رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس خود را از هوس باز داشت (۴۰)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿۴۰﴾
پس جايگاه او همان بهشت است (۴۱)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿۴۱﴾
در باره رستاخيز از تو مى پرسند كه فرارسيدنش چه وقت است (۴۲)
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ﴿۴۲﴾
تو را چه به گفتگو در آن (۴۳)
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ﴿۴۳﴾
علم آن با پروردگار تو است (۴۴)
إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ﴿۴۴﴾
تو فقط كسى را كه از آن مى ترسد هشدار مى دهى (۴۵)
إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا ﴿۴۵﴾
روزى كه آن را مىبينند گويى كه آنان جز شبى يا روزى درنگ نكرده اند (۴۶)
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿۴۶﴾ |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: Moderator, students, member تاریخ عضویت: 1391/07/12 ارسالها: 27
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
تفسیر آیات 40-46
سپس به ذکر اوصاف بهشتیان در دو جمله کوتاه و بسیار پرمعنى پرداخته , مى فرماید: ((و آن کسى که
از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را ازهوى باز دارد )) (واما من خاف مقام
ربه ونهى النفس عن الهوى ).
ـ ((قطعا بهشت جایگاه اوست )) (فان الجنة هى الماوى ).
آرى ! شـرط اول بـهـشـتـى شدن ((خوف )) ناشى از ((معرفت )) است , شناختن مقام پروردگار و تـرسـیدن
از مخالفت فرمان او, شرط دوم که در حقیقت نتیجه شرط اول ومیوه درخت معرفت و خـوف اسـت تـسـلـط بـر
هواى نفس و باز داشتن آن از سرکشى ,چرا که تمام گناهان و مفاسد و بدبختیها از هواى نفس سرچشمه مى
گیرد.
تاریخ قیامت را فقط خدا مى داند:.
در تـعـقیب مطالبى که درباره قیامت و سرنوشت نیکان و بدان در آن روز درآیات پیشین آمد,
در ایـنـجـا بـه سراغ سؤال همیشگى مشرکان و منکران معاد رفته ,مى فرماید:
((و از تو درباره قیامت مى پرسند که در چه زمانى واقع مى شود)) (یسئلونک عن الساعة ایان مرسیها).
ـ قـرآن در پـاسـخ این سؤال براى این که به آنها بفهماند که هیچ کس ازلحظه وقوع قیامت بـاخـبـر
نـبوده و نخواهد بود, روى سخن را به پیامبر(ص ) کرده ,مى گوید: ((تو را با یادآورى این سخن چه
کار))؟! (فیم انت من ذکریها).
یعنى ; تاریخ وقوع قیامت حتى از تو پنهان است , تا چه رسد به دیگران , این از آن علم غیبى است که از
مختصات ذات پروردگار مى باشد, و احدى را به آن راهى نیست !.
سـپس مى افزاید: ((نهایت آن (قیامت ) به سوى پروردگار تو است ))و هیچ کس جز خدا از زمانش آگاه نیست
(الى ربک منتهیها).
این همان مطلبى است که در آیه 34 سوره لقمان نیز آمده است : ((علم زمان وقوع قیامت تنها نزد
خداست )).
باز براى توضیح بیشتر مى افزاید: ((کار تو فقط بیم دادن کسانى است که از آن مى ترسند))
(انما انت منذر من یخشیها).
وظـیفه تو همین انذار و هشدار و بیم دادن است و بس , و اما تعیین وقت قیامت از قلمرو وظیفه و آگاهى
تو بیرون است .
و سـرانجام در آخرین آیه این سوره براى بیان این واقعیت که تاقیامت زمان زیادى نیست , مى فرماید:
((آنها در آن روز که قیام قیامت را مى بینندچنین احساس مى کنند که گوئى توقفشان (در دنیا و برزخ )
جز شامگاهى یا صبح آن بیشتر نبوده است ))! (کانهم یوم یرونها لم یلبثوا الا عشیة
اوضحیها).
به قدرى عمر کوتاه دنیا بسرعت مى گذرد, و دوران برزخ نیز سریع طى مى شود که به هنگام قیام قیامت
آنها فکر مى کنند تمام این دوران چند ساعتى بیش نبود.
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
سئوال از ايه 42 سوره نازعات:گوينده "فيم انت من ذكريها" كيست؟خداوند يا مشركين؟
سلام.یک سوال از ایات پایانی سوره نازعات
42- ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﺁﻥ ﻛﺪﺍﻡ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ؟ 43- ﺗﻮ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ؟ 44- ﺍﻣﺮ ﺁﻥ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺍﺳﺖ. 45- ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺬﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻯ، ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﺪ (ترجمه از تفسیر احسن الحدیث )
در ترجمه و تفاسیری که من مشاهده کردم،آیات ۴۳و۴۴را پاسخ خدا به پیامبر ،قمداد کرده اند
اما به نظرم،منطقی تر است که در ادامه آیه ۴۲ و حرف مشرکان ،خطاب به پیامبر دانست
یعنی ضمن سوال از زمان قیامتی که در آینده نامعلوم دور بوقوع می پیوندد، از تذکرات و صحبتهای پیاپی پیامبر پیرامون قیامت،انتقاد میکنند و او را برحذر میدارند که تو چرا مرتبا قیامت را یادآوری میکنی؟ این مربوط به خدای توست
و خداوند هم در دو دو آیه بعد پاسخ میدهد که پیامبر،وظیفه انذار را برعهده دارد و زمان قیامت،هم نسبت به دنیا،یک نیمروز است
نظر دوستان چیست؟
سئوال مطرح شده توسط آقاي فرهنگ در گروه تدبر هفتگي در سوره ها
پاسخ يك:نظر الميزان در خصوص ايه فوق،ارسالي از سركار خانم انصاري
" بيان آيات در اين چهار آيه متعرض سؤ ال مشركين از زمان قيام قيامت شده ، آن را رد مى كند، به اينكه علم به آن نزد احدى نيست ، و كسى به جز خداى تعالى از آن خبر ندارد، و خداى تعالى علم به آن را به خود اختصاص داده .
بعضى ديگر گفته اند: اين آيه تتمه سؤ ال مشركين است ، كه در آن به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) خطاب مى كنند، و معناى آن اين است كه : از علم به قيامت و به وقت آن نزد تو چه مقدار هست ؟ و يا اين است كه : تو كه اين همه بياد قيامت هستى خودت از آن چه فهميده اى ؟
و خواننده محترم مى داند كه سياق آيات با هيچ يك از اين معانى آنطور كه بايد نمى سازد، علاوه بر اين هيچ يك از آنها خالى از تكلف نيست .
إِلى رَبِّك مُنتهَاهَا اين جمله در مقام تعليل جمله «فيم انت من ذكريها» است ، و معنايش اين است كه : تو از وقت آن نمى توانى با خبر شوى ، براى اينكه انتهاى آن به سوى پروردگار تو است ، پس حقيقت آن و صفاتش و از آن جمله تعين وقتش را جز پروردگار تو نمى داند، پس مردم نبايد از وقت آن بپرسند، و در وسع تو هم نيست كه پاسخ دهى . و بعيد نيست - و خدا داناتر است - "
پاسخ 2:
از تو میپرسند، قیامتی که تو از آن سخن گفتی، کی اتفاق میافتد؟ (قیامت در کدام زمان مستقر و تثبیت شده است؟)خدا جواب می فرماید: فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا (۴٣) تو نسبت به یادآوری زمان قیامت، در چه جایگاهی هستی؟ یعنی یادآوری زمان قیامت جایگاه و موقعیت تو نیست. إِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاهَا (۴۴) برگشت این امر به سوی پروردگار توست. جایگاه تو این است: إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشَاهَا (۴۵) این است و جز این نیست که تو انذار دهنده کسانی هستی که خشیت دارد.
خدا با این بیان میرساند که من به پیامبر خود اعلام میدارم که جایگاه تو بیان زمان وقوع قیامت نیست، بلکه جایگاه تو انذار است، و این به این معنا نیست که چون زمان وقوع آن مشخص نیست، خودش هم وجود ندارد.
در این سوره بعد از این همه بیانات قرآن در سیاقهای اول و دوم و سوم و چهارم، مخاطبان سوال از زمان قیامت میپرسند و با توجه به اینکه سیاق سوره سیاق طغیان و مخالفت است، میتوان گفت که سوال از زمان قیامت، آخرین حربه در نفی و شانه خالی کردن آنهاست و تنها چیزی که میتواند به آنها کمک کند، این است که اگر شما راست میگویید که قیامتی هست، زمان وقوع آن کی هست؟
خدای متعالی با جوابی که میدهد، اولا اصل سوال را خنثی میکند و زیر سوال میبرد و میگوید که جای سوال پرسیدن نیست و جواب دادن به این سوال به عهده پیامبر نیست و بعد هم تهدید را به خود آنها متوجه میکند که قیامت بر پا میشود و شما در آن روز میبیند که زمان قبل از آن جز به اندازه یک عصرگاه یا صبحگاه به نظر نمیرسد.
احتمالات دیگرى در تفسیر این آیه نیز دادهاند از جمله اینکه : تو مبعوث براى بیان زمان قیام قیامت نشده اى ، تو تنها مبعوث شده اى که اصل وجود آن را اطلاع دهى ، نه لحظه وقوع آن را .و دیگر اینکه: قیام تو بیانگر نزدیک شدن روز قیامت است
سپس مىافزاید : منتهاى قیامت به سوى پروردگار تو است ( الى ربک منتهاها). تنها او است که مىداند قیامت کسى بر پا مىشود ، هیچ شخص دیگرى از آن آگاه نیست ، و هر گونهتلاش و کوشش براى آگاهى از زمان قیام قیامت بى فایده است.
این همان مطلبى است که در آیه 34 سوره لقمان نیز آمده است : ان الله عنده علم الساعة : علم زمان وقوع قیامت تنها نزد خدا است و در آیه 187 سوره اعراف مىفرماید : قل انما علمها عند ربى: بگوعلم آن فقط نزد پروردگار من است. بعضى گفته اند منظور از جمله بالا این است که تحقق و انجام قیامت به دست خدا است .
ارسال شده توسط خانم پیرونظر
پاسخ 3:
سلام باتشكر از شما، در سوره اعراف،مفهوم انحصار علم قيامت در نزد خدا، با فعل "قل" ،مشخص است که خطاب به پیامبر است وگفته بگو علمها عند ربی
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي ۖ لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ۚ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً ۗ يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
ترجمه : از تو در باره قيامت مىپرسند [که] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: «علم آن، تنها نزد پروردگار من است. جز او [هيچ کس] آن را به موقع خود آشکار نمىگرداند. [اين حادثه] بر آسمانها و زمين گران است، جز ناگهان به شما نمىرسد.» [باز] از تو مىپرسند گويا تو از [زمان وقوع] آن آگاهى. بگو: «علم آن، تنها نزد خداست، ولى بيشتر مردم نمىدانند.»
اما در سوره نازعات،لحن و جمله فیم انت من ذکریها، به مشرکان بیشتر شباهت دارد و نیز ايه "الی ربک منتهاها"
اقای فرهنگ
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,042 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تامل و تفسير آيه 46 سوره نازعات:منظور از لبث يك نيمروز يا يك شب چيست؟در كجاست؟
برخي ،احساس لبث و توقف به مدت يك نيمروز را به زندگي دنيا مربوط ميدانند كه در نظر افراد در قيامت،زندگي دنيا يك نصفه روز بوده است اما به دو دليل ،نميتواند درست باشد بلكه به توقف و خواب در عالم برزخ (فاصله بين مرگ تا حشر در محشر)اشاره دارد اولا اين ايه و اين سوره به آغاز صحنه محشر و لحظه زنده شدن انسانها اشاره دارد و لذا انها هنوز زندگي اخروي را تجربه نكرده اند كه در مقام مقايسه با زندگي دنيا باشند.
ثانيا سئوال آيه 42 به زمان وقوع قيامت برميگردد .منطقي است در پاسخ هم به زمان كوتاه وقوع ان پس از مرگ افراد اشاره كند.اينكه زندگي دنيا ،نصف روز بوده است،كمكي به پاسخ سئوال زمان قيامت نميكند اما با ارتباط دادن آيه به فاصله زماني بين موت فرد تا محشر،پاسخي مشخص و در عين حال بدون تعيين زمان قطعي قيامت،داده شده است. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,964
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نكات تفسيري ايات اخر سوره نازعات از تفسير تسنيم
﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها﴾؛
﴿أَیَّانَ﴾ سخن از زمان است؛ حالا چه کسی این سؤال را کرد؟ چگونه این سؤال را کردند؟ چه کسی یاد آنها داده؟
این خیلی سؤال عمیقی است در بعضی از قسمتهای دیگر هم باز همین سؤال آمده است، در جریان حضرت نوح(سلام الله علیه) دارد که ﴿بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها﴾یعنی کشتی نوح به نام خدا حرکت میکرد و به نام خدا لنگر میانداخت. مُرسای کشتی لنگرگاه کشتی است، کشتی در وسط دریا لنگر نمیاندازد حالا ضرورتی اقتضا کند به اسکله و به ساحل رسید و میخواهد مسافر را پیاده کند لنگر میاندازد اینها سؤال کردند که کشتیِ قیامت چه وقت لنگر میاندازد
. این خیلی عمیق است، همه ما سوار یک کشتی هستیم کشتی قیامت الآن موجود است چه وقتی مسافرها را پیاده میکند چه کسی یادشان داده؟ یک وقت است که فقط سؤال از زمان و مکان و اینها میکنند که حرفی دیگر است، اما چگونه شد که این جور سؤال کردند که کشتی قیامت چه وقت مسافرها را پیاده میکند؟ معلوم میشود که قیامت هماکنون موجود است ما از یک نظر در قیامت هستیم،
وقتی مسافرها را پیاده کردند، آن وقت >یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ< میشود ﴿فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ﴾ میشود جهنم شعلهاش پدید میآید بهشت آن عطر و بویش جهانگیر خواهد شد و مانند آن.
اما آنها که سؤال میکردند چه وقت و کجا، از تاریخ و جغرافیا سؤال میکردند آن را قرآن کریم فرمود این سؤالتان تام نیست؛ برای اینکه وقتی قیامت قیام میکند نه تاریخ است و نه جغرافیا؛ نه از «چه وقت» خبری است نه از «کجا». «چه وقت» یعنی زمان و «کجا» یعنی مکان، هر دو بساطش برچیده میشود. اگر آسمان و زمین رخت بربندد نه زمانی داریم نه مکانی.
اگر کرهای حرکت کند زمان پیدا میشود، اگر طلوع و غروبی داشته باشد مکان پیدا میشود، ما نه «چه وقت» داریم نه «کجا»، چون هر دو برداشته میشود ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ﴾ ؛ لذا میفرماید این چه سؤالی است که شما میکنید؟
>إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها< در قرآن کریم هم مسئله هدایت، هم مسئله تبشیر و انذار به دو قسم بیان شده: یکی عمومی، یکی خصوصی. عمومی آن این است که ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾[ند ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾اند یعنی حقوق بشر است، انذار بشر است. یک خصوصی دارد که ﴿هُدیً لِلْمُتَّقینَ﴾ است، یعنی این هدایت گرچه عمومی است ولی متقین بهره میبرند.
دوم اینکه گرچه این انذار برای همه است، اما آنکه دامنگیرش میشود >وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا<«لُدّ» جمع «ألدّ» است، >أَلَدُّ الْخِصامِ< یک انسان بدکینه بدسرشت، باید انذار بشود. این طور نیست که >وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا< انذار مخصوص لدودها باشد، ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾ است >ذِکْری لِلْعالَمینَ< است؛ اما کسانی که از انذار تو بهره خوب میبرند >إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها< مثل ﴿هُدیً لِلْمُتَّقینَ﴾؛ این ﴿هُدیً لِلْمُتَّقینَ﴾ با اینکه ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾ است اما آنجا ﴿هُدیً لِلْمُتَّقینَ﴾ برای متقین بهره میبرند وگرنه قرآن برای همه است. انذار برای همه است ولی >مَنْ یَخْشاها< بهره میبرد؛ لذا فرمود:
>إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها< پس انذار سودمند برای >إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها< انذار دردناک >وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا< انذار جامع ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾، >ذِکْری لِلْعالَمینَ< آمده است.
بعد میفرماید اینها وقتی وارد صحنه قیامت شدند از ماقبلِ قیامت از یکدیگر سؤال میکنند؛
گویا یک طرف روز بود یعنی نزدیکهای صبح تا ظهر، یا یک طرف عصر بود که «عشیة» میگویند نه یک روز تمام، کل دنیا برای قیامت برای هفتاد سال یا هشتاد سال بودند، این هفتاد سال یا هشتاد سال مثل یک صبحانه یا یک عصرانه است؛
وقتی انسان با ابد رو به رو میشود، هفتاد سال یا هشتاد سال یا صد سال نسبت به ابد میشود یک صبحانه یا یک عصرانه. «ضُحا» موقع چاشت است این ساعت ده به بعد را که هوا خیلی روشن میشود میگویند «چاشت» این را میگویند «ضُحا»؛ «عشیه» هم پایان روز است. وقتی که انسان نامحدود را میبیند محدود در برابر او همین قدر خواهد بود که امیدواریم ذات اقدس الهی به همه توفیق بدهد که ما با روح و ریحان آشنا بشویم.
«و الحمد لله رب العالمین
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.