logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170725)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133445)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123380)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89861)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا كشف حجاب،مجازات شلاق دارد؟ قواعدفقهی تعیین جرم و مجازات و تعزیزات چيست؟    آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1390/11/12 01:19:23 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
بدي ها را جار نزنيد .رفتارهاي سوئ را اشكار نكنيد

ایه 148 سوره نسائ بیانگر یک دستورالعمل اخلاقی است که بجای امرونهی مستقیم ،خداوند اشکار کردن بدیها را نفی نموده است.


لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ

ترجمه فولادوند:خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد مگر [از] كسى كه بر او ستم رفته باشد

ترجمه مکارم:خداوند دوست ندارد كسي با سخنان خود بديها را اظهار كند مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد،


ترجمه بهرام پور:خداوند علنی کردن سخن درباره بدی(دیگران)را دوست ندارد مگر کسی که بر او ستم رفته باشد.


همانطور که ملاحظه میشود تاکید بر اشکار کردن(جهر) گفتار سوئ واشاعه ان در جامعه است تا اصل خود بدی.

يعني افشاي بدي هاي ديگران مجاز نيست مگر وقتي كه شما براي گرفتن حق خود و دادخواهي از كسيكه به شما ظلم كرده ،مجبور به بيان بدي هاي وي شويد.البته برخي مفسر ين معتقدند در اين موارد هم شما مجاز نيستيد كه مطلب را در كل جامعه پخش كنيد بلكه به كساني يا نهادهايي كه ميتوانند حق شما را استيفا كنند،بگوييد.

انشائ اله خدا همه افراد جامعه بخصوص صاحبان تریبونها ورسانه ها را در ترک این عمل ،موفق بدارد.


كلمات كليدي:بدي ظلم سخن ستم

ویرایش بوسیله کاربر 1396/02/23 10:35:16 ق.ظ  | دلیل ویرایش: key words

ali Offline
#2 ارسال شده : 1396/11/12 08:23:07 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
افشای ظلم ظالمین مجاز و واجب است.


تفسیر فرقان در ذیل آیه فوق چنین نگاشته است:

اينجا "الاّ من ظلم" استثنائى است از «لايحب» بدين معنى كه كسى كه مظلوم واقع شده مى تواند بيانگر مظلوميت خود بطور آشكار باشد، روى اصل مُفتضَح كردن ظالم جايز و يا واجب است، كه ديگران فريب او را نخورند و نيز كمك خواهى از ديگران كه با او معارضه كنند و دست كم شكافتن عقده مظلوميت كه "من ظلم" هر سه بعد را شامل است، البته به استثناى موردى كه ظالم توبه و اصلاح كرده و يا با افشاى ظلمش ديگران تشويق به ظلم شوند.

"مَن ظلم" يا مظلوميت شخصى و يا مهم تر مظلوميت اجتماعى است، مظلوميت شخصى اين است كه به شخص او ظلم شده و او هم قدرت بر دفاع نداشته و ظالم همچنان بر ظلم خود پايدارى مى كند، كه روى جهات گذشته فريادگرى عليه او شايسته و بايسته است، چون زير بار ظلم رفتن و دفاع نكردن در مقابل ظالم خود گناه و ظلم به خود مى باشد و بر حَسب فرموده على(عليه السلام)(الظالم و المظلوم كلاهما فى النار) ستمگر و ستم كش هر دو در آتشند و مقصود از اين مظلوم، همان مظلومى است كه با امكاناتى كه دارد دفاعى در مقابل ظلم نمى كند،

بعد دوم ظلم اجتماعى است مانند، كسى كه به كسانش و يا هر مؤمن ديگر ظلم شود و او هم دم فرو بندد و هيچگونه عكس العملى براى مقابله با ظلم از خود نشان ندهد، كه اين خود ظلم است و "اّلا مَن ظلم" در بعد دوم آن را در بر دارد، كه مظلوم بايد در حد امكان عليه ظالم فريادگر باشد و نيز مظلومان ديگر چه بتوانند از خود دفاع كنند يا نتوانند، چون در هر صورت مظلومند، گرچه دفاعى از مظلوميت خود نكنند، ديگران واجب است عهده دار دفاع از آنان شوند.

بُعد سوم اهم از دو بُعد قبلى و كسى است كه ايمانش مورد تعدى اشخاصى واقع شده، كه اين خود ظلم به ايمان و مؤمنان بوده و در اينجا هرگونه برخورد شايسته اى براى دفع ظلم و رسوا كردن ظالم بر همگان واجب است، كه "من ظلم" در اينجا كل مؤمنانى هستند كه به ايمانشان ظلم شده و بايد همگان بپاخيزند و فريادگرانى همگانى از براى دفاع از حق باشند.
ali Offline
#3 ارسال شده : 1396/12/09 10:30:36 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
غيبت و افشاي عيوب ديگران،حرام است مگر كسي كه ظلم كرده .آن هم فقط در مورد ظلمش نه بقيه امورش



لاٰ یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ وَ کٰانَ اللّٰهُ سَمِیعاً عَلِیماً«۱۴۸»

خداوند، آشکار کردن گفتار بد را دوست نمی دارد، مگر از کسی که به او ستم شده باشد و خداوند، شنوای داناست.

👌نکته ها:

این آیه به مظلوم، اجازه دادخواهی و فریاد می‌دهد، نظیرآیه ی ۴۱ سوره شوری که می‌فرماید: «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولٰئِکَ مٰا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ» و هرکس پس از ستم دیدن، یاری جوید و انتقام گیرد، راه نکوهشی بر او نیست.
افشای زشتی‌ها را بارها قرآن منع کرده واز گناهان کبیره شمرده و وعده عذاب داده است.

از جمله آیه ۱۹ سوره نور که علاقه به افشای زشتی‌های مؤمنان را گناه می‌داند: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفٰاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَةِ»

در تعبیر «مَنْ ظُلِمَ» چند احتمال است:

1️⃣ به معنای«ممّن ظلم»باشد، یعنی فریاد زدن کسی که مورد ظلم قرار گرفته، جایز است.

2️⃣به معنای«لمن ظلم»، یعنی فریاد به نفع مظلوم، هر چند خودش مظلوم نباشد.

3️⃣ به معنای«علی من ظلم»، یعنی فریاد اعتراض آمیز به مظلومی که ساکت نشسته و ذلّت می‌پذیرد. البتّه احتمال اوّل، نزدیک ترین احتمال است.

آنچه حرام است، افشای عیوب مردم در برابر دیگران است، نه بازگویی عیوب افراد به خود آنان.
چون پیامبر خدا فرموده است: مؤمن، آیینه ی مؤمن است.

👈پیام ها:

۱.قانون کلّی و اصلی، حرمت افشاگری و بیان عیوب مردم است، مگر در موارد خاص.
«لاٰ یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ»

۲.افشای عیوب مردم، به هر نحو باشد حرام است.
(با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و... ) «لاٰ یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ»


۳.👈نشانه ی جامعه اسلامی آن است که مظلوم بتواند با آزادی کامل، علیه ظالم فریاد بزند. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ»

۴.غیبت مظلوم از ظالم جایز است. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ»

۵.اسلام، حامی ستمدیدگان است. «إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ»

۶.سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند که حرمت غیبت، راه ستمگری را برایشان نمی گشاید. «إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ»
۷.تنها مظلوم، اجازه ی غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش. «إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ»

۸.ظالم، در جامعه ی اسلامی احترام ندارد، باید محکوم و به مردم معرفی شود
. 👏👏لاٰ یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ... إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ

۹.در تزاحم ارزش‌های انسانی، باید اهم و مهم رعایت شود. ارزش دفاع ازمظلوم، بیش از ارزش حیا وسکوت است.
لاٰ یُحِبُّ اللّٰهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ... إِلاّٰ مَنْ ظُلِمَ

۱۰.در موارد جواز افشای عیوب، از مرز حقّ تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست. "سَمِیعاً علیما"



منبع:تفسير نور
ali Offline
#4 ارسال شده : 1400/03/18 02:03:08 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

بدگویی کردن از دیگران در شمار رذائل اخلاقی قرار دارد و خداوند متعال در آیات متعدد مسلمین را از این کار بازداشته است. لکن در سوره نساء آیه 148 به مظلومان اجازه می دهد ظلم ظالمان را آشکار کرده و بدی هایشان را در میان مردم هویدا سازند تا دیگران دچار ظلمشان نگردند و بساط جور برچیده شود.
در همین موضع نیز به مظلومان یادآوری می نماید که خداوند سمیع و علیم است و آنچه می گویید به خوبی می شنود و می داند پس پا را از حد خود فراتر نبرده، حق را ناحق نکنید. تنها ظلمشان را آشکار سازید و از دروغ، تهمت و نسبت دادن کارهایی که مرتکب نشده اند بپرهیزید.

موضع قرآن نسبت به بدگویی
بررسی آیات قرآن این اصل کلی را به روشنی نشان می دهد که خداوند، آشکار کردن سخن بد را دوست ندارد. منظور از سخن بد هر سخنی است که موجب ناراحتی و آزار یک انسان شود. مانند دشنام دادن، نفرین کردن، تهمت زدن و غیبت نمودن که هرگاه به گوش طرف مقابل برسد، آزرده می شود.

چنین کاری موجب خشم خداست و خدا همان گونه که جان و مال مۆمن را در امان قرار داده، شخصیت او را نیز در امان قرار داده و اجازه نمی دهد کسی درباره مۆمن بدگویی کند

هر چند که بدگویی و بد دهنی و گفتن سخنان بد و آزار دهنده ناپسند است و خدا آن را دوست ندارد، ولی در یک مورد به انسان اجازه داده شده که بدگویی کند.

استثنایی برای بدگویی کردن
در سوره مبارکه نساء آیه 148 چنین آمده است: "لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیما"؛ خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانی را دوست ندارد، مگر [از] کسی که بر او ستم رفته باشد، و خدا شنوای داناست".

درباره معنای این جمله اقوالی است:

1. خداوند دوست ندارد که به منظور انتقام جویی، دشنامی داده شود، مگر آنان که مظلوم شده باشند، بنابراین عیبی ندارد که از ظالم انتقام بگیرند به آنچه دین تجویز می کند. این قول از حسن بصری و سدی و امام باقر (علیه السلام) روایت شده است.

2. خداوند دوست ندارد که انسان آشکارا مردم را در مقابل کسی بسیج کند، مگر اینکه مظلوم واقع شده باشد که در این صورت خداوند کراهتی ندارد. این تفسیر از ابن عباس است.

3. خداوند دوست ندارد که کسی دیگری را مذمت کند یا از دست او شکایت کند یا او را به زشتی یاد کند، مگر اینکه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است که از دست ظالم شکایت کند و کار او را ظاهر سازد و به زشتی رفتار او را یاد کند، تا مردم از او بپرهیزند.

بر اساس هر سه معنای مذکور جمله "إِلَّا مَنْ ظُلِمَ" استثنای منقطع است و معنایش با معنای کلمه "لکن" یکی است، پس در حقیقت مانند آن است که بفرماید: "لکن من ظلم لا باس بان یجهر بالسوء من القول فیمن ظلمه و من حیث الظلم" (خدا دوست نمی دارد سخن زشت با صدای بلند گفتن را، لیکن کسی که مورد ظلم شخصی یا اشخاصی قرار گرفته، می تواند در مورد آن شخص و یا اشخاص و در خصوص ظلمی که به وی رفته، سخن زشت و با صدای بلند بگوید). این آیه، دلیل است بر اینکه: هرگاه کسی پرده خود را بدرد و گناه خود را آشکار سازد، آشکار کردن و اظهار آنچه در اوست، جایز است، در حدیث است که: «در باره فاسق چیزهایی که باعث معرفی او در میان مردم شود، بگویید و فاسق را غیبت نیست».

خداوند دوست ندارد که کسی دیگری را مذمت کند یا از دست او شکایت کند یا او را به زشتی یاد کند، مگر اینکه مظلوم شده باشد، بنابراین جایز است که از دست ظالم شکایت کند و کار او را ظاهر سازد و به زشتی رفتار او را یاد کند، تا مردم از او بپرهیزند. بدان جهت قرآن اجازه می دهد که مظلوم از ظالم بدگویی کند که شخصیت ظالم احترام ندارد و خوب است که ظالم در همه جا شناسانده شود و نقاب از چهره او برداشته شود تا همگان او را بشناسند.

طبق این آیه مظلوم می تواند آشکارا و پیش مردم از ظالم بدگویی کند و یا به او دشنام بدهد و یا نفرین کند. اگر این اصل مورد عمل قرار گیرد ظالم از ترس مردم دست از ظلم خود برمی دارد و جرات ظلم و ستم را پیدا نمی کند.

لازم به ذکر است که مفسرین در تفسیر کلمه "سوء" اختلاف کرده اند، بعضی نفرین و بعضی دیگر نام بردن از خصوص ظلم او را معنای واژه دانسته اند، لکن باید توجه داشت که همه این معانی مشمول اطلاق آیه شریفه می باشد و دلیلی ندارد هر مفسری کلمه سوء را به یکی از آن معانی تفسیر کند
.

توجه به نکته ای مهم در زمان بدگویی از ظالم
باید به این نکته توجه داشت، در عین حال که خداوند چنین اجازه ای را به مظلوم می دهد، به او خاطر نشان می سازد که مواظب حرف زدن خود باشد چون خدا سمیع و علیم است یعنی هر حرفی را که می زند می شنود و می داند. بنابراین مظلوم نمی تواند پا را از حق و عدل بیرون بگذارد و سخنان ناحقی درباره ظالم به زبان آورد و چیزی را به دروغ به او نسبت دهد.

این خود دلیل ونشانه ای است برای برپایی عدالت ورعایت حق وحقوق در مواردی که حتی از طرف خود خداوند اجازه ای صادر گردیده ولی برای آن هم حد واندازه ای قرار داده که مظلوم با اینکه به او ظلم شده اما در بیان آن جانب انصاف را رعایت نماید وپا را از چارچوب اخلاق ومروت فراتر نگذارد،وفقط در مورد حقی که از او ضایع گشته وظلمی که بر او روا داشته شده سخن بگوید نه اینکه پرده از همه گناهان آن شخص بردارد. همچنین مجاز نیست عیبی و گناهی که در او نیست را به زبان بیاورد ، این "مگر" را خداوند قرار داده است تا کسانی که حق دیگران را ضایع می کنند از اینکه ممکن است گناهشان آشکار شود و آبرویشان بریزد دست از کارشان بردارند.

واینکه خداوند در آیه بعد می فرماید: «إِنْ تُبْدُوا خَیراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا قَدیراً» پیام آیه این است که اگر شخص مظلوم کاری خدایی کند و با وجود اینکه قدرت بر ریختن آبروی گناهکار دارد از گناهش چشم پوشی کند،خداوند هم با او چنین رفتار می کند که با وجود قدرت بر عقاب او را می بخشد.

منابع:

ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص: 118

ترجمه المیزان، ج 5، ص: 202

تفسیر کوثر، ج 3، ص: 7


از پايگاه اطلاع رساني حوزه
ali Offline
#5 ارسال شده : 1400/03/24 11:36:22 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
استثناي اشكاركردن بدگويي نسبت به ظالم

مراد از (( دوست نداشتن )) خدا بدگوئى آشكار را، اينست كه در شريعت خود آن را نكوهيده شمرده است

و كلمه (( سوء من القول : زشت از سخن )) به معناى هر سخنى است كه درباره هر كسى گفته شود ناراحت مى گردد، مثل نفرين و فحش ، چه فحشى كه مشتمل بر بدى ها و عيب هاى طرف باشد و چه فحشى كه در آن بدى هائى به دروغ به وى نسبت داده شود، همه اينها سخنانى است كه خداى تعالى جهر به آن را و يا به عبارت ديگر اظهار آن را دوست نمى دارد

و معلوم است كه خداى تعالى منره است از دوستى و دشمنى به آن معنائى كه در ما انسان ها و در حيوانات هم جنس ما وجود دارد، چيزى كه هست از آنجا كه امر و نهى در بين ما انسانها به حسب طبع ناشى از حب و بغض است (چيزى را كه دوست مى داريم مامور خود را امر مى كنيم تا آن را عملى كند و چيزى را كه دشمن مى داريم طرف را از انجام آن نهى مى كنيم ) لذا بطور كنايه امر و نهى خدا را اراده و كراهت (يا حب و بغض و يا رضا و سخط او تعبير كرده اند) وگرنه در ساخت مقدس ‍ او اينگونه حالات كه در نفس ما پيدا مى شود وجود ندارد.

پس اينكه فرمود: (( خدا سخن زشت به جهر گفتن را دوست نمى دارد )) كنايه است از اينكه در شريعتى كه تشريع فرموده ، اين عمل را نكوهيده شمرده ، حال چه نكوهيده به حد حرمت و چه اينكه زشتى آن به حد حرمت نرسد و از حد كراهت و اعانه تجاوز نكند.


حد مجاز در بدگوئى مظلوم از ظالم

و جمله : (( الا من ظلم )) استثناى منقطع است و معنايش بامعناى كلمه (( لكن )) يكى است ، پس در حقيقت فرموده : (( لكن من ظلم لا باس بان يجهر بالسوء من القول فيمن ظلمه و من حيث الظلم ))

(خدا دوست نمى دارد سخن زشت با صداى بلند گفتن را، ليكن كسى كه مورد ظلم شخصى يا اشخاصى قرار گرفته ، مى تواند در مورد خصوص آن شخص و يا اشخاص و در خصوص ظلمى كه به وى رفته ، سخن زشت و با صداى بلند بگويد) و همين خود قرينه است بر اينكه چنين كسى نمى تواند هر چه از دهانش بيرون بيايد به او نسبت دهد و حتى آيه شريفه دلالت ندارد بر اينكه نمى تواند بدى هاى ديگر او را كه ربطى به ظلمش ندارد به زبان بياورد بلكه تنها مى تواند با صداى بلند ظلم كردنش را بگويد و صفات بدى از او را به زبان آورد كه ارتباط با ظلم او دارد.


مفسرين هر چند كه در تفسير كلمه : (( سوء )) اختلاف كرده اند كه به چه معنا است ، بعضى گفته اند: نفرين است . بعضى ديگر گفته اند: نام بردن از خصوص ظلم او است و از اين قبيل معانى ديگر، جز اينكه همه اين معانى مشمول اطلاق آيه شريفه مى باشد، ديگر جهت ندارد كه هر مفسرى كلمه سوء را به يكى از آن معانى تفسير كند.

(( و كان الله سميعا عليما )) اين جمله در مقام اين است كه نهيى كه از جمله (( لا يحب ... )) استفاده مى شود را تاييد نموده ، بفرمايد: اين كارى كه گفتيم : خداى تعالى دوستش ندارد به راستى كار خوبى نيست ، كارى نيست كه هر انسانى به خود اجازه ارتكاب آن را بدهد مگر مظلوم چون خداى تعالى سخن زشت را مى شنود و عليمى است كه سخن هر صاحب سخن را مى داند.

ترجمه تفسير الميزان جلد 5 صفحه : 202


ali Offline
#6 ارسال شده : 1402/05/31 08:40:19 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

نساء:148
لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّـوءِ مِنَ الْقَـوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا
خدا افشا كردن بدي [=بدگويي از ديگران] را دوست ندارد، مگر كسي كه مورد ستم قرار گرفته باشد 320 و خدا همواره شنواي داناست.

______________
320- از 16 باري كه كلمة «جَهْر» (به صورت اسم، فعل، معرفه و نكره) در قرآن آمده است، به استثناي يك مورد (حجرات 2 (49:2) )، كه مفهوم بلند كردن صدا دارد، در بقية موارد مفهوم آشكار كردن در آن غالب است. در دو آيه به وضوح معناي آشكار كردن دارد (بقره 55 (2:55) و نساء 153 (4:153) )، در 6 آيه، جهر مقابل سِرّ (پنهان) قرار گرفته (رعد 10 (13:10) ، طه 7 (20:7) ، ملك 13 (67:13) ، نحل 75 (16:75) ، انعام 3 (6:3) ، نوح 8 (71:8) )، در 3 آيه مقابل اخفاء (پنهان كردن) آمده (اسراء 110 (17:110) ، اعراف 205 (7:205) و اعلي 7 (87:7) )، يك مورد در برابر بَغتَهً (غير منتظره و پنهان- نساء 153 (4:153) ) و يك مورد نيز در مقابل «كسب» كردن كه دروني و پنهان است (انبياء 110 (21:110) ). هدف از بلند كردن صدا نيز آشكار كردن آن براي عموم است و بدگويي آشكار در برابر غيبت قرار دارد كه پنهاني است. با اين افشاگري عليه ديگري، هرچند با صداي آرام، جهر محسوب مي‌شود.
استثناي در آشكار كردن بدي ديگران، موردي است كه كسي مظلوم واقع شده باشد. در اين صورت نوعي احقاق حق و ظلم ستيزي محسوب مي‌شود. از 41 موردي كه فعل يُحِبُّ (يا لا يُحِبُّ) در قرآن آمده، اين آيه تنها موردي است كه استثناي «الاّ» در آن به كار رفته است. 40 مورد بقيه تماماً بي استثناء است.


تفسير بازرگان

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.209 ثانیه ایجاد شد.