه كفار توانگر، از آنچه كه بدان مأمور شدند تمرد و عصيان ورزيدند، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه اراده خدا به اين عمل آنان تعلق نگرفته ، و مؤمنين در اين مدعا دروغ گفته اند.

تفسیر المیزان

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/30 09:18:15 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.567 ثانیه ایجاد شد.