logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177347)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140267)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131097)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95262)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1392/11/29 08:21:52 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ﴿۳۳﴾

فولادوند: و زمين مرده برهانى است براى ايشان كه آن را زنده گردانيديم و دانه از آن برآورديم كه از آن مى‏ خورند


وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ﴿۳۴﴾

فولادوند: و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و تاك قرار داديم و چشمه‏ها در آن روان كرديم


لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ﴿۳۵﴾

فولادوند: تا از ميوه آن و [از] كاركرد دستهاى خودشان بخورند آيا باز [هم] سپاس نمى‏گزارند


سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾

فولادوند: پاك [خدايى] كه از آنچه زمين مى ‏روياند و [نيز] از خودشان و از آنچه نمى‏ دانند همه را نر و ماده گردانيده است

وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾

فولادوند: و نشانه‏اى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن برمى‏كنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مى‏روند


وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾

فولادوند: و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است


وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾

فولادوند: و براى ماه منزلهايى معين كرده‏ ايم تا چون شاخك خشك خوشه خرما برگردد


لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾

فولادوند: نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند

ویرایش بوسیله کاربر 1392/11/29 08:24:07 ق.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

مدیر تالار
sm.khadem Offline
#2 ارسال شده : 1392/11/30 08:37:28 ب.ظ
sm.khadem

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/07/21
ارسالها: 8

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال

برداشت از آیات 30-35
در این آیات می فرماید:افسوس برای کسانی است که آمدن رسولان را به مسخره گرفتند و با یک استفهام توبیخی به اهل مکه می فرماید:آیا ندیدند که بسیاری را پیش از آنان هلاک نمودیم که دیگر بازگشتی برایشان نیست؟
قطعأ همه آنان احضار خواهند شد تا به حسابشان رسیدگی شود.سپس زمین مرده را مثال میزند(این آیات نشانه های الوهیت و ربوبیت خدارا در خلقت بیان می کند)آن را زنده کردیم و در آن باغهای خرما و انگور پدید آوردیم و چشمه سارها روان کردیم تا از آنهابخورند.آیا نبایند شکرگزاری کنند؟

آیات 36-40
در این آیات از نظام آفرینش و نظم حیرت انگیزی که بر آن حاکم است سخن به میان آمده است.از جمله:زوجیت در انسانها: گیاهان و مواردی که انسان نمی داند شب که روز از دل آن بیرون می آید و سپس در آن فرو می رود و هیچ کدام بر دیگری سبقت نمی گیرند
خورشید و ماه که در مدار معینی در حرکتند و روز و ماه و سال و فصل را پدید می آورند
sm.khadem Offline
#3 ارسال شده : 1392/11/30 10:11:25 ب.ظ
sm.khadem

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/07/21
ارسالها: 8

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‏ قَوْمِهِ: و نازل نفرموديم بر قوم حبيب، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از كشته شدن حبيب، مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ: هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك ايشان، وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ: و نيستيم ما نازل كننده لشگر براى كافران. إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً: نبود عقوبت ايشان مگر يك فرياد كردن كه آسانترين وجهى است از وجوه هلاك، و جبرئيل هر دو طرف شهر را بگرفت و صيحه زد.

فَإِذا هُمْ خامِدُونَ: پس ناگاه ايشان مردگان بودند، يعنى به يك نعره جبرئيل به يكمرتبه خاموش شدند.يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ: اى تأسف و ندامت روز قيامت بر بندگان كه جميع عمر را صرف كفر و معصيت نموده،

با وجود اين حال، ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ:
نیامد برايشان هيچ پيغمبرى، إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ: مگر آنكه او را استهزاء مى‏كردند.أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا: آيا ندانستند منكرين و مخالفين چه بسيار هلاك كرديم، قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ: پيش از ايشان از اهل روزگارها و مشاهده نكردند. أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ: بدرستى كه هلاك شدگان بسوى ايشان باز نمى‏گردند.وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ:و همه آنان [بدون استثنا گردآورى خواهند شد و] در قيامت نزد ما احضار مى‏شوند.

وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ يكى از علائم و دلايل قدرت ما بر زنده كردن مردگان آنست كه زمين‏هاى مرده و خشك شده را دوباره بآب و باران و باد بهار زنده و سرسبز و خرم نمائيم و از آن دانه‏ ها خارج سازيم كه بمصرف غذاى خلق ميرسد. وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ و قرار داديم در آن زمين باغهايى مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ از خرما و انگور.ذكر بخصوص خرما و انگور، به سبب سود سرشار و گونه‏هاى فراوانى است كه اين دو دارند.


وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ و آن زمين يا آن باغها را براى جريان چشمه آب شكافتيم.
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ تا از ميوه‏هايى كه خداوند آفريده است بخورند.


وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ و كارهايى كه دستهايشان انجام داده است، از كاشتن درخت و آب دادن و گرده افشانى درختان خرما و ديگر كارهايى كه انجام مى‏شود تا ميوه به حدّ كمال و زمان خوردن آن برسد." أَ فَلا يَشْكُرُونَ"- اين جمله ناسپاسى مردم را تقبيح نموده، آنان را در اين كار سرزنش مى‏ كند.سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ (36)


سُبْحانَ الَّذِي: منزه و مبرّاست از جميع نواقص و پاك از همه عيوب، آن ذاتى كه به قدرت كامله و حكمت شامله، خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها: بيافريد اجناس و انواع و اصناف اشياء را تماما، مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ: از آنچه مى‏روياند زمين به قدرت او سبحانه مانند نباتات و اشجار كه هر كدام شكلى و رنگى و بوئى و خاصيتى دارند، وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ: و از نفسهاى مردمان از مرد و زن و سياه و سفيد و سرخ و غير آن، وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ: و از آنچه نمى‏ دانند.

«وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ- شب نيز برايشان عبرتى ديگر است كه روز را از آن برمى ‏كشيم و همه در تاريكى فرو مى‏ روند. «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها- و خورشيد به سوى قرارگاه خويش روان است،» كيست كه آن را رام ساخته و در راه معيّن خود به راه انداخته است كه حتى يك اينچ منحرف نشود. «ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ- اين فرمان خداى پيروزمند داناست. «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ- و براى ماه منزلهايى مقدّر كرديم.»


شايد اين منزلها همان ايستگاههاى روزانه است كه ماه هر شب چون بدانها رسد، چندى بزرگ و سپس كوچك مى‏شود و از زمان پديد آمدن خود به صورت هلال تا وقتى در محاق پنهان گردد در آن منازل دور مى‏زند.
«حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ- تا همانند شاخه خشك خرما بازگردد.ماه بيست و هشت منزل دارد در هر ماهى بايد از آن منزلها عبور نمايد وقتى منزلها را طى نمود مانند شاخه خرمايى ميگردد كه شش ماه يا يك سال روئيده شده ثانيا بمنزل اولش عود مينمايد و شايد وجه تشبيه هلال بشاخه خرما اين باشد كه شاخه يك ساله خرما وقتى خشك شد كج ميگردد مثل هلال. لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ.


اشاره به تسخير آفتاب و ماه در مدار خود است كه حق تجاوز از آن را ندارند و نيز شب و روز قدرت پيش گرفتن بر يكديگر ندارند، يعنى در اينكارها مطيع محض از مشيت ازلى هستند و اختيارى از خود ندارند
.

ویرایش بوسیله کاربر 1392/11/30 10:35:29 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

rsm70 Offline
#4 ارسال شده : 1392/12/02 09:38:52 ق.ظ
rsm70

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15
ارسالها: 9

[color=darkblue] وَءَایَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْكُلُونَ[/color]
و زمین مرده كه ما آن را زنده كردیم و دانه ‏اى از آن خارج ساختیم كه از آن مى‏خورند، براى آنان نشانه ‏اى است (بر امكان معاد).
درسهایی از قرآن/حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
نكته‏ ها:
در آیه قبل خواندیم كه همه‏ ى مردم در قیامت زنده شده، نزد خداوند حاضر خواهند شد؛ این آیه فصل بهار و رویش گیاهان را دلیل معاد و زنده شدن مردگان مى‏داند.
بخشى از دانه‏هاى گیاهى صرف تغذیه انسان و بخشى به مصرف حیوانات و یا براى مصارف غیر خوراكى مثل تهیه رنگ و یا دارو استفاده مى‏شود.
پیام‏ها:
1- هر مرده‏اى كه در قیامت از گور بر مى‏خیزد، مانند دانه‏اى است كه از زمین مى‏روید. «و آیة لهم»
2- براى اثبات حقّانیّت سخن خود به نمونه‏ها استدلال كنیم. «و آیة لهم»
3- بهترین دلیل براى عموم مردم، آن است كه دائمى، عمومى، غیر قابل انكار، ساده و همه جایى باشد. «و آیة لهم الارض»
4- بهترین راه ایمان به معاد، دقّت در آفریده‏هاست. «الارض المیتة احییناها»
5 - حیات و زندگى و فصل بهار و رویش گیاهان از مهم‏ترین دلائل توحید است. «احییناها»
6- بخش عمده‏اى از غذاى انسان را دانه ‏هاى گیاهى تشكیل مى‏دهد كه دقّت در آنها راهى براى خداشناسى است. «و آیة.... حبّاً فمنه تأكلون»

[/color]
«34وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ
و در آن، باغ‏هایى از درختان خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمه‏ها شكافته و روان ساختیم.
«35» لِیَأْكُلُواْ مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْكُرُونَ‏]
تا از میوه‏ ى آن و آن چه دستانشان به عمل آورده است، بخورند، پس آیا سپاسگزارى نمى‏كنند؟
درسهایی از قرآن/حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
[b]نكته‏ ها:
در قرآن از میان میوه ‏ها نام انگور و خرما بیش‏تر به كار رفته و این یا به خاطر نقش غذایى این دو میوه است و یا به خاطر در دسترس بودن آنها یا تنوّع گونه‏ هاى آنها یا بهره‏ گیرى از خشك و تر آن دو و یا جهات دیگر.
دو كلمه «نخیل» جمع «نخل» و «اعناب» جمع «عنب» به صورت جمع بكار رفته است، زیرا هر یك از خرما و انگور داراى انواع زیادى هستند.
در مورد خرما از درخت خرما «نخیل» نام مى‏برد، شاید به این دلیل كه درخت نخل همه چیزش قابل استفاده است.
ممكن است لفظ «ما» در «ما عملته» موصوله باشد و ممكن است نافیه باشد، یعنى بشر در آن هیچ دستى ندارد.
پیام‏ها:
1- در تغذیه نقش اول با حبوبات و دانه‏هاست و سپس میوه‏ها. «اخرجنا منها حَبّاً... جعلنا فیها جنّات»
2- اصل آفرینشِ درختان و میوه‏ها براى انسان است. «لیأكلوا من ثمره»
3- وظیفه انسان در برابر نعمت‏ها، معرفت و شكر است. (خداوند زمین مرده را زنده مى‏كند و گیاهان و میوه‏ها را در دسترس قرار مى‏دهد تا انسان بخورد و شكر كند.) «لیأكلوا من ثمره... أفلا یشكرون»
4- تولید فرآورده‏هاى مختلف از میوه‏ها، مورد پذیرش قرآن است. «و ما عملته ایدیهم»
5 - بیان نعمت‏ها، سبب ایجاد روح شكرگزارى در انسان است. «أفلا یشكرون»
6- انسان ناسپاس مورد نكوهش خداوند است. «أفلا یشكرون»

rsm70 Offline
#5 ارسال شده : 1392/12/02 09:48:38 ق.ظ
rsm70

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15
ارسالها: 9

«36» سُبْحَانَ الَّذِى خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ‏
منزّه است خدایى كه تمام زوج‏ها را آفرید، از آن چه زمین مى‏رویاند و از خود مردم و از آن چه نمى‏دانند.
درسهایی از قرآن/حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
نكته‏ ها:
یكى از معجزات علمى قرآن، بیان قانون زوجیّت در همه چیز است، گیاهان، انسان‏ها و آن چه كه مردم در آن زمان نمى‏دانستند و امروز مى‏دانند. در عصر نزول قرآن، مردم با زوجیّت در نخل خرما آشنا بودند، امّا امروزه مشخّص شده كه مسأله‏ى زوجیّت در عالم عمومیّت دارد، حتى ذرّات جمادات نیز از دو بخش تشكیل شده است.
پیام‏ها:
1- تشكر ما نشانه رشد ما است، او نیازى به شكر ما ندارد. «أفلا یشكرون سبحان الّذى»
2- قانون زوجیّت در مخلوقات را به ذات الهى سرایت ندهیم، او یكتا و بى‏نظیر است. «سبحان الّذى خلق الازواج»
3- آفریدن‏ها و آفریده‏ها، نشانه‏ى قدرت، اراده و حكمت اوست، نه نشانه‏ى نیاز و وابستگى او. «سبحان الّذى خلق الازواج»
4- پیدایش دانه و میوه، از طریق قانون زوجیّت است. «من ثمره... خلق الازواج كلها»
5 - در هستى موجوداتى است كه نحوه‏ى زوجیّت آنها براى بشر ناشناخته است. «خلق الازواج كلها... مما لایعلمون»
[/size]
rsm70 Offline
#6 ارسال شده : 1392/12/02 09:50:44 ق.ظ
rsm70

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15
ارسالها: 9

«37» وَءَایَةٌ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ‏
و نشانه ‏اى (دیگر) براى آنان شب است كه ما روز را (مانند پوست) از آن بر مى‏كنیم، پس در تاریكى فرو مى‏روند.
«38» وَالشَّمْسُ تَجْرِى لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَ لِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ‏
«39» وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى‏ عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ‏

و براى ماه نیز منزلگاه‏هایى معین كرده‏ایم، تا به شكل شاخه خرماى خشكیده در خرما برگردد.
«40» لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لَهَآ أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِى فَلَكٍ یَسْبَحُونَ‏
نه خورشید را سزاست كه به ماه رسد و نه شب را سزد كه بر روز پیشى گیرد، هر كدام در مدار معیّنى شناورند.[
/color]
درسهایی از قرآن/حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
نكته ‏ها:
«عُرجون» به آن قسمت از شاخه خوشه‏ى خرما گفته مى‏شود كه به درخت وصل است و پس از گذشت زمان به شكل قوس در مى‏آید. زمانى كه ماه منزلگاه‏هاى بیست و هشت گانه را طى مى‏كند، به صورت هلال باریك و زرد رنگ و كم فروغ در مى‏آید كه دقیقاً شبیه شاخه خرماى زرد شده است. جالب آنكه ماه در شب‏هاى روشن به شكل قوسى است كه دو سرش به سمت بالا است و در شب‏هاى آخر دقیقاً بر عكس است، یعنى دو سر قوسى آن رو به پایین و شبیه شاخه خرما مى‏شود.
از آین آیات برهان نظم استفاده مى‏شود كه یكى از برهان‏هاى اثبات وجود خداوند است.
توجّه دادن مردم به حركت خورشید و ماه و پیدایش شب و روز، تغییراتى كه در ماه دیده مى‏شود، شناور بودن كرات در آسمان، مدار كرات، عدم اصطكاك كرات و اندازه‏گیرى و نظم دقیق و حكیمانه، علاوه بر آنكه نشانه‏اى از آفریدگار دانا و تواناست، نشانه‏ى توجّه اسلام به علم هیئت و ایجاد بسترى مناسب براى تحقیقات دانشمندان در طول تاریخ بوده است.
در این دو آیه، هم به نظام سال شمسى و هم به نظام سال قمرى اشاره شده است.
حركت زمین و خورشید و نظام سال شمسى به قدرى دقیق است كه ثانیه‏هاى زمان تحویل سال را نیز اعلام مى‏كنند حتى تحویل صدها سال بعد و بیشتر از آن را.
تمام هستى در حركتند، زمین به دور خورشید مى‏چرخد كه از آن فصل و سالها بوجود مى‏آید و زمین و منظومه شمسى و مجموعه كرات آسمانى به دور محورى معین در حركت هستند كه اخترشناسان آن نقطه را ستاره وگا مى‏نامند.
پیام‏ها:
1- شب، از نشانه‏ هاى قدرت و حكمت الهى است. «آیة لهم اللیل» (وقتى تاریكى شب فرامى‏رسد، قدر نور و روشنایى شناخته مى‏شود.)
2- یك برنامه ثابت در طول تاریخ آن هم بدون خلل، نشانه‏ى وجود حسابگرى حكیم و علیم است. «ذلك تقدیر العزیز العلیم»
3- پیدایش شب و روز تصادفى نیست، كار خداست. «نسلخ منه النهار»
4- مدار حركت خورشید و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به یكدیگر برخورد نمى‏كنند و در ایجاد شب و روز خللى وارد نمى‏شود. «لا الشمس ینبغى لها ان تدرك القمر»
5 - بر خلاف نظریه ثابت بودن خورشید، قرآن خورشید را داراى حركت مى‏داند، آن هم حركت جهت دار. «تجرى لمستقرّ لها»
6- در نظم حاكم بر هستى احدى نمى‏تواند اخلال كند. «تقدیر العزیز...»
7- تشبیهات قرآن كهنه شدنى نیست. ماه در بخشى از زمان، به قوس شاخه خرما تشبیه شده است. «عاد كالعرجون القدیم»
8 - همه ‏ى كرات در مدار خود در حركتند. «كلّ فى فلك یسبحون» حركت كرات در مدار خود با سرعت است. («یسبحون» یعنى شناى سریع)
rsm70 Offline
#7 ارسال شده : 1392/12/02 09:54:41 ق.ظ
rsm70

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15
ارسالها: 9

برداشت شخصی:


خداوند خطاب به مردمی که پیام آورانش رابه سخره میگیرند میفرماید به چه چیز خودتان غره گشته اید و احساس قدرت کرده اید مگر امتهای گذشته را که به مجازات عملکردشان نابود گشته اند را ندیده اید و اگر ندیده اید بدانید که باید میدیده اید.انسان موجود ذی شعور و صاحب تفکر زندگی اش راباید در امتداد فهم و تجربیات انسانهای قبل از خود ترسیم کند و قادر باشد گذشته را چراغی سازد تا راه خویش به آینده را بیابد و نیز اطمینان میدهد به تمام بندگانش که روز حساب و ملاقات با پروردگار و حاضر شدن در محضر او قطعی است همانگونه که زمین مرده مجددا احیا شده و بذری را در دل خویش برای رشد و نمو می پذیرد خداوند قادر خواهد بود انسان را از وادی مرگ به وادی حیات باز گرداند. این اشاره فقط به یکی از اتفاقات طبیعت است و ما باید باور داشته باشیم که تمام اتفاقات این جهان مانند همین بهار که نماینده معاد است نماینده است از جانب خداوند برای گفتن حقیقتی از عالم هستی.مانند روز و شب ،گردش ماه و ستارگان و طلوع و غروب خورشید.
ali Offline
#8 ارسال شده : 1392/12/02 10:52:15 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,964

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
با سلام.در سومین هفته طرح ربیع ،سومین صفحه سوره یس را مطالعه کردیم.برداشت خلاصه من از ایات این

صفحه و چگونگی ارتباط ان با دوصفحه قبل در زیر ارایه میگردد:


اشاره شد که در صفحه اول سوره،خدا با هدف دلگرم کردن رسول خود ،وعده داد که ما همه اعمال اینها را

ثبت کرده و درقیامت از انها حساب میکشیم.برای اثبات بیان خود و دلگرمی پیامبر ،درصفحه دوم سوره ،

مثلی را از اصحاب قریه بیان نمود که سه رسول ما را استهزا کردند و قصد کشتن انها را داشتند

اما مردی خیر خواه به حمایت از پیامبران بر خاست .لیکن انها او را کشتند.حال ادامه ماجرا:

ایات 28تا 32

ما انها را هلاک کردیم فقط با یک صیحه اسمانی و بدون نیاز به لشگری اسمانی.

(ای پیامبر و ای مردم .قدرت خدا این گونه است.)این، سرانجام دنیوی این قوم وافراد بود.

اما در اخرت هم ، انها وهمه اقوامی که قبلا هلاک شدند را زنده میکنیم و حساب میکشیم.

ایات 33 تا40

ایا در مرده ،زنده کردن خدا شک دارید؟اینجا ،خداوند مثالها و نشانه هایی برای این بحث ارایه میکند:

اولین مثال هم ،زمین مرده است.که انرا زنده میکند و دانه و میوه(ثمر) از ان خارج می کند.

(در ایات دیگر قران که این مثال را زده ،مستقیما اشاره کرده که زنده کرن انسانها

بعداز مرگ هم همین طور است.کذلک النشور)


سپس نشانه های دیگر را با خلق زوجها (حتی در چیزهایی که انسان نمی داند)،شب وروز،ماه و خورشید

ادامه میدهد.

با توجه به هدف از ذکر این مثالهاو مثال زمین مرده ،به نظر حقیر باید این مثالها ارتباط مستقیمی با

نحوه حشر انسانها در قیامت داشته باشد.لذا باید تامل بیشتری کرد

هر چند که برداشت اولیه این است که خداوندی که بر خلق و تداوم این نشانه ها و نظم انها ،قادر است

بر افرینش دوباره انسانها نیز قادر است.

اما شاید بتوان از این مثالها و جنبه هایی که ایات بالا، روی انها تاکید کرده

(روز را مانند پوست از شب بر میگیریم،شناوری منظومه،روان بودن ماه به سمت قرار گاه،زوج بودن همه جیز)،

اطلاعات بیشتری از چگونگی حشر در قیامت بدست اورد.

sadeghjani Offline
#9 ارسال شده : 1392/12/03 05:29:46 ب.ظ
sadeghjani

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 7

2 تشکر دریافتی در 2 ارسال
به نام خدا

در اين آيات دو دليل براي اثبات معاد و برانگيخته شدن انسان بعد از مرگ دنيوي ارائه شده است
1- زنده كردن زمين مرده با آب ( باران ) و سبز شدن گياهان بعد از بارش
توضيحات : زمينهاي سرسبز بعد از قطع آبياري و فرا رسيدن فصل سرما گياهانش زرد و خشك مي شود ولي مجدداً در بهار بعد با بارشهاي جديد سرسبز مي گردد و گياهان سبز مي شوند .زنده شدن مجدد زمین دلیل بر وقوع معاد است
2- گردش روز و شب كه حاصل حركت منظم خورشيد و ستارگان و كرات بر مدار تعريف شده است خداوندي كه قادر است اين نظم را بوجود آورد و خلق آثار گذشته را انجام دهد قطعاً معاد را قادر به ايجاد است .
همچنين دو نكته مهم نيز در آيات به چشم مي خورد
1-آنها كه پيام آوران هدايت ( پيامبران ) را به استهزاء مي گيرند نتيجه اي در حياط دنيوي بجز هلاكت ندارند .
2- در اين آيات تذكر داده شده است كه بندگان بايد شاكر خداوند متعال به خاطر فراهم آمدن شرايط استفاده از ميوه ها و بهره گيري از درختان و طبيعت باشند و قرآن كريم در قالب يك سوال از بندگان موضوع را مطرح مي نمايد :
نبايد شكر كرد ؟
ali Offline
#10 ارسال شده : 1392/12/08 07:46:02 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,964

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
بنام خدا

در پست قبلی،به کلیات مفهوم مد نظر ایات صفحه اشاره کردم.

اما ایات 33 و35 به نظر من دو مفهوم و پیام جدید را به ما منتقل میکند:

ایه 33:فرق زمین مرده با زمین زنده چیست؟یا نشانه زمین زنده چیست؟


خداوند در این ایه فرموده:زمین مرده را زنده کردیم و از ان دانه ای خارج کردیم که از ان میخورند.


در ایه 34و35 هم ادامه میدهد که در زمین،باغهایی قراردادیم،چشمه هایی در ان جاری ساختیم تا از ثمره اش بخورند.

یعنی ثمر دادن و خروجی داشتن قابل استفاده برای سایر موجودات ،بعنوان ویژگی زمین زنده و احیا شده ،بیان شده است.

پس ماهم واقعا زنده باشیم.یعنی تولیدات،بروندادهاو خدمات و ثمره هایی داشته باشیم که دیگران ،از آن بهره مند شوند.


الان که این مطالب را می نوشتم، مشابهت کلمه احیای زمین در ایه فوق ،با شبهای قدر و احیا در ذهنم جرقه زد.

یعنی اینکه،شبهای قدر هم فرصتی است برای زنده شدن و احیای خود که نتیجه آن در مثمر ثمر بودن برای دیگران ،باید متجلی گردد.

نکته دیگری که در ایه 35 و33 وجود دارد این است که

خداوند ،خروج دانه های گیاهی از زمین و ثمر دادن آنها را به خود نسبت داده و صحبتی از مشارکت انسان در این کار به میان نیاورده است.

اما در درختان انگور وخرما و باغها،میوه دادن آنها و جاری کردن چشمه ها علاوه بر اینکه به خدا نسبت داده شده ،در انتهای آیه به دسترنج انسانها و نقش آنها در این کار هم اشاره شده است.

این تفاوت ،نیاز مند بررسی وشناخت تفاوت در مکانیزم های رویش دانه ها و درختان میباشد که متخصصین علوم کشاورزی می توانند کمک کنند.
fatemeh59 Offline
#11 ارسال شده : 1399/03/26 08:21:59 ق.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134


تدبر و فهم سوره يس: نكات تفسيري سوره يس

«35» لِیَأْكُلُواْ مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْكُرُونَ‏

كلمه ((ما(( در جمله ((و ما عملتة (( نافيه است و معنايش اين است كه : تا از ميوه آن بخورند، ميوه اى كه دست خود آنان درستش ‍ نكرده تا در تدبير ارزاق شريك ما باشند، بلكه ايجاد ميوه و تتميم تدبير ارزاق به وسيله آن از چيرهايى است كه مخصوص ماست ، بدون اينكه از آنها كمكى گرفته باشم ، پس با اين حال چه مى شود ايشان را كه شكرگزارى نمى كنند.

مؤيد اينكه : كلمه ((ما(( نافيه است ، آيه اواخر سوره است كه در مقام منت گذارى بر مردم به خلقت چارپايان ، به منظور تدبير امر ارزاق آنان و حياتشان مى فرمايد: ((اولم يروا انا خلقنا لهم مما عملت ايدينا انعاما... و منها يأكلون و لهم فيها منافع و مشارب افلا يشكرون (( چون در اين آيه نيز مى فرمايد: خلقت چارپايان كه وسيله اكل و شرب شماست ، عمل دست من است ، يعنى عمل دست شما نيست ، در نتيجه كلمه ((ما(( در آيه مورد بحث نافيه است .

ولى بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه كلمه ((ما(( موصوله ، و عطف بر ثمره باشد. و معنايش چنين باشد كه : ما باغهايى از نخيل و اعناب قرار داديم تا مردم از ميوه اش و از آنچه به دست خود از ميوه اش ‍ درست مى كنند مانند سركه و شيره ، و چيرهاى ديگرى كه از خرما و انگور مى گيرند بخورند.

اين وجه هر چند به نظر بعضى ها از وجه سابق بهتر آمده ، و ليكن به نظر ما وجه خوبى نيست ، براى اينكه مقام ، مقام بيان آياتى است كه برربوبيت خداى تعالى دلالت مى كند، و در اين مقام مناسب آن است كه امورى از تدابير خاص به خدا ذكر شود، و مناسبت ندارد كه سخن از سركه گرفتن و شيره درست كردن كه از تدابير انسانها است به ميان آيد، چون ذكر آن هيچ دخالتى در تتميم حجت ندارد.
ممكن است كسى در جواب ما بگويد: منظور از ذكر تدابير انسانها، از اين جهت است كه باز بالاخره منتهى به تدبير خدا مى شود، چون خداى تعالى بشر را هدايت كرد به اينكه از خرما و انگور شيره و سركه بگيرند، و اين خود از تدبير عام الهى است . در پاسخ مى گوييم اگر منظور اين بود جا داشت بفرمايد: ((لياكلوا من ثمره و مما هديناهم الى عمله : تا از ميوه آن نخيل و اعناب ، و نيز از آنچه ما هدايتشان كرديم كه از آن دو ميوه درست كنند بخورند(( تا شنونده توهم نكند كه انسانها هم در تدبير سهمى دارند.

بعضى ديگر احتمال داده اند كه كلمه ((ما(( نكره موصوفه باشد، و عطف باشد بر ((ثمره (( و معنا چنين باشد: تا از ميوه آن و از چيزى كه دست خودشان درستش كرده بخورند. ليكن اين وجه هم به عين آن دليلى كه در وجه قبلش گفتيم ، درست نيست

((افلا يشكرون (( - اين جمله ناسپاسى مردم را تقبيح نموده ، آنان را در اين كار سرزنش مى كند. و سپاسگزارى مردم از خدا در برابر اين تدبير به اين است كه : نعمتهاى جميل خدا را عملا و نيز به زبان اظهار بدارند، و خلاصه اظهار كنند كه بندگان او، و مدبر به تدبير اويند، و اين خود عبادت است ، پس شكر خدا عبارت است از اينكه : به ربوبيت او، و اينكه تنها او معبود و اله است اعتراف كنند.

ترجمه تفسير الميزان جلد 17 صفحه 128


_لِيَأْكُلُواْ مِن ثَمَرِهِى وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلاَ يَشْكُرُونَ
آيه 35 ـ «ما» در "و ما عملت ايديهم" داراى دو معنى است; نخست به معنى نفى كه اينان در زندگى دنيا از ثمرات آن بهره مى گيرند و حال آنكه كلا دستاوردهاى آنان نيست، بلكه تنها بخش ناچيزى از آن در اثر كوشش ايشان مى باشد و اين خود نعمتى است ربانى، و پس از مرگ نيز ثواب كار چندان است و جزاى گناهكاران كمتر از گناهاشان. وجه دوم «ما» موصوله است بدين معنى كه از دستاوردهاشان بهره مى گيرند، در هر صورت بهره گيرى از دستاوردها و افزون بر آن تنها جاى پاداش مى باشد.

تفسیر فرقان

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/26 09:03:56 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

fatemeh59 Offline
#12 ارسال شده : 1399/03/26 08:24:11 ق.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

نكات تفسيري سوره يس

«39» وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى‏ عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ‏
و براى ماه نیز منزلگاه‏هایى معین كرده‏ایم، تا به شكل شاخه خرماى خشكیده در خرما برگردد.
«40» لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لَهَآ أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِى فَلَكٍ یَسْبَحُونَ‏
نه خورشید را سزاست كه به ماه رسد و نه شب را سزد كه بر روز پیشى گیرد، هر كدام در مدار معیّنى شناورند.[/color]

نظريه مفسرين در معناى آيه مختلف است ، چون در تركيب آن اختلاف دارند، و از همه وجوه نزديك تر به فهم اين وجه است كه گفته اند: تقدير آيه چنين است : ((و القمر قدرناه ذا منازل : ماه را مقدر كرديم كه داراى منزلهايى باشد((، و يا ((و القمر قدرنا له منازل حتى عاد هلالا يشبه العرجون العتيق المصفر لونه : ما براى ماه منزلهايى مقدر كرديم تا دوباره برگردد هلال شود، هلالى كه شبيه به ساقه شاخه خرماى سال خورده قوسى و زرد رنگ است ((.

و اين آيه شريفه به اختلاف منظره هاى ماه براى اهل زمين اشاره مى كند، چون در طول سى روز به شكل و قيافه هاى مختلفى ديده مى شود، و علتش اين است كه : نور ماه از خودش نيست ، بلكه از خورشيد است ، و به همين جهت (مانند هر كره اى ديگر هميشه ) تقريبا نصف آن روشن است ، و قريب به نصف ديگرش كه روبروى خورشيد نيست تاريك است ، و اين دگرگونى همچنان هست تا دوباره به وضع اولش برگردد اگر ماه را در صورت هلالى اش فرض كنيم ، روز بروز قسمت بيشترى از سطح آن كه در برابر آفتاب است به طرف زمين قرار مى گيرد، تا برسد به جايى كه تقريبا تمامى يك طرف ماه كه مقابل خورشيد قرار گرفته ، به طرف زمين هم قرار گيرد (ماه شب چهارده ) از آن شب به بعد دوباره رو به نقصان نهاده تا برسد به حالت اولش كه هلال بود.
و به خاطر همين اختلاف كه در صورت ماه پيدا مى شود، آثارى در دريا و خشكى و در زندگى انسانها پديد مى آيد، كه در علوم مربوط به خودش ‍ بيان شده است

و كل فى فلك يسبحون (( - يعنى هر يك از خورشيد و ماه و نجوم و كواكب ديگر در مسير خاص به خود حركت مى كند و در فضا شناور است ، همان طور كه ماهى در آب شنا مى كند، پس كلمه ((فلك (( عبارت است از همان مدار فضايى كه هر يك از اجرام آسمانى در يكى از آن مدارها سير مى كنند

تفسير الميزان

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/26 09:05:22 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

fatemeh59 Offline
#13 ارسال شده : 1399/03/26 08:35:02 ق.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

تدبر و فهم سوره يس: نكات جالب تفسيري سوره يس

پیشگوئی های تحقق یافته
در آیه 38 که میفرماید : و خورشيد که بسوي قرارگاه خويش در جريان است. اين برنامه ريزي آن پيروزمند داناست .
مطابق نظر قدما که زمین را ثابت و خورشید را طلوع¬کننده از مشرق و غروب-کننده در مغرب زمین تصور می¬کردند، طبعاً خورشید حرکت دیگری که عبارت باشد از «حرکت بسوی قرارگاه خویش» نداشت.
مطابق نظر علمائی مانند کپلر و گالیله و امثالهم که فرض مسطح بودن زمین را باطل و فرض کرویت آن را جایگزین نمودند، آنها نیز حرکتی از نوع حرکت بسوی قرارگاه خویش برای خورشید عنوان نکردند.
این فیزیک کیهانی جدید است که برای خورشید یک مدار حرکتیِ معینی قائل است که مربوط به این دویست و پنجاه سال اخیر است چه برسد به علم زمان نزول این آیات. و لذا این آیه نیز از پیشگوئی های علمی قرآنی است.

گوشه¬ای از نعمتها

در این پاراگراف، به نعمتهائی اشاره می¬فرماید که همگان از آن استفاده می¬کنند و بعلت غوطه¬وری در آنها و عادت ریشه¬دار به استفاده از آنها، از وجود آنها غافلند و غرض از اشاره به این نعمتها، یادآوری ولیّ این نعمتهاست و غرض از اشاره اخیر، انتقال به این نکته است که به پیام او که از طریق پیامبرش مطرح می¬شود دل¬سپرده و گرایش حاصل شود که می¬توان آنها را به سه دسته تقسیم¬بندی کرد:
1- آیات ربوبیت خداوندی (آیات 33 تا 36)
2- آیات علم و قدرت و تقدیرات الهی (آیات 37 تا 40)
3- آیات لطف و رحمت خدائی (آیات 41 تا 44)

و اینک شرح مختصری در خصوص هر یک:
1- آیات ربوبیت الهی : آیات ربوبیت، در آیه¬های 34-33، نشانه¬هائی را ذکر نموده که با آنها آشنا هستیم و قبلاً در سوره عبس و سوره¬های دیگر با آنها آشنا شده¬ایم.
اما آنچه در این قسمت جدید است جمله «و نیز آنچه خودشان بعمل می¬آورند» است که اشاره به خوردنیهای ساخته بشر می¬باشد که از بس متنوع است قابل شمارش نیست و اینهمه کتاب¬های آشپزی و کلاسهای آشپزی و نوارها و سی-دی¬ های آشپزی و کانال های اینترنتی آشپزی گوشه¬ای از تفنن بشری را نشان می¬دهد. بعلاوه این همه دستکاری¬های ژنتیکی که در اصل نباتات و سایر موجودات می¬کنند نیز یک قلمرو دیگر «آنچه خودشان به عمل می¬آورند» می-باشد.
در آیه 36 به زوجیت در نباتات اشاره می¬فرماید که از لحاظ این که درک زوجیت در نباتات، از سطح علمی آن زمان بسیار بالاتر بوده، قابل توجه است و در صورت جستجوی لازم، قاعدتاً به یک معجزه علمی می¬رسیم و همچنین است راجع به زوجیت «چیزهائی که نمی¬دانند» که تصور می¬شود از سطح علمی امروز هم بالاتر باشد.

2- آیات علم و قدرت و تدبیر الهی: این بخش اشاره به نظم و نظام حیرت¬انگیز کیهانی دارد. بخصوص عوالم مربوط به منظومه شمسی و دقت در آن، پژوهشگر را به چند فقره معجزات علمی می¬رساند.
مثلاً از آیه 37 فهمیده می¬شود «غلبه» با «شب» است و روز موقتاً در آن «داخل شده» و همان کسی که روز را در شب داخل کرده، آنرا خارج می¬کند و شب، بطور طبیعی فراگیر می¬شود.
این حقیقت که در فضای لایتناهی غلبه با ظلمت است و نور ستارگان اثر ناچیزی در کل فضا دارد، یک امری نیست که در آن روزها حتی بالاترین منجمین جهانِ آن روزها که هیچ، بلکه حتی علماء هزار سال بعد هم، راهی به آن یافته باشند و این مورد یکی از معجزات علمی قرآن است و نیز این مطلب که در آیه 38 به آن اشاره شده که «خورشید بسوی» قرارگاه خویش «در جریان است» نیز یکی از معجزات مسلم علمی است که از فهم مردم آن زمان بلکه حتی اعلم علمای تا هزار و دویست سال بعد هم دور بوده که خورشید همراه با مجموعه منظومه خود، در کهکشان راه شیری، حرکتی دارد که روی مداری خاص در جهتی روان است.
و نیز مطالب دیگری هم هست که برای رعایت اختصار به آنها نمی¬پردازیم اما از خواننده گرامی می¬خواهیم فکر خود را محدود به همین مطالب عرض شده ننماید.

3- آیات لطف و رحمت: در این بخش به یک نعمت بزرگ اشاره شده است.
نعمت راکب بودن، که برای آدمی، امکان انتقال از نقطه¬ای به نقطه دیگر را بدون اینکه خودش و با استفاده از پاهای خودش برود فراهم می¬آورد.
شاید یکی از مهمترین وجوه تفوق آدمی نسبت به سایر جانداران این وجه باشد.
اول سوار شدن بر حیوانات، سپس اختراع وسایل نقل و انتقال دورتر مانند قایق-ها و کشتی¬ها و سپس هواپیما و انتقال امواج و صدا و تصویر و مکالمه و فعلاً اینترنت و فردا چه پیشرفتی در امر نقل و انتقال خواهد شد، خدا می¬داند. شاید در آینده انتقال اجسام با همان سرعتی که صوت و تصویر و مکالمه منتقل می-شود، عملی گردد.
امروز توجه به آیه 42، به راحتی فکر آدمی را به اتومبیل و کشتی و هواپیما منتقل می¬سازد که ساخته بشر است و خود بشر هم آفریده خداست و بطور طبیعی ساخته¬های بشر نیز [که از مواد اولیه که مخلوقات خدا هستند کمک گرفته و با نیروی بدنی و فکری خویش که آنها نیز متعلق به خداست آنها را تغییر شکل داده و چیزهای جدیدی بوجود آورده، که به این ترتیب آنها هم] مخلوق خدا است، اما آن روز، یعنی آن روزهای نازل شدنِ این آیات، واقعاً مخاطب های آن روزها، و حتی تا 1200 سال بعد، از این نوع آیه¬ها چه می-توانستند بفهمند؟
و این نیز یکی از معجزات قطعی علمی و تاریخی قرآنی است.

تفسیر مهندس گنجه ای

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/26 09:08:25 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

admin Offline
#14 ارسال شده : 1399/04/02 01:41:39 ب.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تفسير و تدبر در سوره يس:

آيه 36 ـ «ازواج» در اينجا عبارةٌ اخراى كل آفريدگان است كه كلا مخلوقند و خود اين زوجيت و دوگانگى كه لازمه ذاتى ماده و ماديات است دست ردى محكم است بر آفريدگان خيالى مجرد از ماده و ماديت! چنانكه در آيه "و من كل شى خلقنا زوجين" (51:49) به تفصيل سخن رفته است.

«الليل» در اينجا به معناى فضا و جايگاه شب و روز است كه در اصل نه تاريك است و نه روشن، و به يك معنى پيش از نور پاشى خورشيد تاريك است، و اگر اين نور از آن گرفته شود همان شب نخستين باز مى گردد.
و اين خود مثالى است از براى زندگى و مرگ كه اين دو از پى يكديگر مى آيند. و اين خود گواهى عينى است بر امكان و تحقق زندگى ها پس از مرگ ها و مرگ ها پس از زندگى ها كه به عبارت ديگر اين دو با هم توأمند.

آيه 39 ـ اين آيه براى ماه منزلگاههايى مقرر كرده كه در آخر كار هر ماه در منزل آخرينش از ديده ناپديد مى گردد و سپس مانند برگ خشك شده خرما بگونه اى بسيار باريك در اول ماه برمى گردد، و اين چهره هاى كم و زياد ناپديد شدن ماه همه و همه از نظر ديد ظاهرى است وگرنه قرص ماه هرگز در دنيا كم و زياد و يا نابود نمى گردد، و اين نيز خود آيت و نشانه اى روشن براى توأم بودن زندگى و مرگ انسانها است كه مكلفان در ظاهر ديدشان مى ميرند و نابود مى شوند ولى ارواح شان با بدن هاى برزخى شان همچنان زنده اند! چنانكه خواب خود نمونه اى براى اين جريان مى باشد، و اينها خود نمايانگر اين حقيقت است كه مردن همچون خواب به معناى فناى كلى نيست، بلكه روح چنانكه در حالت بيدارى و خواب موجود است پس از مرگ نيز همچنان موجود خواهد بود، گرچه تفاوتى در اين ميان از لحاظ كم و زياد جدائى روح از بدن وجود دارد.

تفسير فرقان
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.658 ثانیه ایجاد شد.